معرفی کتاب خاتمیت اثر مرتضی مطهری

خاتمیت

خاتمیت

4.6
47 نفر |
6 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

135

خواهم خواند

23

ناشر
صدرا
شابک
0000000016256
تعداد صفحات
199
تاریخ انتشار
1372/2/1

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        نوشتار حاضر اندیشه ختم نبوت را از ابعاد و زوایای کلامی و قرآنی و نیز عوامل و زمینه‎های اجتماعی مورد پژوهش قرار داده است. نگارنده در آغاز راجع به علل و زمینه‎های اجتماعی و فرهنگی ظهور اسلام و بلوغ اجتماعی بشر از طریق تعالیم انبیا بحث می‎کند. وی در عنوان دوم باز هم به مطالعه و بررسی موضوع نبوت از ابعاد و زوایای مختلف پرداخته و وظایف رسالت را که هدایت بشر شاخص‎‎ترین و برجسته‎‎ترین آن‎هاست یک به یک شرح می‎دهد. نویسنده معتقد است که دین اسلام با مقتضیات اجتماعی و تغییرات جوامع بشری متناسب و هماهنگ بوده و نیازمندی‎ها و احتیاجات بشر را در هر دوره‎ای می‎توان به وسیله اجتهاد و استنباط عقلانی و منطقی از کتاب، سنت، اجماع و عقل تبیین کرده و بدانها پاسخ گفت.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خاتمیت

نمایش همه
FaMoSa

FaMoSa

1403/11/25

بریدۀ کتاب

صفحۀ 68

برخی کشورها دچار کمبود نفوس هستند. تبلیغاتی که در این زمینه‌ها می‌شود غالباً ریشه استعماری دارد. اروپاییها به حدّ نصاب جمعیتشان رسیده‌اند و چون از منابع و منافع کشورهای آسیایی و آفریقایی بهره می‌برند طرفدار تقلیل نفوس در آسیا و آفریقا هستند تا بهتر بتوانند بهره‌کشی کنند. آنها از اینکه جمعیت کشورهای آسیایی و آفریقایی به حدّ نصاب برسد، و از اینکه نعمتهای آنها نصیب خودشان نشود وحشت دارند. جراید و مجلّات، خیلی علیه ازدیاد نفوس تبلیغ می‌کنند ولی این را توجه داشته باشید که مسئله‌ ازدیاد نفوس که اسمش را می‌گذارند «بمب جمعیت» و آن قدر هم گفته‌اند که یک حسّ تنفر از بچه در این مردم ایجاد کرده‌اند، در کشورهای ما صادق نیست، یعنی کشورهای اسلامی هنوز به حدّ نصاب جمعیت نرسیده است. این یک نیرنگ استعماری است که غربیان به کار می‌برند. آنها خودشان از نظر سرزمین خودشان عدد جمعیتشان کافی است، ولی به وسیله ایادی خود در میان ما تبلیغ می‌کنند و خیلی وحشت دارند از اینکه کشورهای اسلامی عددشان بالا برود، برای اینکه آن وقت نعمتهای خودشان را خودشان خواهند خورد.

1

FaMoSa

FaMoSa

1403/11/25

بریدۀ کتاب

صفحۀ 123

انسان یک موجود متغیر و متحولی است. انسان نباید درجا بزند،بلکه باید متغیر و در حرکت باشد اما مدار انسان یک مدار خاص است،مدارش باید ثابت بماند.اگر بخواهد از مدار خودش خارج شود و در مدار حیوان قرار بگیرد هلاکت است وتباهی،و اگر مثلا بخواهد وارد شود در مدار ملائکه ومتشبّه به ملائکه بشود باز هم از مدار خود خارج شده است.افراط وتفریط‌ها همه خروج از مدار انسانیت است.مدار انسانیت مدار وسطیت و جامعیت است:و کذلک جعلناکم امة وسطا...[1]زهّاد و عبّاد وکسانی که به خیال خود می‌خواستند جلو بیفتند،می‌آمدند از پیغمبر اکرم اجازه بگیرند که خودشان را اخته کنند.می‌گفتند: هل لی ان اختصی؟اجازه می‌دهید خودم را اخته کنم؟می‌خواهم ریشه شهوت را در وجود خودم قطع کنم تا بهتر و فارغ‌بال‌تر بتوانم به عبادت پروردگار بپردازم.فکر می‌کرد که اگر بتواند خودش را از قید خوردن وخوابیدن هم رها کند،بکند. ولی پیغمبراکرم اجازه نمی‌داد و صریحاً نهی می‌کرد.پیغمبراکرم انسان را در مدار انسانیت به حرکت می‌آورد وهرگز نمی‌خواست انسان را از مدار انسانیت خارج کند.اسلام برای انسان مسیرتکوینی ومشخصی قائل است که ازآن به«صراط مستقیم»تعبیرمی‌کند.

1

یادداشت‌ها