معرفی کتاب تابستان دیوانه اثر ریتا ویلیامزگارسیا مترجم بیتا ابراهیمی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
45
خواهم خواند
6
توضیحات
داستان در یکی از پر آشوب ترین سال های تاریخ معاص امریکا می گذرد.تابستان دیوانه داستان خنده دار و ناراحت کننده سه دختر است که در سال 1968،به اکلند کالیفرنیا می روند تا مادری را ببینند که آنها را ترک کرده است.داستانی به یادماندنی به قلم نویسنده برجسته کودکان و نوجوانان،ریتا ویلیام گارسیا.
بریدۀ کتابهای مرتبط به تابستان دیوانه
1403/11/16
لیستهای مرتبط به تابستان دیوانه
یادداشتها
1402/2/19
1403/8/30
کتاب عجیبیه. از طرفی بخشهاییش اونقدر یکنواخت میشد و بدون اتفاق جلو میرفت که فقط خط اول هر پاراگراف رو میخوندم و دیالوگها رو. از طرفی یک سوم انتهایی داستان رو نه کلمهبهکلمه که حرفبهحرف خوندم و حتی احساساتم رو خیلی شدید درگیر کرد. درسته که یکجاهایی یکنواخته، و یا خیلی شدید تلخی مواجهه جامعه آمریکایی با سیاهها رو به کاممون میریزه، اما آخر هنر مگر قرار نیست احساس رو برانگیزه؟ خب توی این مورد کارش رو خیلی خوب انجام میده. در حدی که با وجود مونث بودن تمام کاراکترهای اصلی داستان، اونقدر ماجرا رو برای من درونی کرد که نزدیک بود گریه کنم. :) درباره درونمایه کار هم اگر بخوام چند خطی بنویسم، درواقع مواجهه پاکترین و معصومترین موجود خلقت، یعنی بچهها است با جهان تاریک آمریکایی دهه شصت. روش زیبایی که استفاده میکنه هم اینه که ما رو شبیه به همون دخترها با تبعیضها و ... آشنا میکنه. موعضه نمیکنه. حتی در ابتدا مبارزان سیاه رو آدمهای عجیبی نشون میده که نمیشه درکشون کرد. اما هر قدر جلوتر میریم بیشتر با دلایل وجود چنین آدمهایی آشنا میشیم و بیشتر زنی رو درک میکنیم که دخترهاش رو رها کرده و رفته. البته از نظر من، نگاهش به زن، نگاه درستی نیست. همون نگاه افراطی فمنیستی موج سوم رو داره. زنی که نه خانهدار، بلکه یک مادر باشه رو هم به رسمیت نمیشناسه. هرچند در کل سعی میکنه در آخر این دو نقش رو تا حدودی با هم آشتی بده اما ناتوانه و الگویی که ارائه میده، الگوی کاملی نیست؛ هرچند میشه بهش احترام گذاشت.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.