یادداشت‌های سجاد نجاتی (73)

        ● تو اگر خودِ شیطانی، که دیر رسیده‌ای اینجا. می‌فهمی؟ چرا آمده‌ای اینجا؟ گفتی آمده‌ای که بازی کنی؟ اغوا کنی؟ برای خندیدن به آدمک‌هایی مثل ما آمده‌ای؟ آمده‌ای بازی پلید تازه‌ای ترتیب بدهی تا ما هم به سازت برقصیم؟ ولی دیر کرده‌ای. زودتر از این‌ها باید می‌آمدی. حالا دیگر زمین بزرگ شده و به توانایی‌های تو امیدی نیست. از خودم که این‌طور راحت فریبت دادم و پولت را بردم، حرف نمی‌زنم. از خودم حرفی نمی‌زنم. از ماریا هم حرفی نمی‌زنم. ولی نگاهی به این دوستان کوچک و حقیرم بینداز و شرم کن. آخر کجای جهنم تو چنین شیاطین افسون‌گر و بی‌باک و آماده به هر کاری را می‌شود پیدا کرد؟
--------------‐------
۱۴۰۴/۰۱/۲۸
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

24

          انسان در نظام هستی، دارای نوعی اختیار و آزادی است و امکاناتی در فعالیت‌های خود دارد که آن امکانات برای موجودات دیگر حتّی برای حیوان‌ها نیست. و چون نظام عینی از نظام علمی ریشه می‌گیرد و سرچشمه‌ی عالم کیانی عالم ربانی است، پس علم ازلی که به اعمال و افعال انسان تعلّق گرفته‌است به‌معنی این است که او از ازل می‌داند که چه کسی به‌موجب اختیار و آزادی خود طاعت می‌کند و چه کسی معصیت. و آنچه آن علم ایجاب می‌کند و اقتضا دارد این است که آنکه اطاعت می‌کند به اراده و اختیار خود اطاعت کند و آنکه معصیت می‌کند به اراده و اختیار خود معصیت کند. این است معنی سخن کسانی که گفته‌اند: "انسان مختار بالاجبار است."؛ یعنی نمی‌تواند مختار نباشد. پس علم ازلی دخالتی ندارد در سلب آزادی و اختیار آنکه در نظام علمی و نظام عینی مقرر است که مختار و آزاد باشد؛ دخالتی ندارد در سلب اختیار و آزادی انسان به اینکه او را به معصیت یا اطاعت وادار و مجبور کند.
------------‐
۱۴۰۴/۰۱/۱۴
        

23

◾در آن زما
          ◾در آن زمان که خیلی‌ها یا از ترس سر و صدایی نداشتند و یا خود را فروخته بودند و یا حقیقت را قربانی مصلحت می‌کردند، باز این شریعتی بود که علی‌وار ایستاده بود، و با دو تازیانه‌ی نداشتن و نخواستن، روی در روی تمامی طاغوت‌ها و طاغوت‌گونه‌های عصر ایستاده و فریاد "ویل" را سر می‌داد. و در عصری که دم از آزادی و عدالت و حق ملت‌های محروم زدن جرمی نابخشودنی بود، موسی‌وار حامی "بنی‌اسرائیل‌"های زمانش بود. و باز هم او بود که بی‌توجه و بی‌اعتنا به توجیهات روشن‌فکرمآبانه و بی‌تفاوت در قبال مقالات و داستان‌های آرامش‌بخش به گفتن سخنان آتشین و به نوشتن مقالات انقلابی و دگرکون‌کننده پرداخت و هم‌چون تمامی انقلابیون و آزادی‌خواهان راستین جهان بی‌توجه به ملیت و وابستگی قومی، به حمایت از انقلاب مردم فلسطین، اریتره، لبنان و الجزایر و... برخاست. تا آنجا که خود شخصاً در صف مجاهدین الجزایر به نبرد علیه اشغال‌گران فرانسوی می‌پردازد، و تا آنجا که خود شخصاً پولی را که از طریق اعانه و جمع‌آوری به حساب حسینیه‌ی ارشاد، از مردم زحمت‌کش ایران دریافت کرده، در مکه به مجاهدان و فدائیان فلسطین تقدیم می‌دارد. 
۱۴۰۴/۰۱/۰۹
        

16

          از متن کتاب:

✅ گفتم: "من که نمی‌فهمم #تقدیر الهی یعنی چه. می‌پرسم از میان همه‌ی دختران ژاپنی که توی این چند سال دیده بودی چرا من را پسندیدی؟!" گفت: "آینده نشان می‌دهد که در انتخابم اشتباه نکرده‌ام."
این جوابی نبود که من می‌خواستم. اسم #آینده را که آورد، یاد یک ترانه‌ی آمریکایی افتادم که همیشه آن‌را زیر لب زمزمه می‌کردم. بخشی از ترانه را خواندم: "آینده روی هواست." انتظار چنین پاسخی را نداشت. اخم توی صورتش نشست و انگار از جوابم خوشش نیامد و من برای این‌که سوءتفاهم نشود، این ترانه را به‌طور کامل خواندم: "وقتی یک‌ دختربچه بودم، از مادرم می‌پرسیدم: من به کجا خواهم رسید؟ آیا زیبا خواهم شد؟ آیا پول‌دار خواهم شد؟ و او به من پاسخ می‌داد: آینده روی هواست، هر اتفاقی قرار باشد بیفتد خواهد افتاد."
این ترانه را که خواندم، چروک صورتش باز شد و لبخندزنان گفت: "جوابش این‌ها نیست، اصلاً آینده روی هوا نیست. آینده همین حالاست؛ همین حالا که من تو را از ته دل دوست دارم، خانم."
-------------------
۱۴۰۳/۰۵/۲۶
        

23

          از متن‌ کتاب:

✅ نظام #لیبرال_سرمایه‌داری که می‌گوید ما با "مدینه‌ی‌فاضله‌"سازی و مسیانیزم، با بنیادگرایی دینی، با رادیکالیزم انقلابی، با فوندا منتالیزم و با ایدئولوژی، مخالفیم، و با هر نوع اصول‌گرایی، حتی غیر دینی آن مبارزه می‌کند، این است که در افکار عمومی بشر، به‌خصوص در دانشگاه‌های شرقی و اسلامی، در ذهن #دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نیاید که عحب!! پس این مدرنیته‌ی سرمایه‌داری، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟! این پرسش نباید در افکار عمومی و خصوصی بشریّت، جوانه بزند!! آن‌ها می‌خواهند بگویند که هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آن‌چه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است. می‌گویند اینجا ایستگاه آخر است و بشریّت باید از قطار پایین بیایند. توجه داشته باشید نمی‌گویند که همه‌ی بشریّت در سطح ما زندگی کنند و امکانات مردم #آمریکا را در اختیار داشته باشند. که اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابری‌ها بردارند. چون اگر معنی جهانی شدن، این باشد که توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یکسان باشد، مورد قبول است، اما جهانی شدنی که آنان می‌طلبند به معنی آمریکایی شدن است؛ جهانی شدن از نوعی که در راسش، سرمایه‌داران حاکم بر آمریکا باشند و بقیه‌ی بشریت، قاعده‌ی آن هرم باشند.
-------------------
۱۴۰۳/۰۵/۲۵
        

16