حقیقت آن چیزی نیست که به نظر می رسد!

حقیقت آن چیزی نیست که به نظر می رسد!

حقیقت آن چیزی نیست که به نظر می رسد!

کارلو روولی و 1 نفر دیگر
4.8
5 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

16

ناشر
سبزان
شابک
9786001172496
تعداد صفحات
278
تاریخ انتشار
1398/5/16

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        بر طبق افسانه ای مشهور که در کتاب هفتم جمهور افلاطون بیان شده است، چند انسان در انتهای غاری در زنجیر بودند. آنها از طریق آتشی که در میانه ی غار وجود داشت، می توانستند سایه هایی را از رویدادهایی که در بیرون غار رخ می داد، ببینند. آنها تصور می کردند که این سایه ها همانا حقیقت هستند. یکی از آنها خود را آزاد می کند، غار را ترک می کند و نور خورشید و جهان پهناور را کشف می کند. در ابتدا، نور، که برای چشمان او غیرعادی است، او را حیرت زده و گیج می کند. اما در نهایت، می تواند ببیند و هیجان زده به سوی همراهانش بازمی گردد تا آنچه را دیده است، برای آنها بازگو کند. اما با برخورد سرد زندانیان مواجه می شود. آنان حرف وی را دروغ می پندارند.همه ی ما در اعماق چنین غاری هستیم و با نادانی و پیش فرض های خود غل و زنجیر شده ایم. شهود ضعیف ما تنها سایه ها را نشان می دهد و اگر سعی کنیم که بیشتر ببینیم، گیج می شویم: زیرا با چیزهای غیرعادی مواجه خواهیم شد. اما با این حال همه ی تلاش خود را خواهیم کرد. این تلاش علم نام دارد.
      

یادداشت‌ها

          اول درباره ترجم بگم؛ با توجه به موضوع، ترجمه خیلی روان و خوبی برای کتاب انجام شده و توضیحات مترجم راجع به برخی موارد خاص، در درک مفاهیم تخصصی ارائه شده در کتاب بسیار کمک کننده است.
اما محتوای اصلی: داستان سرگذشت تحول در درک چیستی ذرات، از گذشته بسیار دور (یونان باستان) تا عصر کنونی و شاید هم جلوتر...
نویسنده که خود در این علم خبره است، سعی کرده با توضیح داستان گونه و ساده، فلسفه و مفاهیم فضا-زمان و کوامنتوم را در این کتاب با رویکردی حیرت آور ارائه کند.
توضیحات آنقدر ملموس و زیبا بود که من به شخصه در جاهایی از کتاب متحیر به فکر فرو میرفتم تا بتوانم زیبایی هر آنچه نویسنده گفته است را درک کنم.
نهایتا برای شما، اگر به حوزه نجوم و علوم کیهانی و همچنین مفاهیم ذرات بنیادین و فضا-زمان (به طور کلی، واقعیت‌های ناپیدا) علاقه مند هستید، این کتاب برای شما مناسبه تا لحضاتی شما رو به دل تاریخ و فلسفه علم ببره...
-ممنون از اینکه این یادداشت رو مطالعه کردید، امیدوارم براتون مفید باشه-
        

14

تا سیاهچال
          تا سیاهچالهٔ تخیل

این کتاب به‌بهترین نحو نشان می‌دهد که یک دانشمند چطور می‌تواند نویسنده هم باشد؛ می‌تواند همان‌قدر که عدد و فرمول بلد است، تکنیک نوشتن هم بلد باشد؛ همان‌قدر که ذرات بنیادی و میدان‌های کوانتومی را می‌شناسد، ادبیات و تاریخ هم بداند و همه را نهایتاً در قلهٔ بلند «تخیل» به هم برساند. بتواند نقاط اوج نبوغ اینشتین و دانته را نه دو نقطهٔ متفاوت از دو جهان دوردست که دو خورشید هم‌مدار ببیند و فوتون‌های شباهتشان را نشان بدهد. «واقعیت ناپیدا» با بنیادها سر و کار دارد. بنیادهای ماده، بنیادهای فکر، بنیادهای دانش، بنیادهای تخیل. بعید می‌دانم که چیزی از باورها و تصوراتتان از جهان وجود داشته باشد که بعد از خواندن این کتاب به ارتعاش و تلاطم نیفتد [بماند که گرانش کوانتومی می‌گوید همان تصورات هم چیزی جز ارتعاشات کوانتومی نیست، همانطور که این کتاب و گوشی شما و اینستاگرام و این کلمات و انگشت شما روی صفحهٔ موبایل!].
آیا معتقدید که «زمان وجود دارد»؟ باور دارید که «فضا وجود دارد»؟ خیال می‌کنید که «جهان بی‌انتهاست»؟ تصور می‌کنید که «بیگ‌بنگ نقطهٔ آغاز هستی است»؟ می‌پندارید که «محرّکی متعالی کیهان را ساخته است»؟ شنیده‌اید که «هرچه به سیاهچاله برسد نابود می‌شود و دیگر برنمی‌گردد»؟ از کلماتی مانند «بی‌شمار» و «بی‌نهایت» زیاد استفاده می‌کنید؟ اگر نتوانید طاقت بیاورید، این کتاب همهٔ این تصورات شما را از آنچه «واقعیت» تلقی می‌کنید شخم می‌زند. سعی کنید بخوانید و تاب بیاورید. «واقعیت ناپیدا» کتابی‌ست توأمان مهاجم و قصه‌گو، توأمان بی‌رحم و نوازشگر، بی‌اعتنا و شیدا، توأمان فیزیک و ادبیات، مارش و رقص، تشر و تَسلیٰ. شما را به تماشای جهان‌ِ عمیقاً تکان‌دهنده‌ای دعوت می‌کند که هم این جهانِ پیش چشمتان هست هم نیست. هم آن جهانی هست که خوانده‌اید و شنیده‌اید، هم نیست. روولی جنون دانته در نوشتن و خطرپذیری فیزیک‌دان‌های مدرن را در هم آمیخته و با نثری چنان ساده و زنده دموکریتوس و آناکسیماندر را قدم‌زنان تا مرزهای سیاهچاله و کیهان پیش برده است که مخاطب هر لحظه ممکن است از خود بپرسد که این نویسنده‌ای‌ست کارکشته با چند رمان یا یکی از بزرگ‌ترین فیزیک‌دان‌های نظری زندهٔ جهان؟ و ممکن است از خود بپرسد که چه می‌شد اگر همه کتاب‌های علمی همین‌طور نوشته می‌شد؟ چطور می‌توان تخیل را تا چنین مرزهای باورناپذیری به حرکت وا داشت؟
نثر مترجم به صلابت و شورمندی نثر نویسنده است، و خوشحالم که می‌توانیم این اثر را به فارسی بخوانیم.
        

0

          واقعيت ناپيدا

1)
"واقعيت ناپيدا" عنوان كتابي است از فيزيكدان ايتاليايي، "كارلو روولي" (Carlo Rovelli)، كه در سال 2014 ميلادي نگاشته‌شده است. عنوان اصلي كتاب عبارت است از: "Reality is Not What it Seems: The Journey to Quantum Gravity". اين كتاب به ترجمه "علي خدادادی شاهي" و با عنوان "واقعيت ناپيدا" توسط انتشارات "فرهنگ نشر نو" در سال ۱۳۹۹ منتشرشده و تا سال ۱۴۰۲ به چاپ ششم رسيده است. ترجمه ديگر كتاب توسط "كامياب تقي‌زاده" در انتشارات "چترنگ" صورت گرفته و با عنوان "روي ديگر حقيقت" منتشرشده است. موضوع اصلي كتاب فرضيه "گرانش كوانتومي" (Quantum Gravity) است. 

2)
در ميان فرضياتي كه فيزيكدانان معاصر براي يافتن وحدت نسبيت و فيزيك كوانتوم ارائه داده‌اند و با عناويني نظير "نظريه‌اي براي همه‌چیز" از آن‌ها ياد مي‌شود، "گرانش كوانتومي" حداقل در ترجمه‌هاي فارسي كم‌رنگ‌تر بوده است. فارسي‌زبانان علاقه‌مند به فيزيك جديد بيشتر با آثار توصيف‌كننده يكي از فرضيات رقيب به نام "ابرريسمان" (Superstring Theory) برخورد داشته‌اند. "روولي" در كتاب "واقعيت ناپيدا" ضمن این‌که تأكيد دارد هيچ‌كدام از اين فرضيات، "نظريه‌اي براي همه‌چيز" به آن مفهومي كه فيزيكدانان می‌گویند، نيستند؛ اضافه مي‌كند كه هنوز راه زيادي تا رسيدن به آن نظريه باقي است. او اين كتابش را به شرح ساده "گرانش كوانتومي" اختصاص داده، فرضيه‌اي كه نويسنده، جانب‌داری بيشتري نسبت به فرضيه رقيب از آن دارد.

3)
"روولي" كتابش را از يونان باستان و اتميست‌هاي باستاني نظير "لوكيپوس" (Leucippus) و "دموكريتوس" (Democritus) آغاز مي‌كند. اتم‌گرايي باستاني اولين رويكردي است كه ماهيت هستي را گسسته و متشكل از اجزايي منفصل و ريز مي‌داند كه اتم ناميده مي‌شوند. اگرچه مفهوم امروزي اتم با مفهوم باستاني آن يكي نيست و خود اتم در مفهوم امروزي هم بنيادي‌ترين جزء مادي به شمار نمي‌رود، اما بصيرت نهفته در ديدگاه اتم‌گرايان باستاني را نبايد انكار كرد. تلاش علمي براي يافتن واقعيت ساختاري هستي پس از سال‌ها وقفه طي "قرون‌وسطی" (Middle Ages: medieval)، سرانجام از سر گرفته شد و ديدگاه‌هاي "نيوتن" (Newton)، "فارادي" (Faraday) و "ماكسول" (Maxwell)، اینشتین (Einstein) و اصحاب كوانتوم هرکدام گامي بزرگ در اين جهت بود. اما همچنان نظريه‌اي براي پيوند دادن گرانش نسبيتي و فيزيك كوانتومي موردنیاز است كه بتواند ساختار هستي را از ريزترين تا عظيم‌ترين اجزاء با نگاهي يكپارچه شرح دهد. 

4)
"روولي" فرضيه "گرانش كوانتومي" را كه تلاش بر اتحاد گرانش و كوانتوم دارد با زباني بسيار ساده شرح مي‌دهد و البته بر اين نکته نيز تأكيد مي‌كند كه اين فرضيه هم مانند رقباي ديگرش همچنان در ابتداي راه است و مسير درازي در پيش دارد. از ديد فرضيه "گرانش كوانتومي" فضا-زمان يك بافت گسسته و دانه‌اي است از جنس ميدان گرانشي و در يك ساختار گراف‌شكل. به عبارت دقيق‌تر مقولاتي مانند فضا و زمان تنها يك توهم در ابعاد بزرگ‌مقیاس هستند و در مقياس‌هاي ريز اصالت ندارند. بر اين مبنا جهان زنجيره‌اي از اتفاقات ناشي از برهم‌كنش‌ها است و نه متشكل از اجزاء جدا از هم. هر بخش از هستي در تعامل با بخش‌هاي ديگر و به شكل پويا معنا مي‌يابد و خود را بسان انعكاس در آينۀ ساير بخش‌ها درك مي‌كند. "روولي" نه‌فقط با نثري شيوا، بلكه افزون بر آن، با تسلط خود بر ادبيات و فلسفه هم به غناي مفهومي كتاب افزوده است.
        

7