معرفی کتاب راز جنگل هزاردستان اثر لوسی استرینچ مترجم ندا منعم

راز جنگل هزاردستان

راز جنگل هزاردستان

لوسی استرینچ و 3 نفر دیگر
4.1
58 نفر |
22 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

60

خواهم خواند

8

شابک
9786222041373
تعداد صفحات
336
تاریخ انتشار
1399/9/8

توضیحات

        سال 1919 است. مامان بیمار شده و پدر برای کار به خارج از کشور رفته است. پرستار بچه ها آن قدر سرش شلوغ است که فرصت ندارد به دختر نوجوان خانه، هنریتا و چیزهایی که در تاریکی خانه ی جدیدشان می بیند، رسیدگی کند. خانه ی امید.هنریتا تک و تنهاست و به جز داستان ها همدمی ندارد. او کشف می کند که خانه ی امید پر از رازهای عجیب است: اتاق زیرشیروانی که از یاد رفته، تصاویری شبح گونه، نور آتشی مرموز که آن سوی باغچه در میان درختان سوسو می زند.هنریتا، در تاریکی شب ردّ دود را می گیرد و راهی جنگل هزاردستان می شود تا رازهای امید را کشف کند.ترس و شگفتی نهفته در جنگل، زندگی هنریتا را برای همیشه دگرگون خواهد کرد...
      

لیست‌های مرتبط به راز جنگل هزاردستان

یادداشت‌ها

          کتاب خوبی بود دوستش داشتم.... به نظرم حداقل یک بار ارزش خوندن رو داره... داستان دختری هست به نام هنریتا که هنری صداش میکنن... اون یک برادر داره به اسم رابرت که از این دنیا رفته و یک خواهر کوچولو به اسم روبرتا که اون رو پیگلت صدا میکنن... یک پدر  مهندس که به دلیل کارش رفته از خونه شون، خونه امید.... یک مادر مریض که از شدت غم از دست دادن پسرش افسردگی داره.... یک پرستار  که تو خانواده هست به اسم جین که فکر می‌کنه تصمیمات دکتر هاردی درسته و از تاریکی ها ی خونه امید و هنری غافل شده....و یک پزشک به اسم هاردی که فکر می‌کنه درمان غم، تیمارستان و قرص و دارو و جراحی و.... هست و میخواد مادرش رو که فکر می‌کنه جنون داره، به هلدن یا تیمارستان بفرسته..... در نهایت،  هنری موفق میشه پیگلت رو از دست خانواده دکتر هاردی نجات بده و مادرش رو نجات بده و خانواده ش رو به هم متصل کنه، مثل قبل از اومدن به خونه امید.... در این حین ، هویت دوستش هم که من مثل کتاب ترجیح میدم ماد صدا کنم، رو میشه.... این کتاب نشون میده که یک خانواده همیشه هم رو دوست دارن و عشق عمیقی بینشون هست ، عشقی که جای دیگه ای پیدا نمیشه ..... و اینکه خانواده مون رو دوست داشته باشیم .... کتاب قشنگی بود و مفهوم غم از دست دادن، جدا شدن و متصل شدن یک خانواده، و در نهایت مفهوم خود خانواده رو نشون می داد.....
        

48

محیا تقی زاده

محیا تقی زاده

11 ساعت پیش

        عالی، تخیلی و کمی ترسناک، ولی این داستان رو هم دوست داشتم، دختری که همراه   پدر، مادر مریضش که بیماری افسردگی داشت و مدام تو یه اتاق که درش رو قفل میکردن نگهش میداشتن  ویه خواهر کوچولو  و یه پرستار که هم مراقب مادرش بود هم بچه ها به یه شهری دور افتاده میان، دختر به حرفها و حرکات پرستار، پدرش و پزشک مادرش مشکوک میشه که چیزی رو از اون قایم میکنن و در جستجوی حقیقت تلاش میکنه تا مادرش رو نجات بده از اتاق در بسته   و اتفاقاتی که براش میفته ماجرای  داستان رو تشکیل میده
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0