آنک آن یتیم نظر کرده

آنک آن یتیم نظر کرده

آنک آن یتیم نظر کرده

4.1
4 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

7

"آنک آن یتیم نظر کرده" به قلم "محمدرضا سرشار"، رمانی است پیرامون زندگی پیامبر اسلام (ص) که بخش اول آن، با رویای عبدالمطلب شروع میشود و به او الهام میشود که چاه زمزم را حفر کند. او محل حفاری را در نزدیکی مکه که در خوابش به آن اشاره شده بود، پیدا میکند. قریش با حفر چاه مخالف هستند و از عبدالمطلب میخواهند که از این کار خودداری کند. در نهایت به توافق میرسند که نزد یک روحانی بروند و حکم او را بپذیرند. روحانی در حومه مکه زندگی میکند و چند نفر از اهالی قریش همراه با عبدالمطلب نزد او میروند. آنها در راه گم میشوند و در مخمصه وحشتناکی گرفتار میشوند، بنابراین به عبدالمطلب اجازه میدهند که چاه را حفر کند. عبدالمطلب در حین حفر چاه، گنجی را پیدا میکند. عرق از منافذ بدنش مانند رگههایی ریز جاری میشود و در این هنگام، نفس او به شماره افتاده و احساس میکند هوایی برای نفس کشیدن وجود ندارد. او سعی میکند بلند شود و خود را بیرون بکشد. لیک، دستها و پاهایش توان یاری دادن به او را ندارند. او نمیتواند کاری انجام دهد و فروپاشیده، دندانهایش را به هم فشار میدهد و فریادهایش را فرو میخورد..."آنک آن یتیم نظر کرده" به قلم "محمدرضا سرشار"، درباره مطالب معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و رحلت پیامبر اسلام (ص) است که در قالب داستانی با لحنی غنایی نوشته شده است. این اثر پس از انتشار، تحسینهای زیادی را از جشنوارههای ملی به دست آورد. هرچند نویسنده در پرداختن به زندگی حضرت محمد (ص) به منابع تاریخی ارجاع داده است اما تخیل او در توجه به حالات روحی شخصیتهای فرعی و به تصویر کشیدن مکان‍ها و آیتم ها به وضوح مشهود است.

یادداشت‌های مرتبط به آنک آن یتیم نظر کرده

            معرفی کتاب آنک آن یتیم نظر کرده 
نویسنده محمد رضا سرشار 

پیشتر محمد، ابزار سفر خود را در کیسه ای چرمین نهاده بود : دو گونه جامه. یکی ساده برای میانه راه، آن دیگر مرغوبتر، تا در شهرها بپوشد. نیز، شانه ای از چوب، سرمه دانی کوچک با سرمه سنگ، مشکدانی مفرغی، تایی چند مسواک چوبی، جامی کوچک از برنج برای آشامیدن آب، روغندانی با روغن بنفشه، سوزنی با نخ و یک قیچی.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
قصه های ظهر جمعه با صدای سحر انگیز استاد سرشار را، دهه شصتی ها به یاد دارند. قصه هایی که هر هفته ، ما را پای رادیو می نشاند و با ترس و نگرانی و خنده و امید و بیم و یأس با شخصیت های داستان همراه می‌کرد .
استاد سرشارِ دست به قلم، سحر کلامش را در قلم جاری کرده و رمانی خواندنی و جذاب خلق نموده است .
رمان آنک آن یتیم نظر کرده، رمانی در مورد زندگانی پیامبر مهربانی هاست. رمانی با فضای شاعرانه و جزئیات بسیار که خواننده را به چهارده قرن پیش و به شهر مکه می‌برد.
آنک آن یتیم نظر کرده رمانی تصویری ست که نگاه شما را نسبت به شخصیت ها، وقایع و اوضاع و احوال صدر اسلام تغییر می‌دهد. 
کتاب بر مهربانی و دلسوزی پیامبر و تلاش های ایشان برای هدایت مردم و نقش انکار ناپذیر افرادی چون حمزه، ابوطالب و خدیجه ( سلام الله علیهم) در پیشبرد اهداف پیامبر و گسترش اسلام تکیه دارد. 

رمان به قدری روایت جذابی دارد که در چندین مورد (مانند حمایت های حمزه سیدالشهداء از حضرت رسول) خواننده از جا جهیده و به افتخار قهرمانان داستان کف می‌زند.
مانند توهینی که یکی از مشرکین به پیامبر روا داشت :

- چه بگویم ای حمزه که عمرو امروز با محمّد چه کرد ...
- چه کرد...؟ در کجا...؟
- آنچه از سخنان زشت و دشنامها که می دانست، امین را و آیین او را گفت... و با سنگی بر سر او کوفت، تا خون آن جاری شد.
- ... و برادرزاده ام در پاسخش چه کرد؟
- هیچ...! آشکار بود که عظیم رنجیده بود. لیک...
- اینک این عمرو در کجاست؟
- با یارانش روانه حرم شد، ای جهان پهلوان!...
حمزه چون به رواق رسید یکسر سوی عمرو رفت و پیشتر تا به خود آییم یا مجال برخاستن از جای یابیم؛ به ناگاه کمان را از دوش برگرفت و فراز برد و تند بر سر عمرو فرو آورد...
عمرو را دیدیم که سیمایش از درد به هم برآمد و از شکافی بزرگ که در پیشانی او پدیدار گشته خون بر چهره اش سرازیر شد.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
کتاب در دو نسخه نگارش یافته است. نسخه ای مفصل برای مخاطب بزرگسال و نسخه ای مختصر تر برای مخاطب نوجوان که در هر دو نسخه تلاش شده است مخاطب را با زوایای کمتر دیده شده از زندگی پیامبر اسلام آشنا کند. 
از نظر مثبت رهبری نسبت به کتاب و جوایز متعددی که نویسنده دریافت کرده است و ترجمه های کتاب به زبان های عربی، انگلیسی، اردو و ترکی که بگذریم، روایت زندگی حضرت خاتم کشش لازم جهت مطالعه را دارد. 

 نیازی نیست کتاب خوار یا کتاب خوان باشید تا بتوانید کتابی بااين حجم را به اتمام برسانید. همین که کتاب را باز کنید، خود را در محضر بهترین خلق خدا حاضر می‌بینید و کیست که بتواند به راحتی از همنشینی با رسول خدا دل بکند؟