معرفی کتاب سفر به انتهای دنیا اثر جودی لین اندرسن مترجم آرزو قربان پور ویشکاسوقی

سفر به انتهای دنیا

سفر به انتهای دنیا

جودی لین اندرسن و 2 نفر دیگر
4.1
90 نفر |
35 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

268

خواهم خواند

60

شابک
9786004621083
تعداد صفحات
342
تاریخ انتشار
1397/12/7

توضیحات

        ین کتاب بی درنگ مرا گرفت و در عجیب ترین و بانمک ترین و غم انگیز ترین سفر دنیا، سوار بر پشت تک شاخ، به معنی واقعی کلام به انتهای دنیا برد. تا به آخرین صفحه برسم، کاملا بهت زده بودم.مگی ترش نویسنده ی دختر پر افتخار
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به سفر به انتهای دنیا

نمایش همه

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          «دنيا شاد نيست يا ديگر مثل قبل ها زيبا نيست . بيشتر شبيه اين است كه بخشي از وجودم در هوا معلق است و فكر مي كنم هرگز به من بر نمي گردد …»
«خانواده ي گريسی 12 ساله ، راحت و آرام زندگي شان را مي كردند . پدر هواشناسشان هم فارغ از زندگي ، درگير پروژه هاي علمي بود . سم موش موشک هم با جثه ی لاغر و نحيفش بيمار شده بود . چيزي كه داشت خانواده را نگران می كرد . اما اين نگرانی در برابر ابر سياهی كه به آنها نزديک مي شد ، هيچ بود …»
موضوع كتاب فوق العاده بود . نکته ی جالبش در اين بود كه از نظر محتوايي ، تركيبي از واقعيت و تخيل بود . من خودم به شخصه تا اوايل كتاب فكر می كردم كه يک داستان رئال می خوانم ؛ اما در ادامه فهميدم دنياي زيرزمينی وجود دارد كه در آن پری ها و جادوگران زندگی می كنند ، پاگنده ها حمله می كنند و شهر ها را ويران می كنند . علاوه بر زیبایی ، محتوای كتاب غير كليشه ای و جديد بود و با باقی کتاب های هیجانی و تخیلی فرق داشت و نويسنده دنيای كاملا متفاوت و جذابی را خلق كرده بود . 
ساختار نوشتار کتاب جذاب بود . معمولا اکثر کتاب ها در قالب داستان عادی بیان می شوند . یا مثلا برخی ها مثل نامه و  ازبه در قالب نامه . اما برایم جالب بود که سفر به انتهای دنیا ، در اصل دفترچه خاطرات گریسی بود که هدیه ی تولد 12 سالگی اش آن را گرفته بود . تاریخ و زمان را بالای آنها می نوشت و به صورت خاطره ، ما می توانستیم کتاب را بخوانیم و داستانش را بفهمیم .
قلم نویسنده قوت زیادی داشت . خانم اندرسون توانسته بود خواننده را در بخش های مختلف ماجرا ، همراه کند . این قوت قلم می توانند دلایل زیادی داشته باشد مثل خود موضوع که هیجان انگیز و نوجوان پسند بود ، نوشتن درست این موضوع ، بیان احساسات ، آشفتگی مناسب ، توصیف و… .
آشفتگی خوبی داشت . آشفتگی در جای درستی آمده بود و از همان اوایل قصه با آن روبرو می شدیم . توانسته بود روند اصلی و عادی زندگی شخصیت را مختل کند . و از جهت دیگر هم به خاطر اینکه یک ابر توانسته بود زندگی شخصیت را متحول کند عجیب و خاص بود و خواننده را جذب می کرد و مشتاق ، برای اینکه به خواندنش ادامه دهد . 
توصيف های كامل فضا و مكان به درک خواننده از محيط عجيب و ناملموس قصه ، کمک زیادی کرده بود . ما می توانستیم در قسمت های مختلف کتاب ، همراه گریسی شویم و با او پا به مدرسه ی کلیفتون ، کاروان وینه باگویمان و حتی ابر جهان بگذاریم . هر چند که در بخش های اندکی از داستان ، توصیفات اضافه ای که اطلاعات نمی دهند وجود داشت ولی در هر حال هیچ جا کسل کننده نبود . 
شخصیت پردازی ها هم خوب بودند . هم از لحاظ ظاهری و هم درباره ی درون شخصیت ها . می توانستیم تصویر شخصیت ها را به خوبی در ذهنمان تجسم کنیم ، البته توصیفات ظاهری کمی جای بهتر شدن داشت ولی در کل خیلی خوب می شد افراد را مثل مادر و پدر گریسی ، سم ، میلی ، الیور و … ، تصور کرد . البته در مورد خود گریسی اطلاعات چندانی نداشتیم ولی بقیه به گونه ای نوشته شده بودند که من به شخصه احساس نیاز به دانستن بیشتر درباره ی گریسی نمی کردم . 
راوی اول شخص بود و  با توجه به این ، خود گریسی خیلی خوب توانسته بود همه چیز را برای مخاطب شرح دهد . از صحنه و افراد گرفته تا حتی احساسات احتمالی اشخاص . به طور کلی حس ها نقش مهمی در جذاب شدن این کتاب و همراه کردن خواننده داشتند . احساسات خود گریسی هم بسیار پر رنگ و تاثیرگذار بود . به عنوان مثال ، در آخر کتاب ، جایی که ابر میلی را برد ، غربت فضا و احساسات گریسی و میلی ، کاملا ملموس و قابل درک بود . 
از نظر ظاهری هم ، جلد کتاب مثل باقی آثار انتشارات پرتقال ، عالی بود و می توانست خودش بهانه ی خرید باشد .بخش هایی از کتاب به طوری که داستان لو نمی رفت ، مثل ماشین کاروان و ابر سیاه که در جلد آمده بودند . نامی هم که انتخاب شده بود مرتبط و خوب بود . 
در کل کتاب فوق العاده قشنگی بود و در تک تک لحظه ها توانست من را همراه خودش به ماجراجویی در جهانی شگفت انگیز ببرد که هرگز آن را ندیدم !
«در زمین و آسمان بسا چیزها هست که فلسفه تان به خواب ندیده . واقعا ! برای همیشه ، بدرود . »
        

12

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

7

Hey

Hey

1404/4/2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        کتاب غم‌انگیزی بود.. طول کتاب _میتونم بگم_ نه اما پایان، چرا. از اون غم انگیز هایی که حس میکنی قلبت فشرده میشه و اشکت درمیاد:)
کتاب روند آرومی داشت که مناسب داستان بود ولی مناسب سلیقهٔ من، نه! احتمالا نویسنده اینطور فکر کرده بود که «بیا فرض کنیم یه دنیای موازی وجود داشت که هر چی اینجا افسانه ست، اونجا واقعی بود. توی این دنیای موازی اژدها وجود داره. پاگنده؟ چرا که نه! کره زمین.. نه، زمین، تخته! جادوگرها، ارواح (به شکلی مجسم و دیده‌شدنی)،..»
جدای از اینا، نمیتونم جذابیت ماجرا رو انکار کنم. سفر به انتهای زمین.. ترکیبی از واقعیت و تخیل، نوشتاری رویاگونه ، همزمان زیبا و دل‌نخواه... 
(از اینجا دیگه لو میره داستان👇) 
نقاط خاص کتاب؟ آخر کتاب، اونجایی که میگه «ایا ساکنان اون زمین میدونن چقدر خوشبختن؟...» حس عجیب و خاصی میده... 
تو طول کتاب اونجاهایی که رفتار خواهر بزرگتر مهربون تر شده بود آدم یه حدسایی میزد، ولی آخر کتاب، یه دفعه همه‌ش رنگ گرفت و معنی پیدا کرد...
و اونجایی که میرسن به انتهای دنیا... یه صحنهٔ باشکوه مقابل چشم مخاطب نقش میبنده.. ولی اونجا، همه این سفر، اما.. دست‌نیافتنیه.... 
خلاصه که کتاب قشنگی بود و به یاد موندنی.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

روشنک

روشنک

1403/10/19

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب یک ایده جدید داشت و می تونست تورو محو داستان کنه.
‌‌‌
‌
‌
یادمه که این کتاب رو با شک و تردید برداشتم . اولین چیزی که توجه من رو به این کتاب جلب کرد اسم عجیبش بود.
انتهای دنیا؟مگه دنیا انتها داره؟ شایدم منظورش انتهای زمینه اما زمین که گرده! این ها افکار من بعد از خوندن اسم کتاب بود.اما دقیقا اشتباه می کردم چون زمین در این کتاب تخت بود ! جهان این کتاب پر از مشکلات و موجوداتیه که ما فقط در رویا می بینیم اما برعکس تصوراتتون این موجودات فقط مانع پیشرفت تکنولوژی و سخت تر شدن زندگی شدند . حتی مرگ هم در این کتاب متفاوت است :هرکس وقت مرگش فرا یک ابر سیاه می آید تا روح او را با خود ببرد و حتی اگر شخص دست به فرار بزند هم مرگ رهایش نمی کند و تا هرجا به دنبالش می رود حتی اگر انتهای دنیا باشد!
اما اگر از فضای داستان بگذرم و بخواهم به شخصی ها و خود داستان بپردازم نمی توانم چیز زیادی بگویم. شخصیت پردازی متوسطی داشت و پایان کتاب شما رو کاملا غافلگیر می کند! در کل خواندن این کتاب را به فانتزی دوست ها توصیه می کنم .
        

0

Aynaz

Aynaz

1403/12/23

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

هانیه

هانیه

1402/6/2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        خیلی قشنگ بود 
دنیایی تخیل نویسنده خیلی دوست داشتم
 خیلی لذت بخش بود
 انگار وارد دنیایی عجایب شده بودم
انگار زمین برعکس شده بود 
انگار توی یه نسخه دیگه زمین بودم
یه بعد و یه زمان دیگه 
 زمین ۳۲۱ ام ...
ابرک ترسناک واقعا ترسناک
تصور اینکه مرگ اگر واقعا اینجور بود چقدر عجیب و وحشتناک میشد
لحظه رفتن خواهر نازی نازی قصه واقعا غمناک بود...
دلم میخواد یبار دیگه بخونمش
آخرش دقیق نفهمیدم واقعا اون دنیا بدون جادو وجود داشت؟
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        بدک نبود
ولی اشکالی که داشت این بود در خیلی از نقاط یسری شخصیت اصلا نبودند و هر چند وقت یه بار اسمشان میاید
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1