معرفی کتاب نمایش در ایران (یک مطالعه) اثر بهرام بیضایی

نمایش در ایران (یک مطالعه)

نمایش در ایران (یک مطالعه)

4.3
15 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

24

خواهم خواند

17

شابک
9789646751095
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1397/1/28

توضیحات

        :
... این  یک  تاریخ  زنده  نیست. هرچند  زنده  نبودن  از  مشخصات  هرکتاب  تاریخ
 است،  ولی  این  بار علت  را  شاید  در  نمایش  ایران  باید  جست  که  نیمه  جانی
 سخت  جان  بوده  است.  شاید  هم  در  نبودن  نمایشگاهی،  مجموعه­ای،  بایگانی
 آثاری،  جایی  که  در  آن  نشانه­ها  یا  بازمانده­هایی  را  بتوان  پیدا  کرد.  این  مطلب
  کوچکی  نیست.  در  یکی  دو  سرزمین  همسایه­ی  ما  موزه­هایی  هست  که  در  آنها
  برای  مثل  عروسک­های  شب  بازی  ایرانی  از  عهد  سلجوقی  تا  امروز  را  می­شود
  دید.  ولی  اینجا  موزه­ها  از  هیچ  چیز  پر  است....


      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به نمایش در ایران (یک مطالعه)

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 150

در دوره ی رضا شاه، به نظر اولیای وقت رسید شور و خشونتی که دامنگیر اغلب دسته های عزاداری است ممکن است در نظر خارجیان به وحشیگری تعبیر شود. بنابراین در ۱۲۹۹ شمسی همه گونه تظاهرات مذهبی از جمله نمایش تعزیه ممنوع شد. ممنوعیت ممکن است دسته ها را از میان نبرد ولی نمایش را بی شک متلاشی می‌کند. دسته های تعزیه گردان از شهرها به قصبه ها و کوره ده ها رو کردند تا شاید آنجا به مدد مومنان محل - دور از مراکز ممنوعیت - بتوانند به حیات خود ادامه بدهند. این آغاز یک دوران رکود و رجعت و قهقرا بود. ... پس از کناره گیری رضا شاه در ۱۳۲۰، تعزیه که تقریباً شکوه سابق خود را از دست داده بود به قصد تجدید حیات دوباره به شهرها روی آورد ولی دیگر رسم و پسند روزگار عوض شده بود و مردمی که بین دو تمدن و فرهنگ[تمدن اسلام و غرب] سرگردان مانده بودند آنرا آنطور که باید نپذیرفتند. در ۱۳۲۷ ناظران ساختمانی دولت با ویران کردن تکیه ی دولت( که سالها غریب مانده و فرسوده گشته بود) نمایشخانه ای را فرو ریختند که معلوم نیست دیگر هرگز بتوانند نظیرش را بسازند. از سوی دیگر فاصله ی مردم با تعزیه به واسطه ی ظهور سرگرمی‌های پرزرق و هیاهوی تازه دائماً بیشتر شد، اینک تنها ایمان دورانی برخی از خرده کاسبان و بزرگان محلی و اقبال گروهی از عوام حامی این نمایش بود. تعزیه سال به سال فقیرانه تر شد، و اگر گاه جنبشی کرد طرفی نبست. (این کتاب در سال 1344 چاپ شده است.)

1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 208

بر چنین زمینه ای نمایش های عامیانه، درست در حالی که می خواست و می توانست تحولی اساسی را طی کند، منقرض شد و اگر امروزه چیزی از آن به جاست نفس های آخر است. و آنچه به جایش آمد نمایشی بود که دیگر به ما مربوط نبود. تحسین حتی مهمل ترین ساخته ی فرنگ، منسوب داشتن خود به تقلید از سبک هر صاحب مکتب فرنگی، منکر امکان ایجاد ارزش های ملی شدن، و سطحی بودن در کسب و اقتباس چارچوب ها و قالب های غربی و نظایرش که سال ها در اینجا بوده است و هست، نمایشی پیش آورد که نه نمونه ی نمایش غرب است و نه نمونه ی نمایش ایرانی، و در جای دیگری به آن خواهم پرداخت. این نمایش بعد از همه ی پیشرفت هایش تازه ضمیمه ای از نمایش غرب خواهد شد، و این نهایتی است که اغلب کشور های کم رشد به آن می رسند. به این ترتیب_همچنانکه زمزمه اش در غرب بلند است_نمایش و شاید روزی فرهنگ متحدالشکل خواهد شد، و غرب را به نتیجه داشتن یک هدف تبلیغاتی دیگرش_که عبارت از جدا کردن شخصیت و استقلال معنوی ملت ها از ایشان باشد_امیدوار خواهد ساخت.

0

لیست‌های مرتبط به نمایش در ایران (یک مطالعه)

یادداشت‌ها

 پر

پر

1400/10/26

          از نمایش ایرانی چه می‌دانید؟ از تعزیه، خیمه‌شب‌بازی، نمایش روحوضی؟ فرهنگ ایران در طول تاریخ متهم شده به فرهنگ بی‌گفت‌وگو، مشهور است که ابن‌سینا در خوانشش از بوطیقای ارسطو نمی‌توانسته فهمی از تئاتر، به آن معنایی که ارسطو مراد کرده بود، داشته باشد.رشد فلسفه در یونان باستان هم بسته به همین فرهنگ گفت‌وگو می‌دانند. اما پژوهشی مثل کتاب بیضایی ما را در پذیرفتن یک‌سره‌ی این گزاره‌ها مردد می‌کند، هرچند که یک‌سره بیراه نیستند. بیضایی نام کتاب را هوشمندانه انتخاب کرده، از گفتن لفظ تئاتر پرهیخته، کوشیده تعزیه را (بیش از پنجاه سال پیش ابتدای دهه‌ی چهل)، در زمانه‌ای که فرنگی‌مآبی خریدار به‌مراتب بیش‌تری داشت، به‌مثابه‌ی یک رفتار آیینی بررسی کند و دنباله‌ی آن را بگیرد تا جایی که به شکل خاصی از اجرا مختص این اقلیم تبدیل می‌شود. نباید از نقش فرخ غفاری در ترغیب بیضایی برای به‌سرانجام‌رساندن این کار و در اختیار گذاشتن منابع غافل شد، این نام‌های بزرگ در زمان خود کاری بزرگ را رقم زدند که متأسفانه پس از نزدیک به شش دهه هنوز در این موضوع کتابی بهتر به جامعه‌ی دانشگاهی و کتابخوان عرضه نشده است. خوبی دیگر کار بیضایی، به جز تحقیق جامع و دقیقش، اینجا هم هست که ژست یک پژوهشگر بی‌طرف و بی‌خبر را ندارد، از رهگذر تاریخ تئاتر به انتقاد از این جامعه و فرهنگ و ایضاً حاکمانش در طول تاریخ می‌پردازد، بی که گل‌درشت باشد و شعار بدهد. 
خواندن این کتاب، به جز مخاطب عام، به دانشجویان ادبیات نمایشی، ادبیات فارسی، مردم‌شناسی، مطالعات فرهنگی و جامعه‌شناسی توصیه می‌شود.
        

14

          کتاب «نمایش در ایران» نخستین کتابی است که از بهرام بیضائی با معرفی و راهنمایی آقای خطیب عزیز می‌خوانم.

طرح روی جلد کتاب؛ تصویر «سیاه» گرفته شده از یک نقاشی قرن دهم، از نسخۀ خطی گلستان سعدی و پشت جلد نیز تصویری از یک شمایل است.

نثر کتاب، خوب و خوشخوان است و رسم‌الخط کتاب مربوط به سال چاپ کتاب یعنی 1344 است و در آن از واژگان مُرکّب بسیار استفاده شده است که ویژگی نثر آن دوران است.

بیضائی این کتاب را «یک مطالعه» می‌داند و از آن به عنوان یک تحقیق جامع و مانع نام نمی بَرَد و دلایل این مطلب را هم در پیشگفتار به روشنی بیان کرده است.

کتاب با بخش‌های: «توضیح ناشر، پیشگفتار، مقدمات، نمایش‌های پیش از اسلام، نمایش‌های پس از اسلام شامل: (نَقّالی، نمایش‌های عروسکی، تعزیه، نمایش‌های شادی‌آور)، سرانجام و واژه‌نامۀ نمایشی»؛ در 224 صفحه و در انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شده است.

آن‌گونه که از توضیح ناشر و پیشگفتار نویسنده روشن می‌شود؛ این کتاب همان کتابی است که در سال 1344 چاپ و منتشر شده و تاکنون به دلایل متعدد و بیشتر به علت نارضایتی نویسنده منتشر نشده است.

بهرام بیضائی کتاب را نیازمند بازخوانی و بازنویسی می‌داند و اطلاعات امروز خود را نیز افزون‌تر از آن دوران می‌شِمُرَد و در صدد فرصتی است که این کتاب را به شکل کامل‌تر و پخته‌تر به علاقه‌مندان عرضه نماید؛ اما شوربختانه تاکنون این کار به سرانجام نرسیده است.

وقتی نویسنده اصرار ناشر را می‌بیند؛ به‌ناچار می‌پذیرد که کتاب با همان شکل و شمایل و مشخصات پیشینِ چند دهۀ قبل، چاپ و منتشر گردد.

اما علت اصرار ناشر برای چاپ کتاب به همان شکل پیشین؛ یکی به جهت جلوگیری از نشر غیرقانونی، زیرزمینی و زیراکسی آن و از بین رفتن حقوق مادی و معنوی نویسنده و ناشر و دیگر نیاز دانشجویان و اهالی تئاتر و نمایش، به این منبع مهم و ارزشمند است.

نویسنده ابتدا مقدماتی را بیان می‌کند که به نظرم بسیار مهم است و به طور خلاصه نشان دهندۀ مشکلاتی است که تاکنون مانع رشد، پیشرفت و بالندگی هنر نمایش در ایران شده است.

سپس در ادامه؛ نگاهی به نمایش و پیشینۀ آن در ایرانِ پیش از اسلام دارد و در ادامه، نمایش و شکل‌های گوناگون آن را در ایرانِ پس از اسلام بررسی می‌کند و در نهایت در بخشِ سرانجام؛ از اینکه توان بالقوۀ نمایش ایرانی ـ به‌ویژه تعزیه ـ در برخورد با فرهنگ و نمایش غربی، مورد عنایت جوانان فرنگی‌مآب قرار نگرفته است، افسوس می‌خورد.

کتاب حرف‌های گفتنی زیادی دارد که از فردی چون بیضائی که در این زمینه کار کرده و دانش آن را نیز دارد؛ جز این انتظار نمی‌رود. اما افسوس که در بعضی موارد کاری از کسی ساخته نیست و راهی که با یک خشت کج باز شده؛ ناگزیر از ترکستان سر در خواهد آورد.

در اینجا چند جمله از نثر کتاب را به عنوان نمونه می‌آوریم که خواندنش خالی از لطف نیست!

نمونۀ نثر کتاب: «... ایران مثلاً در برابر برتری سیاسی و نظامی و صنعتی غرب احساس حقارت کرد، و این حس به فرهنگ هم سرایت کرد، نتیجه معلوم است؛ در مورد فرهنگ پیش از آنکه چیز تازه‌یی بدست آورد آنچه را که داشت به سرعت از دست داد.

روشنفکران ـ بدون داشتن شناخت درستی ـ به نفی ارزشهای گذشته پرداختند و برخی واسطه‌ها، مظاهر فرهنگ غرب را ـ بدون درک عمیق مبانی آنها ـ تبلیغ کردند. نسبت این مبادله بین ایران و غرب چیزی نظیر نسبت صادرات و واردات بود. ...»

                                                                      (نمایش در ایران صفحۀ 207)

تمام علاقه‌مندان به نمایش و تاریخچۀ نمایش در ایران را به مطالعۀ این کتاب ارزشمند، جالب و سودمند دعوت می‌کنم. مطمئن باشید که از خواندنش پشیمان نخواهید شد.
        

21