خاطرات شهید مدافع حرم حسن قاسمی دانا به روایت مادر و دوستانش
کتاب خیلی خوبی بود ممنون از نویسنده اش. 
توصیه میکنم این کتاب رو حتما بخونید.
این کتاب در ۱۹ داستان درباره این شهید نوشته شده است.
همراه با تصاویر شهید
        

          انت مشرک،انت مجوس،انت کافر.
حسن شروع به رجزخوانی کرد.
نحن شیعه امیرالمومنین علی بن ابیطالب.
تکفیری از شنیدن ندم علی بن ابیطالب عصبی شد و نعره زد انت مشرک، انت مجوس،انت صفویه
خون حسن به جوش آمد و جواب داد:انا شیعه فاطمه الزهرا، انا شیعه حسن بن علی، انا شیعه سیدالشهدا، یا ابوالفضل...و نارنجک را انداخت...

عجب رجزخوانی زیبایی
ترسیم رجزهای حضرت علی اکبر بود گویا
        

          داستان ی شهید مدافع حرمو نقد میکنه
شهید حسن قاسمی
بخوانید حتما جالبه داستانش
        

          پیشنهاد میکنم بخونید برای  من خیلی تاثیرگذار بود
        

          کتاب در ۱۹ داستان کوتاه نوشته شده است. داستان کوتاهی که از زبان نزديکان و آشنایان شهید روایت شده تا چهره جوانی را به رخ بکشند که بارزترین خصوصیت اخلاقی او خودسازی در جوانی بود.
زاویه دید داستان راوی کل است. راوی در اکثر که اوقات خود را جای مادر می‌گذارد و داستان از زبان او می‌گوید، گاه خود را جای دوست و حتی گاهی جسارت به خرج داده و از دریچه نگاه خودش داستان را روایت می‌کند. 
اگرچه این سرگذشت‌نامه با زبانی ساده و روان بازگو شده اما از جمله ایراداتی که می‌توان بر آن گرفت، نبود فضاسازی و تصویرسازی دقیق و واضح و ویرایش درست دیالوگ‌ها و برخی جملات است. و چه بسا اگر نویسنده و ناشر به این دو مهم اخمیت بیشتر می‌دادند نه تنها ارزش ادبی اثر که کشش و جاذبه دایتان برای خواننده بیشتر می‌شد.


متن کامل معرفی این اثر در مجله کتاب فردا ثبت شده است.
        

          به نظرم شهید قاسمی دانا از جمله شهدایی است که کمتر به آن پرداخته شده. از جمله شهیدانی است که اهل مطالعه بوده و علاقه مند به کتاب و کتابخوانی بوده. نویسنده قلم خوبی دارد و سعی کرده تمام جزئیات را به تصویر بکشد. بیشتر خاطرات کتاب از مادر شهید است و بخشی از آن هم از شهید صدرزاده نقل شده است. قسمتی که نویسنده شهادت شهید را از زبان مادر ایشان نقل می کند، اشک را برگونه انسان جاری می کند. فقط می توانم بگویم خدا به مادران شهدا صبر بدهد.
        

          من خیلی دوسش داشتم... در نوع خودش زیبا بود... کم حجم و روان هم بود