معرفی کتاب سایه ی سنگین خانم الف اثر پائولو جوردانو مترجم محیا بیات

سایه ی سنگین خانم الف

سایه ی سنگین خانم الف

پائولو جوردانو و 2 نفر دیگر
3.5
15 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

18

خواهم خواند

16

شابک
0000000086309
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1399/7/14

نسخه‌های دیگر

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        «هر عشقی، در درازمدت، نیازمند کسی است که ببیندش و تصدیقش کند و بر آن صحه بگذارد، اگرنه ممکن است اصلا عشق نباشد. بدون نگاه او ما در خطر بودیم.» چه می شود اگر بزرگ ترین شاهد یک عشق بمیرد؟ در این کتاب، جوردانو عشق و مرگ را از منظر کسی که زنده مانده رو در روی هم می گذارد: یک سو خاطرات بازمانده است و سوی دیگر غیبتی ویرانگر؛ غیبت خانم الف. کسی که در بارداری پرخطر نورا همراهش بود و شاهد اولین گام های کودکش و پاسبان با درایت عشق نوپای او و همسرش. حالا بیماری او را دور کرده است و غیبت و از دست دادنش چون لرزه ای ویرانگر، آواری از گرفتاری به بار آورده است.«تعمقی تاثیر برانگیز بر زندگی و فقدان و بیش از همه عشق»«یو. اس. ویکلی اثر مرثیه سرایانه ی جوردانو تجلیلی لطیف و سوگوارانه از کسی است که خانواده ای را بی آنکه حتی خود به آن تعلق داشته باشد، کنار هم نگه میدارد.»وال استریت ژورنال « این داستان حزن انگیز با تلفیق شعور و احساس به زندگی های روزمره می نگرد. قدرت جوردانو در خلق لحن شورانگیز، گفت وگوهای ساده و شخصیت های واقعی و خلق پیامی قوی در این کتاب کوچک شگرف است. تنها نقصی که به آن روا می دارم این است که بیشتر نیست.»اس. لوئیس پست
      

یادداشت‌ها

محدثه ز

محدثه ز

3 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          نمی‌دونم.

_______
بعدن نوشت:
سایه سنگین خانم الف کتاب کوتاهیه که میشه تو یک نشست خوند. (احتمالا اگه کرونا نبود تو دسته کتابایی قرار می‌گرفت که در مسیر دانشگاه تا خانه خوانده‌ام.)
انقدر کتاب کوتاهیه که تقریبا نمی‌دونم چی باید در موردش بگم. :))
این کتاب در مورد خانم الف هست، زنی که به قصد پرستاری از نوزاد زوج جوانی وارد زندگی‌شون میشه و به نظرم پاسدار و پرستار زندگی این زوج میشه.
کتاب با مرگ شروع میشه، پس اگه بگم با مرگ خانم الف شیرازه این زندگی از هم پاشیده میشه اسپویل نکردم (البته پشت جلد کتابم نوشته شاید کمی اسپویل باشه الان که فکر می‌کنم.)
کتاب روایتی‌ست از زندگی این زوج و آشنایی‌شون با خانم الف، منش و رفتار این خانم و بعد مرگش.

خوندن این کتاب دقیقا مثل این می‌مونه که بشینی کنار یه آدم (تو اتوبوس یا تاکسی) و زندگی‌شو واست تعریف کنه،
و وقتی پیاده میشی (کتاب تموم میشه) شاید مثل من از خودت بپرسی:
"چه کسی توی زندگی‌م اونقدر برام مهمه که اگه نباشه شیرازه زندگی‌م از هم می‌پاشه؟"
        

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب "سایه سنگین خانم الف" روایتی را از یک دلبستگی بازگو می‌کند. دلبستگی زن و شوهر به خدمتکارشون و دلبستگی خدمتکار به دنیا. در صفحه های اول کتاب نورا شخصیت بابِت(خدمتکارشون) رو اینجوری توصیف میکنه: بابت باعث جسارت ما میشه. آدمها در جسارت بخشیدن به یکدیگر بخیل‌اند و جوری به خود میقبولانند که انگار تو از آنها کمتری..
بابِت ناگهانی از نورا و شوهرش که راوی داستانه و اسمشو نمیدونیم درخواست استعفا میکنه و دلیلش رو نمیگه که با پیگیری های نورا می‌فهمن که بابت سرطان ریه گرفته. جلوتر وقتی که درگیر درمان سرطان بابت میشن، شوهر نورا با خودش فکر میکنه و میگه: من و نورا در آینده زندگی میکنیم، در انتظار مداوم چیزی هستیم که از بار اکنون برهاندمان. اگر بهترین سال‌های عمر ما واقعا همین باشد، از بهره ای که از آن می‌بریم راضی نیستم...
در قسمت های پایانی بابت خوابی میبینه که در اون شوهرش رِناتو اومده و میخواد با خودش ببردش و بابت اونو پس میزنه و میگه نه! با وجود اینکه قبل ها سنگ قبری کنار شوهرش خریده بود و سالها از نبود شوهرش می‌گذشت و تنها بود بازم نمیتونست از دنیا دل بِکنه و تموم تلاششو برای بهبودی کرد ولی نشد..
وجود بابت تو زندگی نورا و شوهرش در واقع درس های بزرگی رو برای این خانواده گذاشت و در آخر دردی عمیق و فراموش نشدنی باقی گذاشت..
داستان کوتاه و تأمل برانگیزی بود. و بعد از دوری طولانی از کتاب و کتابخونی، کتاب خوبی برای مطالعه بود :)
        

28