معرفی کتاب خانه ی خاموش اثر اورهان پاموک مترجم مژده الفت

خانه ی خاموش

خانه ی خاموش

اورهان پاموک و 1 نفر دیگر
3.0
10 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

19

خواهم خواند

11

ناشر
ماهی
شابک
9789642093168
تعداد صفحات
358
تاریخ انتشار
1398/5/5

توضیحات

        این رمان داستان سفر اعضای یک خانواده را به شهر جنت حصار برای دیدن مادربزرگشان نقل می کند.خانه ی خاموش حکایت سه نسل است، داستان پیرزنی عبوس، گورزادی مهربان، مردی دلبسته ی تاریخ و گسسته از خانواده و جوانانی آرمانگرا و اسیر چنبر ملال، داستانی از سال های سیاه دهه ی هشتاد ترکیه و سال های التهاب، سال های یأس و نومیدی.این کتاب از 32 فصل تشکیل شده است، و هر فصل توسط یکی از کاراکترهای داستان نقل می شود. نام نقل کننده های داستان به ترتیب: رجب، بیوک خانم، حسن، فاروک و متین است. در عمارتی قدیمی در جنت حصار، پیرزن سالخورده ای به نام فاطیما انتظار بازدید سالانه? نوه هایش را می کشد: فاروک، تاریخ نگاری فاسد و شکست خورده؛ خواهر حساس و چپ گرای او به نام نیلگون و نوه? کوچکتر، متین که علاقه مند به زندگی مدرن است و رؤیای زندگی در آمریکا را در سر می پروراند. فاطما برای چندین دهه در این روستا زندگی کرده است: از زمانی که همسرش، دکتری جوان و آرمان گرا، برای کمک به ماهیگیران فقیر به این روستا آمد. حالا او مدت هاست که مریض است و خدمتکار باوفایش رجب، یک کوتوله و فرزند نامشروع دکتر، از او مراقبت می کند. فاطما و رجب خاطرات مشترک خوب و بد فراوانی را به یاد دارند. اما پسرعموی رجب، پسری که از مدرسه اخراج شده و تمایلات افراطی میهن پرستانه دارد، این خانواده را وارد جریانات و آشوب های فزاینده? سیاسی کشور می کند. رمان خانه? خاموش، رمانی مسحورکننده است که کشمکش بلندمدت ترکیه در مواجهه با مدرنیته را به زیبایی به تصویر کشیده است.
      

یادداشت‌ها

          چی بگم از چیزی که معلوم هست؟ چطور میتونم درباره‌ی چیزی حرف بزنم که با خوندنش میتونم به حالت درونیش پی برمب؟
چی بگم درباره ی خاندان «داروین اوغلو»؟

خاندانی که زیادی حقیقی بودن، زیادی واقعی بودن و زیادی آشنا بودن. خاندانی که طلسم شده بودند. طلسمی که از «صلاح‌الدین» و دایره‌المعارفش به جا موند و همه رو درگیر خودش کرد.
و شخصیت‌هایی که یکی یکی اومدند و یکی یکی رفتند و «فاطمه» رو تنها گذاشتند. «فاطمه»ای که به تنهایی مجکوم بود. کسی که یکی از عجیب‌ترین شخصی‌های داستان بود. مغرورترین آدم حتی دز 80سالگی. کسی که کوتاه نمیومد، قبول نمی‌کرد، باور نمی‌کرد. کسی که شاید زیادی به خودش معتقد بود.
در مقابل «فاطمه» بقیه‌ شخصیت‌ها قرار میگیرند.
شخصیت‌هایی که به وضعیت وحشتناک ترکیه اون زمان شبیه بودن. گیج!
!
شخصیت‌ها یا به یاد گذشته مینوشیدند، یا به یاد آینده‌ای که خودشون رو براش لایق نمیدونستند.
و ترسی
 که همه داشتند. ترس طرد شدن، ترس از دست دادن، باختن . مرگ!
ولی بلخره یکجا هست که تو تسلیم میشی. وچه تسلیمی بهتر از پایان  دردکشیدن؟
        

0

امیر

امیر

3 روز پیش

چند روز گذ
          چند روز گذشته از اتمام این رمانِ قابل توجه خواستم چند نکته را درباره اش بنویسم. پیشاپیش پوزش از جهت عدم انسجام:

خانه خاموش که از جمله آثار اولیه‌ی اورهان پاموک _نویسنده‌ی مطرح ترک_ است هم یک رمان لذت بخش و خواندنی است و هم در بردارنده‌ی چند دلیل که به خلاقیت و نبوغ نویسندگیِ پاموک پی ببرم و مشتاق و مصمم بر خواندن آثار مهم‌تر و شاخص او شوم.

در این سیصد و خورده ای صفحه ما  شاهد یک هفته از زندگیِ آدم هایی با عقاید متفاوت از سه نسل در کنار هم در این خانه‌‌ایم؛ در این خانه‌ی خاموش. ( که با توجه به فصل پایانی چه نام هوشمندانه‌ای است) 
نویسنده قصه‌ی خلاقانه و روابطِ پیچیده‌ی آدم های قصه‌ی خود را با زیرکی و نبوغ در کنار‌ بخش هایی از اتفاقات سیاسی آن دوران ترکیه و تحولاتِ آن روایت می‌کند.

داستان از زبانِ پنج راوی متفاوت که من فکر میکنم یکی از آنها اضافی است، روایت می‌شود و با هنرمندیِ پاموک نه تنها رویداد های زمان حال بلکه گذشته ها نیز مرور می‌شوند و با چند شخصیت که دیگر زنده نیستند مواجه می‌شویم و این خود به جذابیت های رمان افزوده. 
نکته‌ی جالب توجه قصه برای من چگونگی پیوند این آدم ها به یکدیگر بود که آن را از یک رمانِ ساده و  معمولی فراتر می‌برد. 

به گمانم پاموک چند ایده داشته که تا حد توان به آنها پرداخته است؛ از جمله نقش اشیا در داستان که گاهی از انسان های زنده نیز زنده‌ترند! 
یا چند بازیگوشیِ کوچک اما خلاقانه‌ی فراداستانی مثل جمله‌ی آخرِ کتاب که هم درباره‌ی زندگیِ آدم های داستان و قصه هایشان صدق میکند و هم در مورد خودِ کتاب (اشاره به متن نکردم که لو نرود)
و یا اینکه هر کسی با تخیلات و افکار و اندیشه های خود درگیر است و بسیاری این خیالات با واقعیات و اعمال آنها در تضاد است و به نوعی این ایده در سراسر داستان وجود دارد.

یک نکته‌ی دیگر که برایم قابل توجه بود اصیل و اورجینال بودن قصه و شخصیت ها است. یعنی این شخصیت ها ‌و قصه ها را در هیچ رمانی از هیچ نویسنده ای از هیچ کشوری نمی‌توان یافت و همین تجربه‌ای متفاوت را نصیب خواننده می‌کند. نمی‌دانم توانستم درست منظورم را برسانم یا خیر.

در کل بی شک کتاب شاهکار نیست و چند ایراد دارد که میتوان بدان اشاره کرد اما قطعا ارزش خواندن دارد و نشان دهنده‌ی قلمی خلاق و مسلط و توانمند است که توانایی خلق شاهکار را دارد.
        

34