بریده‌ای از کتاب پرندگان می روند در پرو بمیرند اثر رومن گاری

سپینا

سپینا

1403/11/16

بریدۀ کتاب

صفحۀ 11

چاره‌ای نیست جز پناه بردن به یک زندگی متفاوت. دیگر به کسی نامه نمی‌نوشت، دیگر نامه‌ای برایش نمی‌آمد، هیچ‌کس را نمی‌شناخت: دل کنده بود از همه، مثل تمام آن لحظه‌هایی که بی‌خود دست‌وپا می‌زنی بلکه دل از خودت بکنی.

چاره‌ای نیست جز پناه بردن به یک زندگی متفاوت. دیگر به کسی نامه نمی‌نوشت، دیگر نامه‌ای برایش نمی‌آمد، هیچ‌کس را نمی‌شناخت: دل کنده بود از همه، مثل تمام آن لحظه‌هایی که بی‌خود دست‌وپا می‌زنی بلکه دل از خودت بکنی.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.