FaMoSa

تاریخ عضویت:

مرداد 1403

FaMoSa

@FaMoSa

46 دنبال شده

45 دنبال کننده

                امام علی علیه السلام:
کسی که با کتاب آرامش یابد، هیچ آرامشی را از دست نداده است.
(غررالحکم و دررالکلم، حدیث ۸۱۲۶)


کتاب‌های همیشه در حال خواندن:
قرآن، نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیه 

دنبال کردن = دنبال شدن، 
البته به جز کسانیکه آشکارا حکم خدا رو زیر پا می‌گذارند.
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
FaMoSa

FaMoSa

6 روز پیش

         کتابی به غایت زیبا و روشنگر👌
  بریده‌ای از کتاب:
«می‌گویند ارزش‌ها واقعیت عینی ندارد ولی ما به آن واقعیت و ارزش می‌دهیم. انسان ارزش‌ها را خلق می‌کند.
این یکی از مضحک‌ترین و ابلهانه‌‏ترین حرف‌های دنیاست. به اینها باید گفت معنی اینکه شما می‌گویید ما ارزش را می‌آفرینیم، ما به این کار، به این جود، به این بخشش، به این فداکاری، به این گذشت، به این خدمت- که در ذات خودش ارزش در آن معنی ندارد چون اصلاً ارزش، در عالم ماده معنی ندارد- ارزش می‌دهیم یعنی چه؟ آیا یعنی واقعاً شما به ارزش، وجود عینی می‌دهید؟ این مثل آن است که من به این میکروفن که مثلاً از آهن است بگویم: ای میکروفن! من به تو ارزش طلا می‌دهم. آیا با گفتن من این طلا می‌شود؟! آهن آهن است. یا بگویم ای چوب! من به تو اعطا می‌کنم نقره بودن را. اگر تا آخر دنیا هم بگویم من به تو نقره بودن را اعطا می‌کنم این نقره نمی‌شود. چوب چوب است، واقعیتش که عوض نمی‌شود. مگر انسان می‌تواند چنین بکند؟!
پس اعطای ارزش، آفریدن ارزش به معنی واقعیت عینی دادن اصلاً معنی ندارد. بله، ارزش به معنی واقعیت اعتباری دادن معنی دارد. یعنی چه؟ یعنی من اعتبار می‌کنم، فرض می‌کنم یک چیزی را که چیز دیگری است‏ [1]. انسان از امور اعتباری و قراردادی فقط به عنوان یک وسیله می‌تواند استفاده کند. مثلاً فرض کنید فردی از کشور دیگری به ایران آمده است. ما می‌توانیم به او طبق قرارداد اعطای ایرانیت بکنیم و شناسنامه ایرانی به او بدهیم، یعنی به حسب قرارداد او را جزء خودمان قرار بدهیم و از تمام حقوقی که مردم کشورمان دارند بهره‌مند کنیم. این‏طور قرارداد یک وسیله است، امر اعتباری است، فقط همین ‏قدر ارزش دارد که می‌تواند وسیله برای یک امر عینی قرار بگیرد.»

      

2

FaMoSa

FaMoSa

1404/2/15

        «اگر مقیاسی برای تشخیص می‌خواهی، ببین چه چیزهایی هست که اگر تو با آنها هماهنگی نکنی واقعآ در اجتماع عقب می‌مانی و چه چیزهاست که اگر هماهنگی نکنی نه تنها عقب نمی‌مانی بلکه جلو می‌افتی. اگر کسی از مزایای این برق و بلندگو و ضبط صوت و ماشین چاپ و اتومبیل و هواپیما استفاده نکند واقعآ در زندگی عقب مانده است، اما اگر یک آدمی در دنیا باشد که در عمرش یک بار هم نرقصیده باشد، یک بار هم لاک به ناخن خودش نزده باشد، یک بار هم عرق نخورده باشد و بدمستی نکرده باشد، یک بار هم پوکر نزده باشد، همان‌طور که بزرگان بشریتِ امروز امثال پاستور شاید یک بار هم به عمر خود نرقصیده باشند [نه تنها در زندگی عقب نمانده است بلکه جلو نیز افتاده است.] آیا پاستور از آن جهت پاستور است که رقصیده است؟ و آیا اینشتین از آن جهت اینشتین است که رقصیده است یا مست کرده و عربده کشیده است؟ خیر. آیا اگر کسی در دنیا طبق دستور اسلام عالم باشد، متفکر باشد، باتقوا باشد، عفاف داشته باشد، راستگو باشد، نمازش را بخواند، روزه‌اش را بگیرد، حج برود، خمس و زکات بدهد ولی در عمرش این چیزها را نداشته باشد، آیا اینچنین شخصی نمی‌تواند جزء انسانهای درجه اول دنیا باشد؟ بالضروره می‌تواند باشد. پس اینها جزء مقتضیات زمان نیست بلکه جزء مقتضیات هوسهای یک عده مردم بوالهوس است. هرجا که می‌بینید اسلام ایستاده است و به اصطلاح چراغ قرمز زده است، قطعاً جلو مقتضیات زمان نایستاده است بلکه جلو هوسها ایستاده است، و این بیچاره‌ها نمی‌توانند این دو را از یکدیگر تشخیص بدهند.»
این بریده‌ای از ص۷۲ کتاب خاتمیت شهید مطهری بود برای دونستن اینکه چرا آدم باید کتابهای اسلام و نیازهای زمان جلد۱و۲ شهید مطهری رو بخونه.
      

2

FaMoSa

FaMoSa

1404/1/27

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

بریده‌های کتاب

نمایش همه
FaMoSa

FaMoSa

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 90

فکر و فلسفه دیگری به نام اگزیستانسیالیسم پیدا شد که جهان‏‌‌بینی آن یعنی نظرش درباره انسان همان جهان‏بینی مادی است، ماتریالیستی فکر می‌کند ولی اینها طرحی و نظریه‌ای دادند تا این نقصی که در مارکسیسم هست یعنی مسئله‌ گرایش را برطرف کند، چون در مارکسیسم انسانیت یا بگوییم ارزش‌های انسانی، معانی و مفاهیم اخلاقی از قبیل صلح و عدالت را مفاهیمی ایده‏‌آلیستی و بی‏‌ارزش می‌دانند. ولی اگزیستانسیالیست‌ها چسبیدند به ارزشهای انسانی برای اینکه بتوانند در انسان یک مبدأ گرایش به وجود بیاورند نه فقط مبدأ شناخت و فکر، یعنی یک چیزی که جاذبه داشته باشد و انسان را به سوی خودش بکشاند و بتواند برای انسان هدف‌های عالی و متعالی غیر از هدف‌های مادی مشخص کند. این بود که بر ارزش‌های انسانی و بر آن چیزی که انسانیت نامیده می‌شود تکیه کردند و این ارزش‌ها را روبنا و قهراً بی‏‌ارزش تلقی نکردند. ولی باید سؤال کرد شما که می‌گویید جهان انبوهی و توده‌‏ای از ماده است و تمام هستی جز ماده و فعل و انفعالات مادی چیزی نیست پس این ارزش‌های انسانی در جهان مادی چیست؟

2

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.