هبذول
در حال خواندن
3
خواندهام
80
خواهم خواند
40
نسخههای دیگر
توضیحات
معطل نکردم؛ دست جوان را گرفتم و بالا رفتم و به محض آن که پایم بر سنگ سفید مدور قرار گرفت، حروف منقوش روی سنگ در تلألویی عجیبی درخشیدند. درخششی که با همه درخشش هایی که تا به حال دیده بودم فرق داشت. این درخشش زنده بود و سیال؛ انگار موجودی زنده حجم تنش باز شود و من نقره های سیال را می دیدم ...
بریدۀ کتابهای مرتبط به هبذول
نمایش همهلیستهای مرتبط به هبذول
پستهای مرتبط به هبذول
یادداشتها