معرفی کتاب یک مرد ناشناخته اثر آنتون چخوف مترجم فاطمه عابدی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
21
خواهم خواند
4
توضیحات
ظهر یک روز آفتابی زمستان...سرمایی سخت، سوزان. نادنکا بازو به بازوی من انداخته بود، جعد زلف و کرک بالای لبش از ریزه برف سیمین سفید می زد. ما بالای تپه بلندی ایستاده بودیم. از زیر پای مان تا پایین تپه شیب همواری بود که آفتاب در آینه ی آن خود را تماشا می کرد. نزدیک مان.
بریدۀ کتابهای مرتبط به یک مرد ناشناخته
نمایش همهیادداشتها
1403/7/13
1402/2/31
1401/9/21