بهرام و گل اندام؛ عاشقانه ای از امین الدین محمد صافی
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
باید بگوید و بنویسم. از روزهایی که گذشت، از سرگردانی ام و عشقم که نمی دانم از روز شکار شروع شده بود یا از همان روزی که اسم گل اندام را از زبان دایه ها شنیدم و به داستان هایی که از زیبایی و عشاقش می گفتند، می خندیدم. می گفتند در کشور چین است. دختری به اسم گل اندام، فرزند قیصور پادشاه. دختری که در زیبایی و طنازی یکه و همتا ندارد و زیبایی اش به حدی است که اگر یک لحظه خود را از پنجره ی قصرش نشان دهد، هزاران عاشق برایشان جان می دهند. می گفتنند در روز نوروز پنجره را باز می کند و خود را به مردم نشان می دهد و هرکس او را می بیند و اله و شیدایش می شود و دیگر اطراف قصر را ترک نمی کند.
لیستهای مرتبط به بهرام و گل اندام؛ عاشقانه ای از امین الدین محمد صافی
یادداشتهای مرتبط به بهرام و گل اندام؛ عاشقانه ای از امین الدین محمد صافی