بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

رضانام تا رضاخان

رضانام تا رضاخان

رضانام تا رضاخان

3.5
7 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

18

لیست‌های مرتبط به رضانام تا رضاخان

تاریخ ایران مدرنایران بین دو انقلابهم شرقی، هم غربی: تاریخ روشنفکری مدرنیته ایرانی

تاریخ معاصر ایران؛ یک بررسی سیاسی-اقتصادی!

54 کتاب

واقعا ترس برم‌داشته است. همیشه به دنبال یک لیست مطالعه تر و تمیز برای مطالعه تاریخ معاصر ایران بوده ام. در چندماه اخیر درگیر کلنجار رفتن با منابع بودم و در آغاز نیم‌سال دومِ تحصیلی1402، دکتر حجت کاظمی لیستی از منابع مناسب برای آشنایی با تاریخ معاصر ایران، مشخصا عصر پهلوی، را در اختیار دانشجویان قرار دادند و مواجه با آن لیست برای من دلیلی شد که باری دیگر با نظم بیشتری به بررسی منابع مناسب بپردازم. لیست اولیه به شرح زیر است. در ادامه اندکی در مورد این لیست می‌گویم و اینکه چرا اینگونه گزینش منابع کرده ام. قبل از همه‌چیز شایان به ذکر است که این حقیر سراپا تقصیر، خودْ طفیلی تاریخ است و هیچ نداند و نتواند هِر را از بِر تشخیص دهد، لطفا اگر حرفی نکته‌ای بود، منبعی را یادم رفته بود، حتما یادآوری کنید. در ضمن علاوه‌بر کتاب، مصاحبه‌های تاریخی (مخصوصا تاریخ‌های شفاهی که در ادامه از ایشان خواهم گفت)، مستندهای تاریخی، مناظره تاریخی و یه عالمه پادکست خوب هست که حتما باید به این نوع از رسانه‌ها هم توجه کنید. مشخصا پلی لیستِ جوانِ تاریخ معاصر ایرانِ پادکستِ بی‌پلاس بد نیست (بی ایراد نیست، ولی قطعا مفید است)، پادکست رخ ویدئوهای عالی‌ای دارد. پادکست نقال‌باشی به زحمت علی آردم منتشر می‌شد که کم ازش تعریف نشنیده ام. در پادکست دغدغه ایران، در حدود 15قسمت، محمد فاضلی به بررسی سفرنامه مستشارهای خارجی در ایران پرداخته (از اپیزودهای 31تا47) که شنیدن آنها قند و نبات است. از پادکست جوانِ «ماجرای مشروطه» و آقای خادم تعریف‌های زیادی شنیدم. خود را بندِ «کتاب» نکنید؛ اوقات خالی خود را با تاریخ ایران پر کنید، خیر دنیا و عقبا می‌شه براتون :) بذارید اول متن با یک بندِ کاربردی آغاز کنم. صرفا در این ویرایشِ اولیه، بالغ بر40 جلد کتاب آمده است. مشخص است که خوندن دقیق تمام این 40 اثر، حتی برای کسی که تخصصی تاریخ معاصر کار می‌کند هم چنان ممکن نیست (چون این لیست هم تاریخ سیاسی دارد، هم اجتماعی و هم مفصلا اقتصادی و خب احتمالا هر محققی، یکی از این مولفه‌های موضوعی را اتنخاب کند). برای همین چند اثر که به نظر اولویت دارند را اینجا برایتان لیست می‌کنم. 1. «تاریخ ایران مدرن» از آبراهامیان (اگر می‌خواستید اثر مفصل‌تری را بخوانید، به سراغ «ایران بین دو انقلاب» از آبراهامیان بروید. تاریخ ایران مدرن، گویی خلاصه‌ای از دیگر کتاب است.) 2. «هم شرقی هم غربی» از افشین متین (اگر به تاریخ روشنفکری در ایران علاقه‌ دارید، این اثر را حقیقتا از بهترین آثار تالیفی می‌توان نامید.) 3. «مشروطۀ ایرانی» از ماشاالله آجودانی (تعریف از این اثر را زیاد شنیده ام. البته نقدهایی جدی نیز به این اثر شده است، ولی این نقدها از جانب افراد مهمی بوده است که بیش از آنکه اعتبار این کتاب را نابود کند، وجاهت و اهمیت می‌هد به آن) به نظرم این سه عنوان بالا، می‌تواند اولویت یک لیست مطالعه از تاریخ معاصر ایران باشد. دیگه در مورد بقیۀ آثار چیزی نمی‌نویسم. اگر پادکست‌های بالا را شنیدید، سه کتاب بالا را خواندید و مختصصینِ درستِ تاریخ را پیدا کردید، دیگر خودتان می‌توانید اجتهاد کنید و آثار سره از ناسره، معتبر از نامعتبر را با ضریب خطای کم تمیز دهید. در ادامه اندکی می‌خوام از این لیستی که ساخته ام دفاع کنم و زاویه دیدی خاص به تاریخ معاصر ایران را برویش استرس بگذارم. اهمیت تاریخ شفاهی، تاریخ مفاهیم و مهم‌تر از اینها، تاریخ فکری/intellectual history. در مورد تاریخ شفاهی که در لیست زیر تعدادی چند مصاحبه‌های پروژۀ تاریخ شفاهی هاروارد را آورده ام به نشانه (البته بسیاری از اینها، چاپ نشده اند ولی در تلگرام، یوتیوب و اینترنت در دسترس اند). در اهمیت تاریخ شفاهی بسیار می‌توان گفت. دیگر جا ندارم 🫡 در مورد تاریخ مفاهیم نیز، کتاب «تاریخ مفهوم عدالت اجتماعی در دوران مشروطه» از سمیه توحیدلو، یک پژوهش تازه از تنور درآمده است که تعریف‌هایی بسیار ازش شنیده ام. بجز این کتاب، پروژه فکری مرحوم فیرحی و مشخصا دوگانۀ پایایی ایشان، دوگانه قانون در ایران، از نمونه‌های عالی واکاوی مفاهیم در تاریخ معاصر ایران است. (جامعه‌شناسی و تاریخ اشیا هم موضوع بسیار جذاب است و اخیرا نشر اگر، چند پژوهش جذاب در این حوزه، مثل «سرگذشت اجتماعی توالت در ایران» را منتشر کرده است.) برسیم به اصلِ کار؛ تاریخ فکری/intellectual history. خیلی می‌توان از جزئیات تاریخ فکری گفت، از اهمیت کوئنتین اسکینر و مکتب کمبریج، اما تنها یک گلایه کافی است، اینکه هنوز کارهای تاریخ فکری درست در مورد تاریخ معاصر ایران صورت نپذیرفته است (این ادعا از دهان من خیلی بزرگ‌تر است البته). حال شاید بیایید بگویید، این همه کتاب در مورد تاریخ روشنفکری در ایران نوشته شده، پس چیست که می‌گویی تاریخ فکری نداریم؟ در جواب باید بشینیم و ساعت‌ها بحث کنیم، اما همین را بگویم که تاکنون ندیده ام اثری بروی نقطۀ بحرانیِ برهمکنش میان ایده‌ها و واقعیت‌های اجتماعی دست گذاشته باشد و سعی کند این معضل را در تاریخ معاصر ایران، آنگونه که باید مورد مداقه قرار داده باشد. یعنی مشخصا در تلاش باشد که تاثیرات ایده‌ها بر سیر تاریخی ایران را ردگیری کند. بسیاری تحقیق هست که چنین ادعایی داشته باشند، اما هیچ کدام را تابحال نیافته ام که درست و مدون به این موضوع بپردازند (طبیعتا اگر چیزی می‌شناسید بگویید و من را از جهل وارهانید). باز کتاب‌های فیرحی، اندکی در این مسیر گام برداشته اند. کتاب «تاریخ فکری ایران معاصر» به کوشش عباس منوچهری، تلاشی در این مسیر است؛ امیدوارم بتوانم این اثر را آنگونه که باید بخوانم و نقد کنم. اصلا فرض کنید، این را به اطمینان بیشتر می‌گویم، تحقیقا هیچ پژوهشِ جدی‌ای در مورد ورود انگاره‌های اقتصادی مدرن در ایران نشده است، تو بگو یک پژوهش در حدِ درست! باتشکر از همراهی شما :) بازم می‌گم، حرفی بود بگید، قطعا برای همۀ ما مفید خواهد بود.

یادداشت‌های مرتبط به رضانام تا رضاخان

            "برنده جایزه ادبی شهید اندرزگو، جایزه ادبی جلال آل احمد و جایزه کتاب سال کشور"

رضانام تا رضاخان یه کتاب تاریخی خشک نیست. آقای بهبودی سعی کرده توی این کتاب ماجراها و اتفاقات رو جوری دنبال هم بیاره و بیان کنه که برای خواننده خسته کننده نباشه. اما باید بگم این کتاب فقط در مورد رضاخان نیست. یعنی با این تصور که فقط قراره از روزمرگی ها و رفت و آمدها و اتفاقای شخصی رضاخان بخونین نباید سراغش برین. این کتاب در واقع تمام اتفاقات حواشی زندگی رضاخان رو بررسی میکنه تا نشون بده چه جوری از یه قزاق ساده تونست به قدرت برسه. رضاخانی که وابستگی زیادی به خونواده اش نداره، در نوجوونی به قزاق خانه سپرده میشه و شخصیتش اونجا شکل میگیره تا وقتی که در جوونی به خاطر فیزیک بدنیش مورد توجه قرار میگیره و کم کم خودش رو بالا میکشه.
آقای بهبودی با جمع آوری مطالب مستند نقش روسیه و انگلیس را توی اداره کردن و چرخوندن کشور در زمان احمدشاه نشون میدهد. همچنین تاثیر این دو کشور و نوع سیاست ها و عوامل مستشارشون را توی ایران اون موقع و به خصوص اداره قزاق خانه مورد بررسی قرار میده. اینکه انگلیس چقدر دوس داشته از شمال تا جنوب ایران را با ارتشی که تحت فرمان خودشه کنترل کنه و روسیه که یه نفوذ نسبی توی شمال ایران داشته اما به خاطر بهم ریختن اوضاع کشور خودش مجبور میشه کمی از منافعش بگذره. 
موقع خوندن کتاب دوتا چیزی ذهنمو درگیر کرد. یکی اینکه با خودم فک میکردم واقعا مردم اونموقع چه جوری با شرایط کشور کنار میومدن؟! با وجود خارجی هایی که صاف صاف توی کشور راه میرفتن و توی حکومت دخالت میکردن و حق مردم رو به راحتی ازشون میگرفتن. البته که اونموقع در سرتاسر ایران شورش های زیادی اتفاق میفتاده و اتفاقا رضاخان با کمک همکارای قزاقش مسئول خوابوندن صدای مردم بودند. مورد دوم هم تشابه هایی بود که میدیدم تاریخ اونموقع و الان دارن. میگن تاریخ تکرار نمیشه و این علت های یکسانند که سرنوشت های مشابهی رو به وجود میارن. و به همین دلیله که من دوست دارم تاریخ بخونم چون اینجوری بهتر میتونم دنیای الان رو بشناسم.

خلاصه اگه به تاریخ علاقه دارین و دنبال یه کتاب با مستندات قوی هستین من این کتاب رو بهتون پیشنهاد میدم. اینم بگم حدود ۸۰ صفحه آخر کتاب مربوط به بخش تصاویر و منابع و مراجع میشه👌🏻
و اینکه جلد دوم کتاب هم به زودی منتشر میشه😊
          
            راستش ناگزیریم از مطالعه‌ی تاریخ. اگر می‌خواهیم نگاه درستی داشته باشیم از آنچه بر ما گذشت و اکنون می‌گذرد، باید تاریخ بخوانیم.
.
مدتی پیش، یک استاد دانشگاهِ پرسروصدا کتابی نوشت درباره‌ی همین شخصیت. سراسر کتاب را که برگردی فقط تحلیل‌های شخصی‌ست با چاشنی ارادت نگارنده به آن شخصیت؛ دریغ از یک منبع درست و درمان!
(حالا درد اینجاست که اخیراً عده‌ای همین کتاب را به عنوان منبع تاریخی معرفی می‌کنند!!!)
.
اما اثر آقای بهبودی پر است از منابع متقن. از اسناد وزارت خارجه و آرشیو روزنامه‌ها تا یادداشت‌های شخصیت‌های سیاسی برجسته‌ی آن دوران.
چند ده‌هزار از اسناد فارسی، روسی، انگلیسی، فرانسوی و حتی آمریکایی برای این اثر بررسی شده است.
آقای بهبودی صرفا اسناد را کنار هم نچیده و تمام، بلکه با قلمی ادبی هر سند را در جای خودش قرار داده تا خواننده با متنی روان طرف باشد.
.
این کتاب به سال‌های کمتر شنیده و پرداخته شده از زندگی رضا پهلوی می‌پردازد؛ از ورود به قزاق‌خانه‌ تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹. سال‌هایی که انگار خیلی‌ها دوست ندارند درباره‌ی آن برهه سخن گفته شود.
.
البته که این کتاب زندگینامه‌ی صرف نیست، اتفاقات مهم آن روزگار بررسی شده. پشت‌پرده‌های سیاست آن دوران، تشکیل بریگاد‌ قزاق و ارتقای آن به دیویزیون‌، نبرد روسیه و انگلیس برای تسلط بر ایران، استحاله‌ی قزاق‌خانه‌ی‌ روسی و تبدیل آن به ابزار دست انگلیس برای کودتا و البته رشد رضاپهلوی در این فضا، تماما مورد بررسی قرار گرفته است.
.
پ.ن:
کسی که با کودتای خارجی سرکار بیاید با اشارت همو خواهد رفت. حالا می‌خواهد خدمت کرده باشد یا خیانت!
          
            رضاشاه پهلوی در زمره شخصیت‌های موردتوجه ایرانیان در تاریخ معاصر بوده. برخی او را به خاطر توسعه آمرانه، تشکیل ارتش ملی، برقراری امنیت، به چالش کشیدن سنت‌گرایان و تدارک زیرساخت‌های عمرانی می‌ستایند. برخی دیگر نیز رضاشاه را به خاطر برقراری پلیس سیاسی، ضبط املاک مردم، حذف نخبگان اطرافش، سرکوب عشایر و قومیت‌ها و کشف حجاب نقد می‌کنند. برای تحلیل حکومت رضاشاه و عملکردش باید تاریخ بخونیم و کتاب «از رضانام تا رضاخان» یکی از منابع تاریخی است که جلد اول یک مجموعه سه جلدیه.
کتاب حاضر دوره تولد رضاشاه تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رو دربرمی‌گیره. رضاشاه که از دوازده سالگی به قزاق‌خانه، منسجم‌ترین نیروی نظامی آن زمان کشور که توسط روس‌ها پایه‌گذاری شد، پیوستن بود در این دوره در نقش یک افسر نظامی ظاهر میشه که به همراه دیگر قزاق‌ها در مناطق مختلف کشور، از کردستان تا گیلان، حضور پیدا می‌کنه و فضای بی‌ثباتی سیاسی و امنیتی دوره پس از مشروطه رو کنترل می‌کنه. در این دوره ایران درگیر رقابت انگلیس و روسیه بود و سیاست قاجاری به بن‌بست رسیده بود. در نهایت به قدرت رسیدن بلشویک‌ها در روسیه و تأسیس شوروی و شکل‌گیری جمهوری کمونیستی گیلان خطر تصرف ایران توسط چپ قفقازی رو به اوج رساند.
در چنین وضعیتی، دو نقشه از سوی انگلیسی‌ها ساخته و پرداخته شد: شکل‌گیری مجلس و لغو معاهده وثوق‌الدوله از یک طرف و انتقال قدرت به یک گروه نخبه جدید به رهبری یک اقتدارگرای نظامی که در نهایت دومی رخ داد و فصل جدیدی در تاریخ ایران گشوده شد؛ فصلی که سرآغازش شکل‌گیری دولت مدرن و ارتش ملی یکپارچه و برقراری امنیت بود.
نویسنده نگاهی منفی به رضاشاه داشته و مثلاً عیاش‌بودنش رو بولد کرده. اما در خلال روایتش عناصری رو برجسته کرده: چندپاره‌بودن سیاست انگلیس در قبال ایران و رقابت نهادهایی مثل وزارت خارجه، وزارت جنگ، سفارت تهران، نایب‌السلطنه هند و فرماندهی نورپرفورس؛ نقش سیدضیاءالدین طباطبایی در موفقیت‌آمیزبودن انتقال قدرت و کنترل رضاشاه که چندبار در برابر سران قاجار تزلزل نشون داده بود و قصد انصراف از نقشه انتقال قدرت رو داشت؛ اهمیت نیروی خارجی در شکل‌گیری دولت ملی و پیگیری ایده توسعه آمرانه. اما در عین حال متن از عدم تحلیل شرایط بین‌الملل و زمینه‌های اجتماعی به قدرت رسیدن رضاشاه رنج می‌بره. در واقع پاسخی به این پرسش داده نمیشه که ایرانیان چه گزینه بهتری نسبت به اتفاق سوم اسفند داشتند. همچنین خبری از روشنفکران اطراف رضاشاه در کتاب نیست.
#کتاب
#پهلوی
#تاریخ
#رضاشاه
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب