معرفی کتاب پرندگان می روند در پرو می میرند و پانزده داستان دیگر اثر رومن گاری مترجم مارال دیداری

پرندگان می روند در پرو می میرند و پانزده داستان دیگر

پرندگان می روند در پرو می میرند و پانزده داستان دیگر

رومن گاری و 1 نفر دیگر
3.3
16 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

30

خواهم خواند

20

ناشر
آشیان
شابک
9786007293072
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1394/12/1

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        برف ملایمی می بارید، دانه های برف به نرمی پایین می آمدند طوری که انگار می ترسیدند به زمین بنشینند. چند وقتی می شد که میدان خالی بود؛ سگ لاغری که انگار خیالی در سرش بود در حالیکه پوزه به زمین می مالید سریع از میدان رد شد؛ کلاغی با احتیاط زمین نشست، چیزی به نوکش گرفت و بلافاصله پرواز کرد... یک مرد و یک دختر جوان از خرابه ای بیرون آمدند. مرد، چمدانی در دست داشت. مسن و کوتاه قد بود. پالتوی نخ نمایی تنش بود... دست یک دختر جوان مو طلایی را گرفته بود. دخترک به جلو خیره شده بود و لبخند عجیبی روی لبهایش خشکیده بود. دامنی تنش بود که برای سن و سال او زیادی کوتاه و حتی زننده بود. روبان بچه گانه ای روی موهایش داشت که آن هم مناسب او نبود و به آدم این حس را می داد که انگار از دوران بچگی اش روی سرش جا مانده بود...
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

8

زینب

زینب

1404/3/2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          داستان‌های کوتاه مجموعه «پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند»(به جز همشهری کبوتر)، روایت آدم‌هایی است که زندگی را آن گونه که می‌خواسته‌اند نزیسته‌اند. آدم‌های این داستان‌ها در غربت و ترسی آشنا به سر می‌برند. اینان در زندگی از ترسی به ترسی دیگر و از غربتی به غربت دیگر کوچ می‌کنند و هر منزل، آینه‌ای می‌شود بر آن چه که نمی‌خواسته‌اند. این آینه‌ها،هر کدام،پاره‌ای از هستی معرفتی و نیز تاریخی آنهاست که خود را در آن می‌بینند و باز نمی‌شناسند.


http://viraiesh.javanblog.com

در داستان اول این کتاب، یعنی داستان «پرندگان می‌روند در پرو می‌میرند»، " ژاک رنیه" مرد 47 ساله‌ای است که سر خورده از همه جا به سواحل اقیانوس در پرو آمده است تا بدور از شر و شور زندگی ماشینی در اروپا، ته مانده زندگیش را به انتها برساند. "رنیه" که صاحب قهوه‌خانه‌ای بوده،اینک همچون برگی است در فصل خزان که بین ماندن و نماندن بر روی شاخه درخت مردد است، قفط یک چیز است که می‌تواند یاس او را به امید بر گرداند و آن چیز کمی "عشق" یا "شاعرانه فکر کردن" است. انتخاب پرو به عنوان استراحتگاه بی‌ارتباط با "یاس فلسفی" وی نیست: او با انتخاب این محل بیش از 50 در صد خودکشی خود را به عمل در آورده است. 


http://kooroshgholoomi.blogfa.com/post-173.aspx
        

0