معرفی کتاب رویای امانوئل (داستانی واقعی درباره ی امانوئل افوسو) اثر لوری آن تامپسون مترجم شبنم حیدری پور

رویای امانوئل (داستانی واقعی درباره ی امانوئل افوسو)

رویای امانوئل (داستانی واقعی درباره ی امانوئل افوسو)

لوری آن تامپسون و 3 نفر دیگر
4.1
14 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

28

خواهم خواند

2

شابک
9786008347194
تعداد صفحات
36
تاریخ انتشار
1398/12/4

توضیحات

        
هیچ کدام از ما توی این دنیا
کامل و بی نقص نیستیم.
اما می توانیم تلاش کنیم تا
کاری را که از ما بر می آید، به بهترین شکل انجام دهیم.
.
      

لیست‌های مرتبط به رویای امانوئل (داستانی واقعی درباره ی امانوئل افوسو)

یادداشت‌ها

نعیمک

نعیمک

1403/12/25

          کتاب‌هایی که به معلولیت می‌پردازد را دوست دارم. از چیزهایی که کمتر به آن توجه می‌شود و شاید والدین هم سمتش نروند چون نمی‌خواهند بچه‌های گل‌شان از این چیزها باخبر شوند. 
کتاب قصۀ پسری است که با یک پا دوچرخه‌سواری می‌کند. یک داستان واقعی از کسانی که با وجود معلولیت کار خارق‌العاده‌ای کردند. از طرفی فکر می‌کنم همین که چنین روایتی را می‌شنویم کافی است و برای بچه‌ها هم جالب است و شاید بذری در ذهن‌شان بکارد که به فکر کسانی که شبیه آن‌ها نیستند هم باشند. اما از طرفی فکر می‌کنم آن‌ها خیلی مشکلات بیشتری دارند و آیا فقط یک کتاب کافی است مخصوصاً که برای بچه‌ها می‌نویسیم و نمی‌توانیم هر چیزی را بنویسیم. 
تصاویر کتاب تلخی دارند و شبیه کتاب‌های کمیک نیستند که همه‌چیز انرژیک و پرشور است. روایت هم اتفاقاً تلخ است و اینکه بخشی از آدم‌ها این طوری زندگی می‌کنند و روایت آن را می‌بینیم خوب است چون لزوماً قرار نیست همه چیز حتی در کتاب کودک هم از اول گل‌وبلبل باشد. 
اگر دنبال کتابی باشیم که الهام‌بخش باشد و جالب و بعد از خواندن تمام شود انتخاب خوبی است. مثل هزاران داستان دیگری که شبیهش هست.
        

0

          واقعا کتاب فوق‌العاده‌ای بود.
یکی از بهترین کتاب‌های کودک و نوجوانیه که تا به حال خوندم.

کتاب، داستان واقعی زندگی فردی نام امانوئل رو روایت میکنه که با یک پا به دنیا میاد اما همین موضوع باعث میشه تا انگیزه برای دوچرخه سواری و انجام کارهای بزرگتری رو به دست بیاره... 

شروع فوق العاده ای داشت:
«در کشور غنا یک پسربچه به دنیا آمد. 
دو تا چشم درخشان توی نور پلک زدند. 
دو تا شش سالم گریه راه انداختند
و دو تا مشت ریزه میزه باز و بسته شدند
اما فقط یک پای سالم تکان خورد.»


داستان در عین کوتاه بودن کاملا روایی و پیوسته تا انتها ادامه پیدا کرده بود و مخاطب رو جذب داستان می‌کرد. 
هم یک داستان واقعی بود و به کودک نشون میداد که این اتفاقات خیالی و غیر ممکن نیست و هم نشون دهنده امید و تسلیم نشدن در صورت وجود یک محدودیت بود.
علاوه بر این برخورد مادرش هم واقعا توی زندگی این شخص تاثیرگذار بود چون شاید اگه حمایت مادرش نبود، این شخص نمیتونست انگیزه اش رو به سرانجام برسونه.
        

0

        کتاب درباره پسری ه که به طور مادرزادی یک پای سالم داره و یکپاش مشکل دار هست پدرش اونها رو ترک میکنه و مادرش با عشق بزرگش میکنه پسرک داستان هم نان آور خونه میشه و به جای گدایی کار میکنه و پول درمیاره هم قهرمان دوچرخه سواری میشه
این داستان برای کودکان دوره دوم یعنی ابتدایی مناسب هست البته به نظر میاد میتونه کتاب خوبی برای نوجوان هم باشه
تصویرگری ش جالب نبود
اینکه شخصیت واقعی بود و بعد داستان میشه با بچه درباره این شخص حرف زد زندگی و عکس واقعی ش رو از گوگل سرچ کرد و دید و خلاصه باب گفتگو و الگو سازی باز میشه خوبه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2