معرفی کتاب گربه اثر ژرژ سیمنون مترجم ناهید فروغان

گربه

گربه

ژرژ سیمنون و 1 نفر دیگر
3.0
2 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

2

شابک
9789644486388
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1395/9/13

توضیحات

        
شخصیت های اصلی این رمان زن و مردی سالخورده اند اندکی پس از مرگ همسران خود با هم آشنا می شوند و بعد از چند دیدار کوتاه ازدواج می کنند بی آن که شناختی از یکدگر داشته باشند یا متوجه تفاوت های طبقاتی و فرهنگی شان باشند.
سیمنون سازوکار روانی ای دوتن را به نفرت سوق می دهد استادانه ترسیم کرده است، اما آیا کل رابطه ای این دونفر در این نفرت خلاصه می شود؟ این چیزی است که خواننده با مطالعه ی کتاب درخواهد یافت.
گربه از نوشته های پلیسی سیمنون نیست. خواننده در این رمان با نویسنده ای روبه رو می شود که انگار با گوشت و پوستش آن چه را نوشته تجربه کرده است.

      

لیست‌های مرتبط به گربه

یادداشت‌ها

سامان

سامان

1403/9/30

          داستان در مورد مرد و زن پیری است که پس از ازدواج اول و مرگ همسرانشون، با هم دیگه ازدواج میکنند. زوجی که خیلی زود رابطشون شکراب میشه و سردی وحشتناکی بینشون حکمفرما میشه به شکلی که با هم صحبت نمی‌کنند و برای ارتباط با همدیگه، به هم یادداشت میدند.یادداشت‌هایی بعضی از جنس توهین و کنایه و تحقیر.همانطور که داستان در زمان حال روایت میشه، گریزی هم به گذشته میزنه و نویسنده اطلاعاتی از زندگی قبلی هر دو نفر میده. داستان هیجانی نداره و یک ریتم رو تقریبا دنبال می‌کنه. اشاره کردم که رابطه بین امیل و مارگریت به شدت سرد شده و به نظرم نقطه قوت این داستان، نشون دادن فضای سرد رابطه بین این دونفره، سردی که از همون اول داستان خودش رو غالب میکنه. طبیعتا رابطه سرد و بی روح بین زوجین هیچگاه جذاب نیست، اما به نظرم این رابطه در سنین پیری و اونم در حالی که هر دو نفر همسرانشون رو از دست دادند خیلی سخت تر و دردناکتر و غمناکتره. از زیباترین بخشهای نمادین کتاب، به نظرم کوچه بن بستی بود که منزل آنها در اون ساکن بود. گربه هم نقش مهمی رو ایفا می‌کنه! به طوری که علت ابتدایی به سردی رفتن رابطه این دو اتفاقی است که برای گربه رخ میده و پر واضحه علت اصلی و ریشه ای وضعیت فعلی امیل و مارگریت چیزی فراتر از اینهاست که با خواندن داستان به اون می‌رسیم.
 آقای سیمنون به نوشتن رمانهای پلیسی و معمایی معروفه و این از معدود کارهای غیر پلیسی نویسنده است.
        

0

صَعوِه

صَعوِه

1402/11/5

          «حقارت پیری»
من از مرگ نمی ترسم. کلا از نظرم اتفاق وحشتناک تر از مرگ همین پیری ایه که توش آدم رقت انگیز بشه. که برات دلسوزی کنن. که حقیرانه روزاتو بگذرونی.
داستان این کتاب به یه زوج ۷۰‌ و خرده ای ساله می پردازه که زندگی براشون معنا های مختلفی داره. برای یکی سکون و آرامش و حساسیته و برای اون یکی رنگ قرمز روشن و دود و چیزای ارزون و خنده. معمولا به گزینه دوم می گن آدم زنده تر.
نویسنده این کتاب رو بعد از جدایی از همسرش نوشته؛ و شاید مثل رد بوی کمرنگ یه ادکلن بتونی بفهمی که مرد رو مظلوم تر و قربانی گونه تر نشون داده. به هر حال تو ماجرای زندگی همیشه یه تیکه از جون آدم دائما به خودش حق می ده(اگه نگیم کل جونش.)
از اینکه نماد پردازی هر کدومشون حیوونی بوده که صاحبش بودن لذت بردم(جدید بود انگار برام)
اما واقعا حقارت رو تو این دو نفر دیدم. فکر کن؛ ۷۰ ساله بشی و مثل بچه ها خوشت بیاد که هی بجنگی با طرف مقابل بدون اینکه ترک کنی این موقعیت رو. فقط چون حوصلت سر رفته. چون دلت می خواد تنها نباشی که بتونی نفس بکشی.
شخصا دلم می خواد اگه پیر شدم محتاج بقیه آدما حتی فقط برای رفع تنهاییم نباشم؛ ولی اگه پیری یعنی همین زندگی رقت انگیز پس ترجیح می دم زودتر از پیری مرگ رو ببینم.
کتاب کوتاهه؛ ترجمه متوسطه؛ اما فضا پردازی کتاب کافی نیست. حتی شخصیت ها هم سایه دارن و محون و تو پی ریزی خاصی ازشون دریافت نمی کنی.
اینم از سری کتابای شانسی بود که بازم بهم ثابت کرد این نحوه کتاب خریدن جهان جدیدی بهم می ده که شاید به همین ۷۷۰ نفر دیگه در کل ایران داده باشه:)))
        

27