معرفی کتاب Words on Fire اثر جنیفرای. نیلسن

Words on Fire

Words on Fire

4.7
19 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

63

خواهم خواند

36

ناشر
شابک
9781338275476
تعداد صفحات
336
تاریخ انتشار
_

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        Danger is never far from Audra's family farm in Lithuania. She always avoids the occupying Russian Cossack soldiers, who insist that everyone must become Russian -- they have banned Lithuanian books, religion, culture, and even the language. But Audra knows her parents are involved in something secret and perilous.

When Cossacks arrive abruptly at their door, Audra's parents insist that she flee, taking with her an important package and instructions for where to deliver it. But escape means abandoning her parents to a terrible fate.

As Audra embarks on a journey to deliver the mysterious package, she faces unimaginable risks, and soon she becomes caught up in a growing resistance movement. Can joining the underground network of book smugglers give Audra a chance to rescue her parents?
      

لیست‌های مرتبط به Words on Fire

یادداشت‌ها

          『هو النور』
"_چطور می‌شه ملتی رو نابود کرد؟ فرهنگشون رو ازشون بگیر. چطور می‌شه چنین کاری کرد؟ باید زبانشون رو بگیری، تاریخ و هویتشون رو بگیری. چطور این کار رو می‌کنی؟
_کتاب‌هاشون رو ممنوع می‌کنی."

این کتاب درمورد زمانیه که کشور لیتوانی در سلطه‌ی روس بود و تزار، زبان لیتوانیایی و همچنین کتاب‌های لیتوانیایی رو ممنوع کرده بود.

داستان حول محور کتاب‌برها (knygnesiai) می‌گرده. این افراد کتاب‌ها رو قاچاق می‌کردند تا به دست مردم برسونند و نزارند که فرهنگ و زبان این کشور نابود بشه. 

پدر و مادر آدرا (شخصیت اصلی کتاب) به دلیل قاچاق کتاب توسط قزاق‌ها دستگیر می‌شوند و آدرا می‌مونه و یک کتاب! 
درحالی که حتی نمی‌دونه کتاب‌ها چه ارزشی دارند...

اواسط داستان کمی کند پیش می‌رفت و به نظرم نویسنده نتونسته بود هیجان کافی رو به وجود بیاره ولی انتهای کتاب اوج بسیار خوبی گرفت و به شخصه بین احساسات شدید و هیجان گرفتار بودم. 

مردمی که فقط می‌خواستند به زبان خود کتاب بخونند و حرف بزنند، سزاوار این ظلم و ستم نبودند....
۱۳ شهریور ۱۴۰۱
        

2

هانآ

هانآ

1403/8/23

          واقعا خوش شانس بودم،اونروزی که رفته بودم کتابفروشی و می‌خواستم یکی از کتاب های داستایفسکی رو بخرم، و چشمم افتاد به این کتاب و لحظه ی آخر بَرِش داشتم و خریدمش.به معنای واقعی کلمه،خوش شانس، در واقع فکر می‌کنم این کتاب بود که من و انتخاب کرد. نه من اون رو.
انقدر این کتاب قشنگ بود که واقعا نمیدونم چی باید در وصفش بگم.شاید نشه با کلمات وصفش کرد.این کتاب عشق رو توصیف کرد، نه دقیقا اون عشقی که همه فکر می‌کنند بین انسان هاست،بلکه عشق بین صفحات یک کتاب که از فردی عاشق به جا مونده،فردی که عاشق کتاباشه،و  کتاباش هم عاشق اون:) کتاب هایی که حاضر شدن نجاتش بدن،کتاب هایی که تونستن افراد زیادی رو نجات بدن، نه صرفا هزار نفر،یا ده هزار نفر، بلکه میلیون ها نفر.اونم چه کوچیک و چه بزرگ.
همچنین این کتاب یاد داد ما با چیزهایی می‌تونیم به پیروزی برسیم که در نگاه افراد عادی مسخره به نظر می‌رسن.شاید یه نفر بپرسه، مگه میشه با کتاب خوندن، یه کشور رو نجات داد؟اونوقت من براش داستان کشور لیتوانی و کتاب بر های شجاعشو تعریف خواهم کرد که هیچوقت تسلیم نشدن و هیچوقت کتاب هاشون و تنها نذاشتن.برای کتاب ها جونشون رو از دست دادن،چون به گفته ی خودشون: کتاب ها ارزشمند ترین داراییِ ما هستن!

        

28