معرفی کتاب خون الف ها اثر آندژی ساپکووسکی مترجم محمدمهدی فیاضی کیا

خون الف ها

خون الف ها

آندژی ساپکووسکی و 2 نفر دیگر
4.0
9 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

42

خواهم خواند

14

ناشر
ایجاز
شابک
9786009750597
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
1396/12/16

توضیحات

        انتشارات ایجاز منتتشر کرد:
به راستی شما را می­گویم. عصر شمشیر و تبر، نزدیک است. عصر بوران گرگ، زمانه سرمای سفید و نور سفید نزدیک است. زمانه جنون و زمانه تحقیر. تد دیرد، زمانه پایان جهان در میان یخبندان خواهد مرد، و با طلوع خورشید تازه، از نو زاده خواهد شد از خون کهن، زاده خواهد شد. از هن اینکار، از بذری که عصاره استواث بوده است! چنین خواهد بود! در انتظار نشانه­ها باشید! از نشانه­ها این را به شما خواهد شد، از خون الف­ها... .

انتشارات ایجاز منتتشر کرد:
به راستی شما را می­گویم. عصر شمشیر و تبر، نزدیک است. عصر بوران گرگ، زمانه سرمای سفید و نور سفید نزدیک است. زمانه جنون و زمانه تحقیر. تد دیرد، زمانه پایان جهان در میان یخبندان خواهد مرد، و با طلوع خورشید تازه، از نو زاده خواهد شد از خون کهن، زاده خواهد شد. از هن اینکار، از بذری که عصاره استواث بوده است! چنین خواهد بود! در انتظار نشانه­ها باشید! از نشانه­ها این را به شما خواهد شد، از خون الف­ها... .

      

پست‌های مرتبط به خون الف ها

یادداشت‌ها

          در مورد این کتاب بهترین توصیف آن است که بگویم همانند آن بخش از یک فیلم است که هیچ کدام دوست نداریم و کسل‌کننده است اما دیدنش برای فهمیدن اتفاقات جلوتر فیلم مهم و حیاتی است. کتاب تا حدود زیادی جذابیتی که در شمشیر سرنوشت ایجاد شده بود از دست می‌دهد و با توصیفات پیچیده مخاطب را گیج و سردرگم می‌کند. در اوایل کتاب این توصیفات تقریبا واضح و خوب بود اما بعد از فصل اول کتاب رو به افول گذاشت. نمی‌توان گفت کتاب بدی بود اما بدون شک عالی هم نبود. انگار خود نویسنده هم از نوشتن این بخش داستان خوشش نمی‌آمده و سریع می‌نوشته تا به قسمت جذاب آن برسد. تفاوت نویسنده‌ای مثل ساپکووسکی و مارتین در این موارد است. مارتین همه‌چیز را کامل می‌نویسد و انسجام داستان را حفظ می‌کند اما ساپکووسکی نمی‌تواند تعادل را در داستان برقرار کند. چنان که برای من آشکار شد این توصیفات گمراه‌کننده و نوشتن (یا در مواردی ننوشتن) صحنه‌های خسته‌کننده باعث شده ساپکووسکی به یک نویسنده‌ی درجه دو در ژانر فانتزی تبدیل شود. هرچند در فصل پایانی خون الف‌ها ایراد دوم تا حد زیادی برطرف می‌شود اما نوشدارو پس از مرگ سهراب است. نکته‌ی منفی دیگر این است که این کتاب در واقع تمام نمی‌شود! نه گرالت، نه سیری، نه ینفر و نه هیچ‌کس دیگر در پایان کتاب آن خاتمه‌ای که مناسب تمام شدن یک کتاب است را دریافت نمی‌کنند. با اینکه پنج کتاب دیگر برای خواندن باقی است اما امیدوارم این کتاب بدترین کتاب مجموعه باشد؛ چون اگر اینطور نباشد دیگر ویچر برایم یک مجموعه‌ی تراز اول نخواهد بود. به هر حال هرطور که بود کتاب به پایان رسید و باید دید که زمان حقارت، سرافرازی این مجموعه را با خود به ارمغان می‌آورد یا خیر.
        

18

نعیمک

نعیمک

1403/9/24

          این نوشته بعد از خواندن کامل مجموعه (پایان جلد هفتم) نوشته شده است:
دلیلی که خود من سراغ این مجموعه رفتم به خاطر بازی‌ «ویجر: وایلد هانت» بود و خط داستانی کتاب خیلی کم به این نسخه ربط دارد و داستان متفاوتی دارد. البته در سری کتاب هم سیری مهم‌ترین شخصیت است و تمام ماجراها حول او می‌چرخد. به طور خلاصه اگر کتاب را بخوانید داستان و تجربۀ متفاوتی خواهید داشت و تکراری نخواهد بود. 
قصه حول شخصیت سیری می‌چرخد. دختری که زنده مانده و ظاهراً قدرت‌های عجیبی دارد و به همین دلیل آدم‌ها و دسته‌ها مختلفی به دنبال او هستند. شخصیت‌های اصلی یعنی گرالت، سیری و ینیفر موجودات عجیب‌الخلقه‌ای هستند و با گونۀ انسان متفاوت‌اند اما در کنار یکدیگر شاید چیزی به اسم خانواده را شکل می‌دهند. قصه مدام سراغ شخصیت‌های مختلف می‌رود و از زبان آن‌ها روایت را جلو می‌برد. در دو سه جلد آخر نویسنده ترفندهای مختلفی در نوشتن به کار می‌برد و چه از نظر فرم و چه از نظر داستان از جلدهای دیگر خیلی بهتر است. اما در نهایت وقتی دارم روایت را می‌خوانم مدام حس می‌کردم هیچ اتفاقی نمی‌افتد. یک عالمه ماجرا بود که به گسترش جهان داستان کمک می‌کرد اما هیچ نقشی در خود داستان نداشت. شخصیت‌هایی که یک‌هو از جایی ظاهر می‌شدند و غیب می‌شدند تا جای دیگر دوباره بیایند. انگار در حد اسم‌هایی بودند که نویسنده هر زمان نیاز داشت به آن‌ها رجوع می‌کرد. 
مثل بازی باز هم خیلی دقیق نفهمیدم سیری چرا بقیه به دنبال سیری بودند و با اینکه چند جای داستان توضیحاتی بود اما وقتی به آخر داستان رسیدم انگار اگر تمام این اتفاقات هم نمی‌افتاد آب از آب تکان نمی‌خورد. 
اما دربارۀ ترجمه و تندیس: من تنها همین ترجمه را خواندم. با برخی جمله‌ها و لحن‌ها مأنوس نمی‌شدم و خیلی بعید بود آن شخصیت‌ها چنین عباراتی به کار ببرند. در نهایت ترجمۀ روانی بود اما خیلی ساده و بدون پیچیدگی و بعید می‌دانم خود داستان هم چنین باشد. انگار فقط ترجمه بود و نتوانسته بود لحن و فضا را دربیاورد. ظاهراً ترجمۀ نشر آذرباد ترجمۀ بهتری است. البته نشر ویدا هم تنها جلد اول را ترجمه کرده است.
تندیس نشری است که به طور تخصصی روی کتاب‌های فانتزی کار می‌کند اما این کتاب هم مثل کتاب‌های دیگری که از این نشر خواندم تقریباً ویراستاری نشده و پر از غلط‌های نگارشی و ویرایشی است. انگار تنها فایل ورد را تبدیل کردند به اندازۀ کاغذ ِ چاپ و تمام. هیچ نشانی از صفحه‌بندی و زیبایی نیست. اما مهم‌تر قیمت کتاب است که بی‌نهایت گران است و به معنی واقعی کلمه تندیس کتاب را در پاچه‌مان می‌کند و برای همین من پیشنهاد می‌کنم سراغ ترجمه‌های دیگر برویم چون با این قیمت به هیچ عنوان ارزش خرید ندارد.
        

0