صداهای دیگر

صداهای دیگر

صداهای دیگر

3.9
8 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

15

شابک
9786227314502
تعداد صفحات
288
تاریخ انتشار
1401/6/31

توضیحات

        یک پیشنهاد سرآغاز همه‌چیز می‌شود. نیما زند که نه سال از نوشتن آخرین کتاب پرفروشش می‌گذرد، در روز جشن امضای تازه‌ترین اثرش پیشنهادی از سوی غریبه‌ای دریافت می‌کند. مرد به او پیشنهاد می‌دهد تا درباره‌ی خانه‌ی جدید موکل ناشناسش کتابی بنویسد. نیما که فرزندی در راه دارد و زندگی‌ و حرفه‌اش در شرف فروپاشی است، تصمیم می‌گیرد تا برای آخرین بار، شانسش را برای تغییر زندگی‌اش امتحان کند. او برای تحقیق درباره‌ی سوژه کتاب جدیدش راهی روستای کنارود طالقان می‌شود؛ اما در بدو ورودش به خانه درمی‌یابد که تنها نیست.

خونی در این خانه ریخته شده و خانه‌ای که با خون بی‌گناه لکه‌دار شود، محال است کسی آرامش را درون دیوارهایش ببیند.

      

لیست‌های مرتبط به صداهای دیگر

پست‌های مرتبط به صداهای دیگر

یادداشت‌ها

آیا مردگان
          آیا مردگان هم صدایی دارند!؟

📌شخصیت پردازی:
به نظر من خیلی میتونست روی بعضی از شخصیت ها بیشتر مانور بده.شخصیت های کامل هم داشتیم ولی جوری نبود که با شخصیت ها انس بگیریم.اگر فضا سازی فوق العاده نبود،کتاب به این خوبی و خواندنی در نمی امد.عاشق حس ترسش شدم.

📌فضا سازی:
اول داستان که دارک شروع شد؛ولی رفته رفته داستان بشدت ترسناک میشه و فضا و حس و دیالوگا اصلا یه حس عجیبی از ترس را منتقل میکنه.

📌توصیفات:
اصلا این کتاب یکی از بهترین توصیفات را داشت.شاید روی شخصیت ها انچنان که باید کار نشده بود ولی این توصیفات به راحتی کمبود شخصیت هارا جبران می کرد.
کاملا با فضا حس و حال عوض می شد و فوق‌العاده بودش.

📌نتیجه گیری:
کاملا معلوم بود که برای تک تک کلمه ها فکر شده؛خیلی عجیب بود. 
نکته دیگه این بود که به عنوان نه فقط یک اثر تالیفی،بلکه یک اثر فاخر ترسناک بود.واقعا میترسیدم و مو به تنم سیخ می شد.

💥"شاهکار کلمه ی بزرگیه؛از فوق العاده هم بیشتر بود؛محشر براش خوبه"💥

📌یه چندتا قاچ:
_بهتره یکسری آرزوها،در حد همان آرزو باقی بماند.
_من یه نویسنده‌ام.

درنهایت امتیاز من۵از۵:
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

مهمانی تمام شد......

#ریویو 
#صداهای_دیگر
        

1

          صداهای دیگر
نویسنده: امیرحسین قاضی
چاپ اول: بهار ۱۴۰۱
نشر: آذرباد
تعداد صفحات: ۲۸۸
📚📚📚📚📚📚📚📚

«دستی با ناخن هایی که زیرش گل و لای و خون مردگی بود از تاریکی بیرون آمد و شانه ی پدرش را گرفت... نیما یکه خورد و عقب نشست.سرش را بالا گرفت. فرح پشت پدرش ایستاده بود. فک شکسته و دهان خونینش باز شدند. دندان هایی که سنگ آن ها را شکسته بود، نمایان شدند و جیغ کر کننده ای از حفره تاریک دهانش خارج شد.»

«نیما زند» مترجم و نویسندهٔ سی و پنج ساله ای ست که نه سال قبل نخستین کتابش « جایزهٔ کتاب سال جوانان» را به خود اختصاص داد، امّا از آن زمان نه تنها در حوزه نویسندگی که حالا در زندگی زناشویی اش درگیر مشکلاتی ست.
یک رخداد غیرمنتظره نیما را غافلگیر می کند. پیشنهاد عجیب مردی به نام «امین رحمانی» که از سوی موکلش از نیما می خواهد داستانِ خانهٔ متروکه در روستای کلارود(کنارود) طالقان را بنویسد. اگرچه این خانه رازی مخوف را بعد از سالها در سینهٔ خود پنهان دارد، امّا دستمزد نگارش کتاب از سویی و احتمال استقبال مخاطبان کتاب از دیگر سو، نیما را مشتاق نوشتن سرگذشت این خانه می کند. آن هم در شرایطی که همسرش نازنین باردار است و به زودی دخترشان به دنیا خواهد آمد.
نیما برای شناخت مکان و راز و رمزهای خانه راهی روستا می شود.خانه در روستایی واقع شده که نیما کودکی اش را در آنجا سپری کرده است. 
در این خانه سالها پیش در یک جنایت خونیم دختر جوانی کشته شده است و بعد از تمام این سالها شایعات و حقایقی از سوی اهالی روستا نقل شده که اجازه نمی دهد خانه به دست فراموشی سپرده شود. 
نیما مشتاق است که پرده از این راز وحشتناک بردارد و در ادامه ماجراهایی برای او رخ می دهد. یکی از این ماجراها دیدن شبح دختر در آینه است؛ شبحی ترسناک.
«صداهای دیگر» نخستین کتابی ست که در ژانر وحشت خواندم. با قلم روان و شیوای نویسنده از پیش آشنا بودم. در رمان «دیوار۱۳۵۸». توصیف دقیق مکان‌ها، فضاها، شخصیت ها و حتی صحنه های ترسناک چنان حقیقی ست که تجسّم آن چندان دشوار نیست. بدون اینکه نویسنده در نگارش جزئیات و حوادث درگیر اغراق های غیرضروری شود. آنچه غافلگیرم کرد پایان تکان دهنده و دور از ذهن این داستان بود.
واقعیت این است که «همهٔ ما اسیر گذشته مون هستیم.»
تاریخچهٔ این خانهٔ متروکه، برخی از شخصیتهای رمان و نیز مکان ها واقعی ست.

        

3

joiboy

1403/5/14

واقعا یکی
          واقعا یکی از بهترین کار هایی ایرانی که خوندم . تو سبک خودشم واقعا خیلی خفن نوشته شده و نویسنده واقعا معلومه بلده چیکار کنه.
داستان کتاب جذابه واقعا . البته اینم بگم قلم و سبک روایت نویسنده هم خیلی کمک کرده به جذابیت داستان. ولی یکسری ایرادات داره که پایین تو بخش ایرادات میگم . 
شخصیت پردازی فرفکتو👌💪...
واقعا شخصیت پردازی که داخل این کتاب دیدم عجیب خوبه . دیالوگ های شخصیت ها به شدت واقعیه و به شدت دیالوگ های خوبی دارن . اصلا فکر نمیکنی داری یک کتاب میخونی انگار واقعا با شخصیت داخل کتاب داری صحبت میکنی. ولی این قضیه شخصیت پردازی یکم روی شخصیت اول مشکل داشت که باز در بخش ایرادات میگم .
توصیفات کتاب خدا بود . خیلی جذاب و زیبا توصیف میکرد همه چی رو . از اون نوع توصیف ها بود که دلتون براش تنگ میشه و شده فقط برای توصیف ها دوباره سراغ کتاب میرید .
اگر الان از من بپرسید چنتا از بهترین چیزای این کتابو بگو میگم: شخصیت پردازی و توصیفات کتاب . به شدت خوب روشون کار شده بود و واقعا عالی بودن.
🟩نکات مثبت اضافه : فصل هایی که دفترچه خاطرات فرح بود عالی بودن . فصل هایی بود که مثل جت تمومشون میکردم از بس جذاب بودن .
اصلا نگم براتون که چه قدر خوب بود همه چی این فصل ها . انتقال حسش ، داستانی که داشت میگفت ، شرایط شخصیت اول...
 خیلی خوب بود. واقعا قلبم شکست سر این فصل ها و خیلی از جاهاش به شدت عصبی و خشمگین میشدم به خاطر اون شخصیت های عوضی داخل کتاب .

پایان خیلی خوبی داشت به خاطر اینکه همه چی رو جمع کرد و به خوبی به هم ربطشون داد . مخصوصا اون شخصیته که پلیس بود. ( اسمش یادم نیست )

ارتباط شخصیت اول با زنش که اصلا نگم براتون . واقعا لذت میبردم میخوندم و یه جورایی درکشون میکردم . خیلی خوب بود ارتباط این دوتا باهم .
( البته بهتره بگم ارتباط تمام شخصیت ها با هم عالی بودن ولی این بینشون عالی تر بود 🥹😅)

حالا میرسیم به...
🛑 ایرادات کتاب : 
اول : فصل هایی که از دید شخصیت اصلی بود یک چیزی کم داشت که من موقع خوندن هرچی تلاش کردم نفهمیدم چی بود و وقتی تموم کردم متوجهش شدم . که این چیزی که کم داشت از پلات تویست اخر کتاب میومد. نویسنده مارو منتظر یک پلات تویست خفن گذاشته که وقتی پلات تویست شکل میگیره واقعا پلات تویست خوبی نیست. البته این نظر منه حتما بعضی ها دوستش خواهند داشت . ولی حالا چرا میگم خوب نبود ؟ ببینید یک قانون نویسندگیه اینی که میگم و اینجا بیشتر حرف با نویسنده است تا خواننده . اگر داستانی قراره پلات تویست داشته باشه باید ما طی داستان اشاره هایی داشته باشیم که وقتی پلات تویست شکل میگیره بگیم اووووو پس اینطوریه. پس اونجا که اینجوری شد به خاطر اینه و مارو یاد چند جای خاص کتاب بندازه که وقتی برای اولین بار میخونیمش برامون عجیب بوده . من نمیگم این کتاب به پلات تویستش اشاره نداشت ،داشت . حتی همون فصل اولم داشت ( که وقتی همون فصل اولو خوندم پلات تویستشو حدس زدم و متوجه شدم نویسنده میخواد چیکار کنه . و برای همین که به راحتی حدس زدم و پلات تویستم خوب نبود به اندازه کافی ، یکم اخرای کتاب نا امید شدم ولی در اخر خوب جمعش کرد )
و یکی دیگه از ایراداتی که به پلات تویست وارده اینه که توضیح پلات تویست بعد پلات تویست باشه ( مثلا بعد پلات تویست طرف همه چی یادش بیاد )
حالا اینی که میگم یعنی چی ؟ یعنی پلات تویست شکل میگیره و برای خواننده این سوال پیش میاد که خب اگه اینیه که داره نویسنده میگه پس نشونه هاش کو ؟ و بعدنویسنده نشونه هایی بعد پلات تویست به داستان اضافه کنه . نه به نشونه هایی که از قبل گذاشته ( که نذاشته بود ) اشاره کنه.

فصل هایی که از دید شخصیت اصلی بود اینش کم بود که نویسنده کامل به شخصیت اول نمیپرداخت و سعی میکرد هی یه چیزی رو از خواننده قایم کنه که خیلی خیلی خیلی این حس میشد و اذیت میکرد. که باعث میشه هم شخصیت پردازی این شخصیت یکم به مشکل بخوره هم داستان که بالا بهش اشاره کردم.
.
.
ولی در کل کتابیه که اصلا پشیمون نمیشید وقتی میخونید و واقعا بهتون میچسبه و حال میکنید باهاش . همون طور که منم کلی لذت بردم موقع خوندنش . و وقتی شروعش کنید دیگه نمیتونید زمینش بزارید به خاطر قلم نویسنده .
پس برید سراغش و حتما بخونیدش .
.
برای توضیح های بیشتر درباره این کتاب «معرفی کتاب صدا های دیگر »رو داخل یوتوب سرچ کنید تا چند روز دیگه ویدیوش رو اپلود میکنم .🔥

        

27

_

1403/6/20

          از نظرم این کتاب یک ژانر وحشت نسبتاً آرومه که بعضی قسمت‌هاش هیجان‌زده‌تون می‌کنه که سریع‌تر ادامه‌شو بخونید؛ هر چند داستان کلا طوری هست که راغبتون کنه ادامه بدید و ببینید آخرش چی می‌شه.
پیرنگ داستان کلیشه‌مانند بود اما در کل خوب پیش رفت. روند داستان کند و ادامهٔ داستان هم تقریباً قابل حدس نبود. 
داستان طوری ادامه پیدا کرد که فکر می‌کردم پایان خوش و  کلیشه‌ای داره که با پلات‌توییست آخر تقریباً همه‌چیز تغییر کرد؛ اما به نظرم یک‌خورده معنیش رو از دست داد و بهتر بود بیش‌تر روش فکر می‌شد. 
چند قسمت حاوی کلیشه بود که می‌تونست بهتر رقم بخوره اما می‌شد باهاش کنار اومد. 
شخصیت‌پردازی خوب بود ولی به نظرم می‌تونست با جزئیات بیش‌تر و بهتری همراه باشه.
فضاسازی خوب بود و می‌شد تصورش کرد. 
توصیف‌ها خوب و کامل بود و  قسمت‌هایی که مبهم بود با به اتمام رسوندن کتاب برطرف شد.
روی کلمه‌ و جمله‌ها فکر شده بود و جمله‌ی مبهمی نبود که قابل فهم نباشه.
- ممکنه اسپویل باشه:
به نظرم معروف شدن کتاب نیما، کاملا مشخص و کلیشه‌ای بود. بین فرح مهربون، آروم، سربه‌زیر و خجالتی و فرحی که روحش تو خونه‌ی پدریش سرگردون می‌چرخید هم یک‌کم تناقض وجود داشت‌؛ اما از خوندنش پشیمون نیستم؛ چون کتاب ایرانی بود احساس صمیمیت بیش‌تری بهش داشتم.
        

1