معرفی کتاب مرگ غم انگیز پسر صدفی و قصه های دیگر اثر تیموتی جان برتون مترجم احسان نوروزی

مرگ غم انگیز پسر صدفی و قصه های دیگر

مرگ غم انگیز پسر صدفی و قصه های دیگر

3.2
26 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

43

خواهم خواند

17

شابک
9789649694337
تعداد صفحات
130
تاریخ انتشار
1395/12/18

توضیحات

        
مرگ غم انگیز پسر صدفی و قصه های دیگر به شکلی ظریف رنج بیگانه ای نوجوان را بیان میکند.این کتاب همچون فیلم های نیم برتون هم کودکانه است و هم جدی و پر مغز،که در آن واحد معصومیت و وحشت را در هم آمیزد.
قصه های وحشت آور برتون در سبک و سیاق قصه های مصور شل سیلور استاین،رولد دال و ادوارد گوری-اما با تخیلی پر پیچ و تاب تر خیال پردازی و حتی پریشان حالی را تجسم میبخشند.
نیم برتون-خالق نابغه فیلم های بتمن،ادوارد دست قیچی،عروس مرده کابوس قبل از کریسمس و ماهی بزرگ-نمودی از بچه های هولناک و دوست داشتنی اش را می آفریند.مطرودین تنهایی که میکوشند عشق را بیابند و به دنیاهای بی رحم ستمکارشان تملق خاطر پیدا کنند.تصویر سازی های دوست داشتنی او،همزمان شادی و تراژدی این موجودات پرامید اما تیره بخت را هویدا می سازند.

      

لیست‌های مرتبط به مرگ غم انگیز پسر صدفی و قصه های دیگر

داستان دو شهرآبشار یختصویر دوریان گری

خدانگهدار، هزار و چهارصد و سه!

66 کتاب

خب... وقتشه ببینم چقدر خوندم امسال... پیتر پن و داستان دو شهر رو از انتشارات دیگری خوندم... (پیترپن قدیانی و داستان دو شهر‌ افق) و خب بهترین‌ها هم که ...🥲 نامِ باد و کوئوت عزیز😁، شاه‌دزد، سیپیو و رفقاش که دلم براشون تنگ می‌شه:)💔 آبشار یخ و سولویگ و همراهانش که تا ابد دوستشون خواهم داشت🥲، بازی تاج و تخت و دسیسه‌چینی‌ها، و استارک‌های دوست داشتنی، راب، جان ‌که در حقش ظلم شد، آریا و ادارد...😭💔 حتی دنریس... که البته باید بگم سریالش رو هم دیدم و تنها سریالی بود که کامل شد... و علیرغم اینکه خیلی‌ها با کتابش حال نکردن، جز بهترین‌ها بود برای من!🥲 ربکا و مندرلی که بخشی از قلبم میون اتاق‌های بسیار اون عمارت بزرگ مونده... سایه‌ی باد و گورستان کتاب های فراموش شده و خولین کاراکسی که سرگذشتش هنوز باعث می‌شه قلبم بگیره:) دنیل، بئاتریس، کتابفروشی سمپره و خیابان‌های بارسلون... نارنیا و دنیای جادویی‌ش و کمد ... و چهار خواهر و برادر و کایرپاراول! ... مهمان دراکولا و فضای گوتیک و زیبایی که داشت... بارتیمیوس؛ و شهر لندن و کیتی و ناتانیل که دلم همیشه براشون تنگ می‌شه و حس می‌کنم دوباره پیششون برمی‌گردم و داستان عجیبشون رو باز هم می‌خونم... قصه‌های همیشگی، دوقلوهای بیلی و قصه‌های پریانی که همیشه دوستشون خواهم داشت... و این دومین باری بود که می‌خوندمش و قطعا باز هم می‌خونمش... کانر و گلدی‌لاکس عزیزم🥲🥲 آخرین روز خانم بیکسبی و اون همه هیجان و استرس... و هابیت خوانی‌ش برای شاگردهاش... زیبا صدایم کن و زیبایی که دلش می‌خواست با پدرش خوشحال زندگی کنن... داستان دو شهر؛ و شخصیت‌های خاکستری‌ش... انتقام، سیدنی کارتن... نیکلاس نیکلبی و اون همه بدبختی‌ای که تحمل کرده و دلم براش کباب شد..🥲 و عقل و احساس، و جین آستینی که در پردازش شخصیت‌هاش کم نمی‌ذاره، الینور و ماریانی که هنوز پایان داستانشون برام عجیبه... مانولیتوی عزیزم و مامان عجیب غریب و دست به کتکش...😂 بچه‌های خانم پرگرین؛ و ماجراجویی‌هاشون، جیک، اما، میلارد، اینوک، و ... سیلماریلیون، و سرزمین میانه‌ای که تاریخچه‌ای شگفت‌آور داشت... ارباب‌حلقه‌ها، یاران حلقه و نوروز ۱۴۰۳ و زمستونش که باهاشون سفر کردم... سم و آراگورن عزیز... پیتر پن و رویاهای کودکی‌ ای که فراموش شدن... دوریان گری، مردی که زیبا بود؛ ولی نه از درون... و همه و همه‌ی این‌ها، سال ۱۴۰۳ من رو تشکیل دادن. از همه‌ی این شخصیت‌ها ممنونم که باعث شدن توی روزهای مزخرف هزار و چهارصد و سه دووم بیارم!... و آره خلاصه؛ کتاب‌های امسال عجیب و خاص بودن. و دلم برای این کتاب‌ها تنگ خواهد شد. و انشاءالله که سال ۱۴۰۴ به شدت بهتر خواهم خوند...🙂 راستی گفتم حدود پنجاه تا کتاب هم خریدم ؟😁😁

34

یادداشت‌ها

آوا فیاضی

آوا فیاضی

1404/7/19 - 16:14

          امروز، در مدرسه، وقتی زنگ تفریح آغاز شد و صداهای خنده و گفت‌وگو در حیاط پیچید، پناه بردم به «کنج کتاب». جایی آرام، دور از هیاهو، جایی که بوی کاغذ و خیال در هوا می‌پیچد. نماینده‌ی کتابخانه‌مان آمده بود و میان انبوه جلدهای رنگ‌به‌رنگ، کتابی کوچک چشمم را گرفت: *مرگ غم‌انگیز پسر صدفی و داستان‌های دیگر*، نوشته‌ی تیم برتون. همان مرد از خیال‌پردازی که جهانش همیشه در مرز میان رؤیا و کابوس راه می‌رود.
کتاب را گشودم. از همان نخستین سطرها دانستم با جهانی معمولی روبه‌رو نیستم. واژه‌ها ساده بودند، اما در پس آن سادگی، سایه‌ای از اندوه، طنز، و تنهایی نهفته بود. داستان‌ها پر از موجوداتی عجیب و غریب‌اند؛ پسر صدفی، دختر چشم‌ماهی، پسر رباتی و دیگرانی که نه کاملاً انسان‌اند و نه کاملاً غیرانسان. و شاید همین است رمزِ کارِ برتون: او از انسان سخن نمی‌گوید، اما در هر موجودِ غریبش، تکه‌ای از انسان را پنهان کرده است  انسانِ تنها، دل‌زخمی، متفاوت و در جست‌وجوی معنا.
عجیب است که چگونه این داستان‌های کوتاه و خیال‌گونه، با همه‌ی شگفتی‌شان، آدمی را به درک نزدیک می‌کنند؛ درکی مبهم اما عمیق، از رنجی که مشترک است میان همه‌ی ما. گویی برتون با زبانی کودکانه، از تنهایی بزرگسالان حرف می‌زند، و از غمی که شکل صدف یا سایه به خود گرفته است.
وقتی کتاب را بستم، حس کردم چیزی از آن در من جا مانده؛ شاید نوری کم‌سو، یا اندوهی لطیف. برتون با واژه‌های اندک، جهانی از تضاد می‌سازد: جایی که مرگ غم‌انگیز است، اما غمش شاعرانه؛ جایی که زشتی‌ها، زیباییِ پنهان خود را دارند.
امروز، در سکوت کنج کتابخانه‌ی کلاس، میان صفحه‌های تیم برتون، گویی خودم را یافتم که آن‌طور که هستم، بلکه آن‌گونه که شاید درونم همیشه بوده‌ام: کمی غریب، کمی غمگین، اما زنده و خیال‌پرور
        

27