یادداشت‌های مجتبی شیرانی (87)

            سبک نگارش این کتاب مانند کتاب خانم دلوی و...  جریان سیال ذهن که یه مقدار فهمیدن داستان رو سخت میکنه چون راوی به سرعت تغییر میکنه
مورد جذاب دیگه استفاده از نماد هاست
اورهان ، پسر کوچک خانواده و وارث تفکرات سنتی پدر ، نماینده ای از نسل جدید کهن اندیش
؛ 
دید دوم : آیدا ، دختر خانواده ، نماینده احساسات جامعه  ؛ 
دید سوم : پدر ، نماینده عوام تحت تأثیر مذهب؛ 
دید چهارم :بیوه همسایه روبرو ، نماینده روشنفکران؛ 
دید پنجم :صاحب کارگاه چوب بری ، نماینده روشنفکران محافظه کار ؛
دید ششم :آیدین یا سوجی ، پسر خانواده ، شاعر و نماینده نسل جوان درگیر در تناقضات ؛
دید هفتم: پاسبان محل نماد زورگویی
و...
که به خوبی در مسیر داستان ریشه شکل گیری این نمادها مشاهده میشه و در نهایت هم میگه عواقب اون ها چیه
نویسنده به خوبی نشون میده سنت چطوری داره مدرنیته رو نابود میکنه در حالی که جامعه به هر دو نیاز داره به تعامل نیاز داره ولی در اون خانواده(ایران) این طوری نیست نشون میده سنتی ها چجوری علت بدبختی خودشون رو هنر مدرنیته و... میدونن اما با حذف اونا می‌فهمن باز هم خوشبخت نشدن
اتفاقات اون زمان تاثیر استعمارگران بر کشور و... رو نیز به خوبی نویسنده در لایه زیرین داستان نمایش داده با توجه به مقایسه با آثار ایرانی دیگه تو این سبک یکی از بهترین هاست
          
            کتاب مسافر برج کرم با زاویه دید جالبی به برسی خواندن کتاب میپردازه در ظاهر به 3 نوع مطالعه و مطالعه کننده رو در نظر گرفته اما اگه عمیق تر بشیم می‌بینیم نه تنها در نوع بلکه به بررسی تغییر هر کدام از این دسته ها در طول زمان هم پرداخته به این صورت که زمان چطوری تونسته هر کدوم از این استعاره ها رو درون خودش تغییر بده
خود کتاب یه سفره بین کتاب های مختلف، نویسنده ها و شخصیت هاشون که بازه بزرگی رو هم شامل میشه از قرون وسطی تا مدرنیته از بین‌النهرین تا یونان و رم و... در مورد خود استعاره ها یه بخشی از متن کتاب اینقدر خوب بیان کرده که خودشو پایین بیارم بهتر از اینه که خودم بیان کنم:
جوامع از هر استعاره اصلی ای سلسله استعاره ها را به وجود می آورند جهان به مثابه کتاب با زندگی به منزلهٔ سفر پیوند مییابد و از اینجا خواننده به مسافری بدل میگردد که اوراق کتاب را می پیماید ولی گاه مسافر در این سفر به مکان و ساکنان آن توجهی ندارد و میشود گفت که فقط از مأمنی به مامن دیگر می رود؛ بنابراین عمل خواندن محدود به مکانی میشود که مسافر در آنجا از عالم کناره میگیرد - عوض آنکه در جهان زندگی کند. استعاره توراتي برج که بر پاکدامنی و بکارت اشاره دارد و در غزل غزل های سلیمان و مواد تصویری قرون وسطا در مورد عروس و مریم باکره به کار می رود، سده ها بعد به برج عاج خواننده استحاله می یابد که حامل معانی منفی ناظر بر انفعال و بی علاقگی به مسائل اجتماعی، نقطه مقابل خواننده مسافر، است. استعاره مسافر تحول می یابد و درنهایت زائر متون مثل همه موجودات ،فانی طعمه کرم مرگ میشود - استعاره ای خوفناک از آفتی کوچک که اوراق کتابها را میجود و کاغذ و جوهر را می بلعد. این استعاره مجدداً ظاهر می گردد و درست همان طور که کرم خواننده مسافر را می بلعد، خواننده مسافر (گاهی) کتاب ها را می بلعد، نه برای آنکه از معرفتی که در آنها مندرج است (و زندگی به نمایش میگذارد بهره ای ببرد بلکه تنها به این منظور که از کلمات پُر شود و در نتیجه همان کار مرگ را تکرار کند. از این رو چون خواننده مثل کرم موش یا موش سیاه است - موجودی است که برای او کتاب و زندگی نه غذا بلکه خوراک به حساب می آید مورد تمسخر قرار میگیرد.
متن کتاب سنگین بود یه مقدار ولی جذابیت برای سلیقه من رو حداقل داشت
          
            برای رابطه عاطفی اگه بخوام چند تا کتاب به یک نفر معرفی کنم بعد از ازدواج بدون شکست ویلیام گلسر و 5 زبان عشق قطعا دوکتاب دکتر سوزان جانسون به نام های حس عاشقی و مرا محکم در آغوش بگیر(کتاب حاضر) را معرفی میکنم
این کتاب با برسی نیاز های ریشه ای انسان در رابطه با رویکرد EFT (درمان هیجان مدار) به بررسی مکالمات و دعواهای زوجی پرداخته به این صورت که ابتدا مکالمات غلط را در 3 دسته
1 دنبال مقصر بگردیم
2 بدون توجه به مشکلات خودمان به طرف مقابل اعتراض کنیم 
3 به حرف یکدیگر گوش ندهیم و از موقعیت فرار کنیم 
و به جای آن ها چندین گفتگو جایگزین مبتنی بر 3 عامل زیر ارائه میدهد
1.در دسترس بودن 
2.پاسخگویی
3.تعهد 
که در صورت جایگزینی میتوانید به بسیاری از مشکلات رابطه عاطفی غلبه کنید
از نطر جانسون زوال ارتباط زناشویی زمانی ست که پاسخ های صمیمی و محبت آمیز بین زن و شوهرها قطع می شود ، نه وقتی که با هم دعوا می کنند
در این کتاب به اهمیت بالای رابطه جنسی سالم نیز اشاره شده که پیشنهاد میکنم این بخش ها رو از کتاب زبان اصلی مطالعه کنید  
جمله ای از کتاب که واقعا من اونو قبول داشتم و به دلم نشست رو برای شما میارم
روش های بروز احساسات ، نه تنها به درمان یک رابطه کمک می کند ، بلکه روابطی را ایجاد می کنند که باعث سلامت روان خواهند شد .
          
            با یه جمله از داستایوفسکی شروع میکنم
انسان یک راز است و باید آن را کشف کرد. 
ردپای این جمله رو تو تمام آثار این نویسنده میشه دید. داستایوفسکی یه جوری مینویسه انگار اول یه مجسمه از یه شخصیت داستانی ساخته و با خط داستانی مثل یه دوربین که در اطراف اون مجسمه میچرخه اون شخصیت رو طی داستان برای ما کشف و واکاوی میکنه
کمتر نویسنده ای شخصیت پردازی رو به خوبی داستایوفسکی انجام میده و انسان رو به معنی کامل بیان میکنه همه شخصیت ها اصلی تو نوشته‌های این نویسنده خاکستری‌ان و داستایوفسکی تو کل مسیر داستان به واکاوی این شخصیت میپردازه اما برای همسر جوان مرد بعد هایی مبهم مونده اما این عمدیه چون این ابعاد برای همسرش هم مبهمه و ما داریم این روایت رو از زبان همسرش می‌شنویم 
در این داستان بعد های مختلف شخصیت این مرد رو میبینیم: آسیب هاش، گذشته، عشق، تمایل به خوب بودن و... به طوری که اوایل داستان این مرد رو سرزنش میکنیم و آخر داستان حق رو به اون میدیم یه جورایی همون جمله معروف که میگه "هرکسی رو بفهمی قطعا او را میبخشی"  این کتاب خیلی شبیه به کتاب یادداشت های زیر زمینی خود نویسنده بود  و انگار همون تکنیک و خط داستان رو به شیوه دیگه ای تو این کتاب پیاده کرده. 
یکی از نام‌های کتاب در ترجمه انگلیسی The Gentle Spirit (تقریبا روح لطیف) که به نام روسیش نزدیک تر بود که در ترجمه نام کتاب را نازنین انتخاب کرده اند. که به نظر من انتخاب خوبی نبوده. 
توصیف های فضا در این کتاب واقعا خوب بیان شده نه به خوبی رمانی مثل کوری ولی بازم خوب بیان شده
مورد جذاب دیگه نوشته های داستایوفسکی درک درستش از زندگی و اون بالا و پایین هاشه که تو خط تمام داستاناش (حداقل اونایی که من خوندم) میشه دید. از احساس خوشبختی تا غم حسرت همه حس های در جای درستشون جانمایی شدن حتی ترکیب گیجی و حسرت رو به هنرمندانه ترین شکل ممکن در آخر داستان میبینیم
به نظر من داستایوفسکی اول مواد لازمش برای تهیه داستان خوب رو به بهترین شکل آماده میکنه و بعد هنرمندانه اون ها رو کنار هم و در یه روند درست قرار میده. از نظر من بهترین کار داستایوفسکی نبود ولی قطعا یکی از کارهای خوب این نویسنده است.