معرفی کتاب امیل: رساله ای در باب آموزش و پرورش اثر ژان ژاک روسو مترجم غلامحسین زیرک زاده

امیل: رساله ای در باب آموزش و پرورش

امیل: رساله ای در باب آموزش و پرورش

ژان ژاک روسو و 1 نفر دیگر
3.8
8 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

24

خواهم خواند

41

ناشر
ناهید
شابک
9789646205208
تعداد صفحات
408
تاریخ انتشار
1397/12/6

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        هرچه از دست خالق گیتی خارج می    شود، خوب و عالی    ست، ولی به    محض رسیدن به    دست انسان، تغییر ماهیت می    یابد.انسان قطعه زمینی را مجبور می    کند محصولی بدهد که مناسب زمین دیگری    ست، و یا درختی را برای تولید میوه    ی درخت دیگری بارور می    سازد. آب    وهوا، عناصر و فصول را برهم می    زند، قیافه    ی سگ، اسب و یا غلامش را تغییر می    دهد تا خود را راضی کند. شکل همه    ی عناصر را دگرگون می    کند. انگار ظواهر زشت و هولناک را بیشتر می    پسندد و دوست ندارد هیچ موجودی شکل طبیعی خود را حفظ کند حتی اگر آن موجود، انسان باشد.
      

پست‌های مرتبط به امیل: رساله ای در باب آموزش و پرورش

یادداشت‌ها

          کتاب مشهور «امیل» یکی از مهمترین آثار «ژان راک روسو» متفکر  و نویسنده بزرگ فرانسوی قرن هجدهم (متولد ژنو) است که با همراهی ولتر، دیدرو، منتسکیو و کانت تحولات بزرگ فکری و فرهنگی عصر روشنگری را رقم زد.
کتاب معروف او «قرارداد اجتماعی» پایه‌های حکومت دموکراتیک را در اروپا طرح ریزی کرد و زمینه ساز انقلاب فرانسه شد، کتاب «اعترافات» و برخی از نوشته‌های دیگر او مکتب رمانتیسم را شکل داد و در ایجاد جریان جدید ادبی اثر داشت و کتاب «امیل» او شالوده اساسی نظام تعلیم و تربیت مدرن را شکل بخشید. 
این کتاب در زمان انتشار (۲۵۸ سال قبل) موجب واکنش‌های گسترده ای شد و مخالفت‌های شدیدی از سوی حاکمان و اشراف در پی داشت، چنانکه در زادگاهش سوزانده شد و موجب آوارگی او گردید، اما به زودی مخاطبان خود را یافت و شناخته شد و پس از آن تا کنون همواره به عنوان یک کتاب مهم و کلاسیک بازنشر یافته و به زبان‌های مختلف ترجمه شده است.
روسو که اندیشمندی آرمان گرا ، آزادیخواه ، عدالت طلب و منتقد است بسیاری از مشکلات اجتماعی را ناشی از فقدان نگاه صحیح انسان و نظام مطلوب در تربیت انسانی می‌داند و در این کتاب به تبعیت از افلاطون بر اهمیت و نقش تربیت تاکید می‌کند و آن را هنری والا و ارجمند برمی‌شمارد که پایه و اساس سعادت بشری است.
این کتاب اثر گذار  و جریان ساز تاریخی مانند برخی کتاب‌های مهم دیگر در پی یک پیشنهاد و درخواست تالیف شده و روسو در ابتدا برای پاسخ دادن به خواسته بانویی نوشتن یادداشت‌های مختصر را آغاز کرده بود اما در میانه کار تصمیم گرفت که  چیزی مفصل‌تر بنویسد؛«از قدیم الایام تا امروز تمام مردم علیه آموزش و پرورشی که بدان عمل می‌شده است اعتراض کرده‌اند، ولی هیچ کس در صدد بر نیامده است روش بهتری پیشنهاد کند، علما و  ادبای عصر ما بیشتر می‌کوشند خراب کنند تا آباد. با وجود انتشار این همه رساله گوناگون هیچکس راجع به طرز آدم تربیت کردن چیزی ننوشته است و من نگرانم که مبادا بعد از من هم کس دیگری راجع به آن چیزی ننویسد».
وی که در  این کتاب خود را مربی کودکی یتیم تصور کرده است، او را «امیل» می‌نامد و در فصول مختلف کتاب (پنج بخش) از دوران نوزادی وی شروع می‌کند و به جوانی و ازدواجش می‌رسد و در همه این مراحل بیش از هر چیزی به ضرورت بازگشت به طبیعت و دوری از عادات غلط اجتماعی تاکید دارد. 
هرچند این کتاب را به طور طبیعی  نمی‌توان اثری مطلق و بی عیب دانست- و جدا از ایرادهایی که بر زندگی شخصی و خانوادگی و مسائل اخلاقی روسو گرفته‌اند، انتقادهایی هم به متن این کتاب وارد شده-اما در عین حال همچنان اهمیت و ارزش این کتاب به جای خود محفوظ است.
روسو که بیش از هر چیزی به تعقل و اندیشیدن اصالت می‌داد، بسیار عملگرا بود و می‌گفت «آدمی وقتی بیش از حد متوسل به کلمات می‌شود پیداست که نمی‌تواند دست به عمل بزند» و از همین رو مسیر تربیت فرزندان را در میدان عمل جستجو می‌کرد و معتقد بود که پدران و مادران و مربیان باید به جای سخن گفتن و موعظه کردن خود رفتاری شایسته داشته باشند. 
 او باور داشت که «کسی که نمی‌تواند وظایف پدری را انجام دهد، حق ندارد پدر شود» و می‌گفت:«از مادران شروع کنید، آن وقت از تغییراتی که حاصل می‌شود تعجب خواهید کرد».
بسیاری از مبانی فکری او کاملاً بر باورهای اسلامی منطبق است؛ مانند توجه به فطرت و نقش انسان در تخریب نظام طبیعی جهان.
به عنوان مثال وی در این کتاب نوشته «هرچه از ید خالق عالم -جل شأنه- بیرون می‌آید از عیب و نقص مبراست، ولی به محض اینکه به دست اولاد آدم رسید فاسد می‌شود» که دقیقاً به مضمون آیه شریفه «ظهر الفساد فی البر و البحر» انطباق دارد.  
او در موضوعات اعتقادی و دینی والدین و مربیان را تنها به تمرکز بر اساس وبنیان مشترک ایمان به وجود خالق مطلق و پرورش باورهای معنوی و فطری عمومی در دوران کودکی توصیه می‌کند و ترجیح می‌دهد مسائل فرعی و جزئیات به سالهای پس از نوجوانی واگذار شوند. 
ترجمه فارسی مرحوم غلامحسین زیرک زاده از این کتاب (سال ۱۳۲۸) تاکنون بارها از سوی ناشران مختلف به چاپ رسیده و همچنان در بازار نشر خوانند گان و مشتاقان خود را دارد.

(به تاریخ ۱۳۹۹/۱۰/۱۳ از سری یادداشت‌های روزنامه شهرآرا)
        

15

          این‌گونه می‌نویسم که کتاب «امیل» اثری نامتعارف و تا حدی فریبنده است و نزدیک‌ترین مدل به آن، «جمهور» افلاطون است، هرچند اختلافاتی نیز با آن دارد.

اثر افلاطون آشکارا گزارشی از گفت‌وگویی میان سقراط و چندین مرد جوان درباره ماهیت عدالت است که آنان را به بحث در باب تمامی مشکلات بنیادین سیاست و آموزش و نیز بسیاری موضوعات دیگر رهنمون می‌شود.

اما اثر روسو گزارشی از آموزش پسربچه‌ای به نام امیل به قلم مربی اوست که اندکی پس از تولدش، مسئولیت او را بر عهده گرفته است. در این اثر، مسائل سیاسی مسکوت مانده‌اند؛ گویی پیش از پرداختن به زندگی سیاسی، مهم است که فهم‌مان از دیگر امور را دوباره جهت‌دهی کنیم و دین نیز در زمره همین امور دیگر قرار دارد.

روسو امکان راه سوم را گشود و به همین دلیل بسیار خطرناک بود. مانند هابز، او ادعاهای حکومت دینی مسیحی را رد کرد و شک خود را در مورد انگیزه‌های روحانیون ابراز نمود. با این حال، او مزایای روان‌شناختی و سیاسی دین را نیز در فهم درست آن تصدیق کرد.

بر اساس شرح کتاب «امیل»، تا حدود پانزده سالگی، او در انزوا و تنها همراه با مربی‌اش بزرگ می‌شود. او والدینش را نمی‌بیند و دوستی از میان هم‌سن و سال‌های خود ندارد؛ هیچ‌کس آنجا نیست که بر اندیشه او دربارهٔ خود و محیطش سایه بیندازد. هر آنچه یاد می‌گیرد، از تجربه ناشی می‌شود.

او می‌آموزد که در طبیعت زنده بماند و به خودش متکی باشد و همچنین یاد می‌گیرد که باید به برخی محدودیت‌ها احترام بگذارد. دوراندیش می‌شود، اما چندان عاقبت‌اندیش نیست که نگران آینده شود.

دربارهٔ چند و چون امور عملی کنجکاو است، اما ابداً راجع به سرزمین‌ها و مردمان کنجکاو نیست؛ زیرا هرگز کتاب تاریخی نخوانده، نقشه‌ای ندیده و کره‌ای جغرافیایی را نچرخانده است. مربی این آموزش را از پشت صحنه هدایت می‌کند، بسیار شبیه عروسک‌گردانی که عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی را تکان می‌دهد. او کاری می‌کند که امیل درس‌هایش را یاد بگیرد، اما احساس نکند که در حال آموزش دیدن است. 

امیل هیچ برداشتی از اقتدار ندارد، چون هرگز با آن روبه‌رو نبوده است. هیچ تصوری از جهان طبیعی به مثابه یک چیز ندارد و تنها چیزهای طبیعی پیرامونش را محترم می‌شمارد. هیچ ذهنیتی از طبیعت انسان یا انواع مختلف آن ندارد و تنها خودش را می‌شناسد.

همچنین هیچ اندیشه‌ای راجع به الوهیت ندارد و ابداً مفاهیمی را که هدف عملی ندارند، نمی‌شناسد. امیل هرگز نسبت به پیوند الهی کنجکاو نبوده است، زیرا هیچ برداشتی از «خدا»، «انسان» یا «جهان» ندارد. امیل فیلسوف نیست؛ او به تنهایی همه کس است.

روسو انسان‌ها را از نظر اخلاقی بی‌اعتنا توصیف نکرد؛ بلکه ندای ستایش از وجدان خیرخواهی، احساس نوع‌دوستی، فضیلت و حیرت پرهیزکارانه را در مواجهه با خلقت خدا سر داد. برخلاف روحانیون مسیحی، او این کیفیات انسانی را به کارهای مربوط به لطف الهی یا خیر بودن ذاتی ایمان منتسب نکرد.

روسو قطب‌ها را واژگون کرد و مدعی شد که انسان طبیعتاً نیکوست و همین خیریت را در دین خود متبلور می‌کند. او عمیق‌ترین چالش مدرن را در برابر مسیحیت قرار داد، زیرا نخستین کسی بود که مزایای دین را بدون توسل به وحی به انسان عرضه کرد.
        

0