معرفی کتاب رونوشت، بدون اصل اثر نادر ابراهیمی
در حال خواندن
0
خواندهام
41
خواهم خواند
17
نسخههای دیگر
توضیحات
آهسته گفتم : شما مردم صبوری دارید . عجیب است که گریه نمی کنند . اومیا سیاکو گفت : کسی نمرده است . او مصرانه مرا به بن بست پرسیدن می کشید . چگونه ممکن است انسان از کنار گورستانی بگذرد که در آن صدها تابوت و هزاران سیه پوش عزادار دیده شود و هیچ کس نمرده باشد ؟. من ، چال ها را دیدم که شکل گور بود. اگرچه صلیب ندیدم ، و تاری، و نماز جماعت ، و قرآن ، اما مرگ را که می دیدم .گودال ها را که می دیدم . و بیرون می آمد کنار گودالها، بدن های پوشیده در پوشش مرگ، از تابوت ها بیرون کشیده می شد و در دل زمین فرو نهاده می شد. - راست می گویید! کسی نمرده است. حرفتان را باور می کنم - باور نمی کنید و تصدیق می کنید...
بریدۀ کتابهای مرتبط به رونوشت، بدون اصل
لیستهای مرتبط به رونوشت، بدون اصل
یادداشتها