معرفی کتاب قصه های بهرنگ اثر صمد بهرنگی

قصه های بهرنگ

قصه های بهرنگ

4.4
34 نفر |
11 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

103

خواهم خواند

16

ناشر
بهزاد
شابک
9645959535
تعداد صفحات
494
تاریخ انتشار
1384/2/10

توضیحات

        این مجموعه مشتمل بر متن 23 قصه ی"صمد بهرنگی" است که در آغاز نوشته ای از او درباره ی ادبیات کودکان به چاپ رسیده است. وی می گوید: "نکته ی اول، ادبیات کودکان باید پلی باشد بین دنیای رنگی بی خبری و در رویا و خیال های شیرین کودکی و دنیای تاریک و آگاه غرقه در واقعیت های تلخ و دردآور و سرسخت محیط اجتماعی بزرگترها. کودک باید از این پل بگذرد و آگاهانه و مسلح و چراغ به دست به دنیای تاریک بزرگ ترها برسد.... خلاصه ی کلام و نکته ی دوم، باید جهان بینی دقیقی به بچه داد، معیاری به او داد که بتواند مسائل گوناگون اخلاقی و اجتماعی را در شرایط و موقعیت های دگرگون شونده ی دایمی گوناگون ارزیابی کند".
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به قصه های بهرنگ

نمایش همه

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          صمد بهرنگی مردی که زندگی و مرگ عجیبی داشت.

صمد بهرنگی که به لطف فرشید مثقالی تصویرگر داستان ماهی سیاه کوچولو، جوایز بین المللی بسیاری را دریافت کرد همواره نویسنده‌ای مورد بحث بود اما چرا؟
سوء برداشت‌های بسیاری در مورد داستان ماهی سیاه کوچولو صورت گرفته و بسیاری سعی بر آن داشتند که از این داستان کودکان برداشت‌های سیاسی داشته باشند. حتی از این فراتر رفته و پس از مرگ نویسنده به لطف جلال آل احمد ماجرای تخیلی غرق کردن بهرنگی جلوی چشم دوستانش توسط ساواک را سر زبان‌ها انداختند، که اکنون ثابت شده داستانی ساختگی بیش نبوده و در واقع دلیلی هم برای اقدام به این قتل فرضی وجود نداشته. 

از زندگی نویسنده که بگذریم می‌رسیم به داستان‌ها و نوشته‌های بهرنگی. برای انبار سعی داشته تا داستان‌های فولک و محلی را جمع آوری کرده و بازنویسی کند، چه کاری بسیار پسندیده و شایسته است. با این حال شخص بهرنگی برای بازسازی این داستان‌ها از مهارت کافی برخوردار نبوده و داستان‌ها را به شیوه‌ای بازنویسی کرده که هر کدام در روایت دیالوگ و شخصیت پردازی کمیتشان لنگ می‌زند. 
و این موضوع در مورد تقریبا در مورد تمام داستان‌های فولک و محلی که او بازنویسی کرده صدق می‌کند.
بهرنگ در داستان‌های کودکی که خلق کرده سعی داشته مغز کودکان را با تفکراتی که به عقیده خود، شایسته‌ام پر کند به عنوان مثال در ابتدا یکی از داستان‌هایش نوشته چه‌های پولدار حق ندارند داستان‌های مرا بخوانند. از سوی دیگر در داستان اولدوز هیچ عنصری که این داستان را مناسب کودکان کند وجود ندارد. 
 بهرنگی نویسنده‌ای که خیلی زود چشم از جهان فرو بست کارنامه‌ی آنچنان پرباری ندارد و تنها داستانی که می‌توان آن را در زمره‌ی ادبیات کودک قرارداد ماهی سیاه کوچولو است که متاسفانه از آن نیز برداشت سیاسی شده.
شایسته است که چپ‌گراهای گرامی دست از این داستان کودکانه کشیده و جای دیگر را با پر کنند.

سپهر ناصری
۲۸ تیر ۱۴۰۴
        

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          به قول فروغ هیچ چیز راحتم نمی‌کنه.
پشت آخرین سنگر که ادبیاته می‌ایستم.
چشمم به داستان‌های صمد بهرنگی می‌افته. این عادت رو دارم که این کتاب را هر چند وقتی یک‌بار از قفسه بیرون میکشم، ورق میزنم و کودکی‌ام رو در این کتاب مرور میکنم. از نوشته محمد در بالای صفحه کتاب، شروع به مرور میکنم تا رسیدن به قصه‌های اولدوز و مریم ۹ ساله. داستان کلاغ‌ها و عروسک سخنگو. به یاد میارم که با خواندن یادداشت‌ صمد بهرنگی احساس افتخار میکردم که بزرگسال نیستم و کودکی هستم که می‌تونم دنیایی رو که صمد بهرنگی به تصویر کشیده رو ملموس تر لمس کنم و به قول صمد دغدغه آدم‌بزرگ‌ها را ندارم‌. خوشحال بودم از این که صمد بهرنگی میگفت برای بچه‌ها این قصه‌ها رو نوشته و اونها بهتر می‌تونن نسبت به آدم‌بزرگها از قصه‌هاش لذت ببرن. کتاب رو که کمی ورق بزنی به داستان ۲۴ ساعت در خواب و بیداری میرسی، داستانی که برای منِ ۹ ساله داستانی پر ابهام جلوه می‌کرد اما چون داستان منتخب و موردعلاقه محمد بود پس من هم باید اون‌رو دوست می‌داشتم! بعدتر که دوباره خوندم فهمیدم که چرا این  باید داستان منتخب او باشه. در بالای صفحه برام نوشته بود: برای شناختن بچه‌هایی که مثل آنها نیستی ولی می‌توانستی باشی و برای اندیشیدن به «مسلسل پشت‌ شیشه‌.»
به ماهی سیاه کوچولو که میرسم دلم می‌خواد دوباره خواندنش رو از سر بگیرم.
میرسم به جمله موردعلاقه‌ام از قصه:
«میخواهم بدانم که، راستی راستی، زندگی یعنی این که تو یک جا هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟»

ادبیات و نوشتن و داستان چیز‌هایی هستند که هربار وضعيت غیرقابل تحمل زندگی رو برای من آسون‌تر کردن و حواسم را از اون وضعیت غیرقابل تحمل دور و برم دور کردند. با این‌حال میخوام پی زندگی رو بگیرم و بدونم که راستی راستی زندگی یعنی چه؟
        

0