معرفی کتاب دعوت به مراسم گردن زنی اثر ولادیمیر ناباکوف مترجم احمد خزاعی

دعوت به مراسم گردن زنی

دعوت به مراسم گردن زنی

3.3
7 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

12

خواهم خواند

10

ناشر
قطره
شابک
9789643412654
تعداد صفحات
226
تاریخ انتشار
1398/9/11

توضیحات

        
«دعوت به مراسم گردن‏زنی» روایت ابتذال سازمان یافته ای است که هدف غایی اش سلب هویت از انسان کنونی در کشورهای خودکامه است. از این رمان استقبال بی سابقه‏ای صورت گرفته است.

      

لیست‌های مرتبط به دعوت به مراسم گردن زنی

یادداشت‌ها

hasan

hasan

1403/9/23

          یه بار توی یه کافه ای نشسته بودم میز روبه روم چندتا دختر پسر جوان داشتن راجب این صحبت میکردم که کم مونده بیوفتن زندانی سیاسی بشن تو اوین نمی‌خوام قضاوتی بکنم 
بحث ام سر احساس خاص بودن و متفاوت بودنه 
قهرمان داستان سین سیناتوس سبک و سیاق این طوری از همون لحظه اول سعی میکنم اینطور نشون بده که تفاوت من در بهتر بودنه من بوده در حالی که هیچ وقت 
علت محکومیتش معلوم نمیشه 
این به بازی گرفتن شخصیت اصلی داستان رو میشه توی بوف کور و مسخ هم دید 
راوی بوف کور هم احساس برگزیده بودن و شایسته بودن برای هم آغوشی با زن اسیری  رو داره اما ناخالصی و عادی بودنش باعث مرگ زن میشه 
در اینجا هم سین سیناتوس در چند مرحله بازی میخوره و به چیز هایی و کسانی امید می‌بنده 
1 امی دختر مدیر زندان 
2صدای حفاری و تیشه از دیوار سلول 
3 امید به جعلی بودن جهان 
این  مورد رو شک دارم البته 
4میل به باقی گذاشتن چیزی برای آیندگان و ادامه زندگی در اندیشه نسل های آینده 
سین سیناتوس با این افکار سعی داره خودش رو آروم کنه 
و از پوچی و بی معنایی سر باز بزنه 
اما مسئله دیگه دوپارگی‌ شخصیت هم هست در متن داستان ص37 ص50 و...
برای سیناتوس سایه و همزادی ترسیم میشه که همراه و کنار اون به زندگی ادامه میده 
که من رو یاد چنین گفت زرتشت انداخت 
از این جهت که این دوپارگی‌ سین سیناتوس که در صفحات پایانی هم بهش اشاره میشه آخرص(207/همون دوپارگی‌ معروف جسم و‌ روحه 
سین سیناتوس خودش رو قرق کرده در چیز هایی که به زندگی ربطی ندارن و اهمیت حال و زندگی رو ازبین برده چه در سلولش چه در زندگی شخصیش وقتی
به خیانت های متعدد همسرش به عنوان یک مسئله بی اهمیت نگاه میکنه و واکنشی نشون نمی ده 
و از جهتی هم این دوپارگی‌ نشون میده بخشی 
از اون دنبال اینکه این خیالات رو بشوره سیفون رو بکشه لایه لایه ترس ها روبشکافه تا برسه به آخرین ترس 
ترس واقعی انسان ها مرگ
که تقریبا موفق هم میشه بسته به تفسیر پایان داستان داره البته که اون رو هم خیالی برای فرار بدونیم یا پوشالی در اومدن قوانین جامعه توتالیتر
        

1

Haniyeh

Haniyeh

1403/1/30

          سینسیناتوس، شخصیت اصلی کتاب، مردیست که به جرم شفاف نبودن به زندان افتاده و در انتظار اجرای حکم اعدامش نشسته. کسی از اون خوشش نمیاد و هر کسی در زندان به نحوی آزارش میده، یکی با جلب اعتمادش و خیانت بعدش، یکی با تمسخر و توهین بهش، یکی با بی توجهی، یکی با توجه مبالغه آمیز، هرکس یک جور.
سینسیناتوس از زندانبانانش تنها دو چیز میخواد؛ اول دیدن همسرش حتی با اینکه میدونه هیچوقت به سینسیناتوس اهمیت نداده و دوم اعلام زمان اعدامش. و اونها سینسیناتوس رو با نرسیدن به جواب این دو خواسته آزار میدن.
ما سینسیناتوس رو از دو زاویه مختلف میبینیم؛ یکی اونی که توی زندانه و به انتظار زده شدن گردنش نشسته و یکی هم شاید توی ذهنش(یا شاید در دنیایی آزاد) که میتونه به هر جا بخواد سفر کنه، هر کس رو بخواد ببینه و هر کار که بخواد انجام بده، بدون اینکه لازم باشه به کسی پاسخ بده یا به خاطر خودش بودن محکوم بشه.
توی کل این داستان درگیری ذهنی سینسیناتوس برای کنار اومدن با زندانی شدن روحش در یک سلول رو شاهد هستیم. عذابی که درگیرشه باعث میشه نتونه هیچ کاری رو درست و متمرکز انجام بده، چرا که این فکر که قراره کارش ناتموم رها بشه تنهاش نمیذاره. چیزی که برای مایی که توی یک سلول منتظر اعداممون ننشستیم هم میتونه صدق کنه.
این کتاب درباره مردیه که با بقیه مردم تفاوت داره و همینطور درباره مردمی که این تفاوت رو تاب نمیارن و چنین فردی رو به مجازات و مرگ محکوم میکنن. ما دقیق نمیفهمیم شفاف نبودن یعنی چی اما حدس هایی میتونیم بزنیم. فکر میکنم جناب ناباکف از عمد معنی مشخصی براش در نظر نگرفتن، که بتونیم برداشت خودمون رو آزادانه داشته باشیم.
این کتاب پر از نماد و استعاره هست و همخوانی کتاب باعث شد خیلی از اونا رو متوجه بشم و یاد بگیرم.

کتاب پیشنهادیه اگر ژانر سورئال رو میپسندید، به جستجوی انسان درباره معنای زندگیش علاقه‌مند هستید، به تفاوت‌های آدمی احترام میگذارید، از توصیف زیاد فضا و طبیعت لذت میبرید، از غرق شدن در افکار شخصیت اصلی لذت میبرید، با فصلهایی پشت سر هم که اتفاق خاصی در اونها نمیفته و فقط افکار ذهنی شخصیت رو بیان میکنه کنار میاید و با پایان باز مشکلی ندارید.

ممنونم که با همخوانی کتاب، باعث رقم خوردن یک تجربه لذتبخش و ماندگار شدید ♡
        

17