یادداشت‌های مبیناامامی (6)

                بی برو برگرد آدم ترسویی هستم،فیلم ترسناک نمیبینم و کتاب ترسناک هم دست نمیگیرم؛ولی مزه این کتاب مثل کتاب های خارجکیِ تخیلی که دوره ابتدایی و راهنمایی میخواندم رفت زیر زبانم.
یک روزه تمامش کردم و چشم دردش را هم به جان خریدم.
 کتاب در زمان حال و گذشته روایت میشد و تداخل داستان زندگی رضا و مجید عالی بود،مثل پایان خوبش.
اینکه بعضی پیامها در بین کلمات داستان پنهان باشند خیلی ارزشمند تر است تا شعار گونه گفته شود و چشم خواننده را دور از جان شما سوراخ کند.
در آخر هم "بنظر من" این کتاب برای تمام نوجوانان مناسب نیست،ترجیحا نوجوانی بخواند که مثل من ترسو نباشد😊
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.