به عنوان یک کتابِ ژانر فانتزی خیلی خوبه، کشش و تعلیق زیادی داره. قوانین جهانی که نویسنده ساخته منطقی و شیرین هست. پایان بندی کار نه اینکه بد باشه یا دوست نداشتنی اما اذییتم کرد. دلم میخواست یه جور دیگه تموم بشه‌.
نمیدونم شاید نوجوان ها از پایان کتاب خوششون بیاد. چون مخاطب هدف نیل گیمن یک آدم بیست واندی ساله نبوده...
:'))))
        

          گذر از نوجوانی بدون خوندن این کتاب، یه چیزی رو کم داره!
        

          "من هم هنوز همان حسی را دارم که وقتی یک دختر بچه ی ریزه میزه بودم داشتم،در چراگاه های قدیمی با گل مینا گردن بند درست می کردم.همیشه خودت می مانی،این قاعده تغییر نمی کند، و همیشه تغییر می کنی و کاری اش هم نمی شود کرد"

کتاب خیلی خوبی بود..داستان خوب با پرداخت خوب تر. آهنگ  خیلی خوبی داشت.هیچ قصه ای دیالوگی و یا اتفاقی اضافه نبود.همه چی مرتب سر جای ودش قرار داشت.بدون آشفتگی و عجله. نبض داستان رو قشنگ می شد حس کرد. .هرچی به انتهای داستان نزدیک تر میشدی ضربانش بالاتر می رفت.حادثه ها منتظر بودن برای اتفاق افتادن و به عنوان یک خواننده در  تک تک اتفاق  ها تعلیق رو می شد حس کرد.
 عینهو یه پازل که از همون اول داستان قطعاتش با ریتم های متفاوت و با شتاب مثبت در کنار هم قرار می گیرن. و همین باعث میشد  بر خلاف باقی داستان های به خصوص جدید که وقتی به اوج قصه نزدیک میشیم همینطور بی خود و بی جهت یه عالم حادثه بدون دلایل منطقی و قانع کننده پشت سر هم اتفاق می افتن تا صرفا نویسنده رو یاری کنن برای رسیدن به اوج و پایان مورد نظر،این یکی از همون ابتدا انقد همه چیز خوب و رو روالش اتفاق می افتاد که وقتی به انتهای کتاب می رسیدی هیچ ابهامی نداشتی و احساس راحتی می کردی با پایان داستان و این خیلی خیلی خوب بود
هر چند ماجرای سایلس سر بسته موند ولی  خب به نظر می رسه که قرار بود سایلس همون طور راز آلود و مبهم باقی بمونه و این خیلی خووووب بود.

به نظرم جذاب ترین بخش کتاب بخش ورود به دروازه ی غارها بود.خیلی خوب و وهم انگیز بود.

 نه اینکه داستان بی عیب و نقص باشه ها ولی  خب قابل چشم پوشی ان.
مثلا شاید پرداخت خانواده ی اوونز و روابطشون باید بیشتر انجام می شد تا بخش های انتهایی داستان قابل درک تر بشه یا رمز گشایی ماجرای قتل ابتدای داستان می تونست با جزییات تر و دقیق تر و قابل باورتر باشه ولی خب اشکال نداره.
4.75
        

          یه وقتایی آدم باید حال و هوای نوجوونیشو تو بزرگسالی تجربه کنه، مثل خوندن این کتاب، بهم چسبید، اینقدر که آخرش دلم نمی‌خواست تموم بشه.
        

          واقعا خیلی قشنگ بود. موقع خوندنش وارد دنیایی شدم که هیچ وقت نشده بودم. حرف هایی شنیدم که تا الان نشنیده بود و با کارکتر ها توی اون گورستان پیش خانواده اوونز و باد زندگی کردم. واقعا فوق العاده زیبا بود.
        

          خیلی زیبا بود اما باید کمی بیشتر به رابطه سایلس با پدر و مادرش و باد می پرداخت و وابستگی بیشتری رو به وجود می آورد. 
جوری که موضوعش خفنهه:) 
        

          کتاب گورستان شاهکاری که شایسته‌ی خوانده شدن توسط همه‌ی سنینه !
این کتاب جادویی پر از تصویرهای قشنگ کریس ریدل، شخصیت‌های قوی، راز و ماجراست. توی داستان از نمادها و تصویرسازی‌های خاصی استفاده شده که انگار داره حرفای دل نویسنده رو هم بهمون نشون می‌ده.
من از داستان هیچی نمیگم فقط از اواسط داستان به بعد نتونستم طاقت بیارم و کمتر از دوازده ساعت تمومش کردم!! 
و تخیّل قوی گیمن و توانایی‌ش توی روایت داستان، واقعاً نشون می‌ده که یه قصه‌گوی فوق‌العاده‌ست.

        

          -کتاب متن سنگینی داشت و این پیش بردن کتاب رو برای من سخت میکرد
همچنین شخصیت پردازی ضعیف و جالب نبودن موضوع داستان باعث شده که از نظر من کتاب خوبی نباشه ...
        

          یکی از بهترین فانتزی های تاریکی که تا به حال باهاش مواجه شدم. داستان گورستانی که از پسربچه ای بی نام محافظت میکنه ، و ارواح زوجی که اورا به سرپرستی قبول می‌کنن . پسربچه توسط شورای ارواح گورستان، نوبادی نامیده میشه و به دستور بانوی خاکستری ( فرشته مرگ داستان ) قدرت های مردگان به او عطا میشه...
کتاب طی هشت فصل سعی براین داشت که سیر تکامل عقلی نوبادی رو نشون بده و به قدری ماهرانه این کار رو کرد که موقع خوندن هر فصل کاملا رفتارها و اخلاقیات نوبادی رو به عنوان یه بچه ۴ ، ۵ ، ۷ ، ۸ ، ۱۰ ، ۱۲ و ۱۴ ساله درک میکردی و هیچ چیز برات عجیب نبود. از طرفی نویسنده خیلی خوب تونست هاله ی مرموز دور کاراکتر " سایلس " رو حفظ کنه و اون رو تبدیل به یه شخصیت محبوب کنه.
موقع خوندن کتاب به صحنه سازی های فوق العاده ای طرف هستید و اگه اهل بازی های ویدیویی باشید ، احتمالا با خط داستانی احساس نزدیکی و آشنایی پیدا خواهید کرد ؛ چون کات سین ها و از این شاخه به اون شاخه پریدن ها و حتی تعداد اهدافی که باید تا پایان داستان به اونها برسیم ، بی نهایت وایب بازی های ویدیویی و موبایلی رو دارن.
جزو فانتزی هایی بود که صحنه های دلخراشی نداشت و بیشتر روی ارتباط بین ارواح و نوبادی تمرکز کرده بود و باعث خلق شدن لحظات دلنشینی برای ما شد.
امیدوارم شما هم از خوندنش لذت برده باشین ♡ 
        

          این کتاب دومین کتابی بود که از نیل گیمن خوندم، و واقعا هر دو کتاب عالی بودن، بعد از خوندن کورالین مطمئن بودم این کتاب هم قطعا عالیه. ایده ی فوق العاده جالب و خوبی داشت
شخصیت پردازی هم عالی بود
 تصویرگری آقای کریس ریدل هم خیلی باحال بود


        

          این داستان در باره ی پسری ترک شده در ناکجا ابادی به اسم گورستان گمی شود....
هیچ کس نمی داند ان پسر ایا زنده هست یا مرده...
و...
        

          این داستان به خوبی تونسته فضای دارک و فانتزی و احساسی رو به تعادل برسونه و بی نهایت جذابه
        

          همه‌ی اعضای یک خانواده به قتل می‌رسند و فقط پسر کوچک آن‌ها زنده می‌ماند. 
او زندگیش را در قبرستان، در کنار مردگان ادامه می‌دهد و اتفاقات عجیبی برایش پیش می‌آید.
یکی از بهترین فانتزی‌هایی بود که تا الان خوندم:))
پل بین دنیای واقعی و فانتزی در این کتاب خیلی متصل و قوی بود.
در واقع، ۴/۵ ستاره تقدیم تو باد‌.
        

          آه از نیل گی من نازنین...!
قلمتو باید بوسید مرد!
        

          احساس می‌کنم درحدی نیستم که درموردش بنویسم.
خیلی ریویوهای خوبی ازش خوندم و من نمی‌تونم اونطور بنویسم. 🫠
عاشق دنیاهایی هستم که نیل گیمن می‌سازه. عاشق شخصیت‌ها و داستان.
اون حس غریب و دل‌تنگ‌کنندهٔ عجیبی که استعداد خودشه.
ظهر شروعش کردم و شب تموم شد. ۴۰۰ صفحه نقل و نباتی :)) و بهم خوش گذشت که امکان پیوسته خوندنش رو داشتم.

دلم می‌خواد شب خوابشو ببینم. :)
        

          اینکه موضوع داستان تخیلی نسبتا جذاب بود یک بحثی است؛ اینکه نحوه نگارش داستان و روند صحیح و زیبای آن ازنظر داستان نویسی بسیارخوب بود بحث دیگری است. می توانم بگویم تقریبا همه ی بخشهای آن کاملا مرتبط با یکدیگر نگاشته شده و پاراگرافی اضافه نبود، برخی از پیامهایی که در متن داستان آمده برای جامعه ی هدف داستان مفید است و همچنین متن اصلی از نظر نگارشی زیبا بود.
        

          سوال:
1. چرا هیچ جایی به اینکه خانواده‌ی باد کجا دفن شدن اشاره نشد؟
2. اولین شبی که باد اومد تو گورستان و جک هم اومد و دنبالش می‌گشت، سایلس چه جوری متوجه نشد که این یکی از جک‌هاست؟
3. جک همه‌کاره چه جوری فهمیده بود اسکارلت با باد در ارتباط بوده؟


البته من خیلی (اصلاً) اهل فانتزی خوندن نیستم و شاید نباید تو یه داستان فانتزی نوجوان گیر بدم و سوال‌های این جوری بپرسم.  داستان و فضاسازی اوایل کتاب درگیرکننده و جالب بود ولی در ادامه انگار یک عالمه شلوغی انباشته شد که در نهایت زود جمع و جور شدند که کتاب تموم بشه.
        

          فانتزی واقعااااا قشنگی داشت و منکه خیلی از فانتزی ها خوشم نمیاد من رو خوب جذب کرد و کشید ،یک داستان و دنیای متفاوت و دوست داشتنی .
خب اگر دوست دارید دنیا رو از دید یک پسری ببیندید که در گورستان بزرگ شده و می تونی ارواح رو ببینه و باهاشون حرف بزنه این کتاب رو بخونید .
دیدگاه جالبی و تازه ای نسبت به مرگ ، گورستان ،دوستی و خانواده بهتون می ده.
امیدوارم مثل من ازخوندن کتاب نیل گیمن لذت برده باشید یا ببرید.