یادداشت‌های سیده زهرا ارجائی (15)

            
این کتاب، به ماجرای زندگی زنانی پرداخته که به علم و دانش علاقه‌مند بودند اما در جامعه‌ای که فرهنگ مردسالار، مانع پیشرفت‌ زنان شده‌بود، با پشتکار و مقاومت، بالاخره موفق شدند خدمات ارزنده‌ای به علم، داشته باشند.

تصویرگری و ادبیات به‌کاررفته در کتاب، خصوصاً برای مخاطب نوجوان، بسیار جذاب است، اما محتوای کتاب ایرادات اساسی دارد.

فضای کتاب، فضایی بسیار زن‌ستیز و مردسالار است و زنان را افرادی بسیار آسیب‌پذیر و مورد ظلم نشان‌داده‌است.
تعریفی که در این کتاب، از زن موفق ارائه‌شده، با فرهنگ ایرانی-اسلامی ما، در تضاد است. زنانِ موفقِ این کتاب، زنانی هستند که با جامعه، خانواده و حتی آن‌چه خدا در وجود زن نهاده، در ستیزند. مثلاً یکی از این زنان، بیش از دو سال فرزندان خود را رها‌کرده تا به کار علمی‌اش بپردازد. دیگری ازدواجش را به‌هم‌زده تا بتواند تحقیقات علمی‌اش را پیش ببرد و ...
این زنان، استثناهایی در طول تاریخ بشریت هستند که به‌هیچ‌عنوان نمی‌توانند الگوی زنان ما باشند اما در این کتاب، بعنوان الگوهایی شاد، موفق و معروف معرفی شده‌اند.

نکته‌ی قابل توجه دیگری که در کتاب دیده‌می‌شود، تصویری‌است که از یک خانواده‌ی یهودی ارائه‌شده. درحالی که در تمام کتاب، تمام فرهنگ‌ها و اعتقادات، مخالف حضور زن در اجتماع هستند، این خانواده یهودی به خوبی فضای تحصیل را برای دختر خود فراهم می‌کنند. این مورد، علی‌رغم این‌که به‌نظر می‌رسد، به سوگیری نویسنده مربوط است، با بررسی عقاید یهود، مشخص می‌شود که از اساس، غلط است.
          
            
صفحه‌آرایی کتاب، شبیه به روزنامه بوده و در آن از تصاویر افراد یا عکس‌های ثبت‌شده در تاریخ، و هم‌چنین طراحی‌های گرافیکی و کاریکاتوری استفاده‌شده‌است. تصویرگر، در عین استفاده از رنگ و جذابیت‌های بصری، توانسته فضای ظاهری کتاب را متناسب با محتوا، طراحی نماید.

متن کتاب روان و ساده است و لحن طنزگونه و گاه طعنه آمیز نویسنده برای مخاطب جذابیت دارد. نویسنده سعی داشته در حد حوصله مخاطب، از وقایع تاریخی دوران پهلوی و اقدامات رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی، مواردی را بیان‌کند. مطالعه‌ی این کتاب در نهایت دید کلی و خوبی از این دوران مهم در تاریخ ایران به مخاطب می‌دهد.

این کتاب برای نوجوان 15+ و هم‌چنین بزرگسالانی که علاقه به مطالعه تاریخ دوران پهلوی و آشنایی با وقایع مهم این دوران دارند، اما حوصله مطالعه کتب تاریخی را ندارند، مناسب است. هم‌چنین با توجه به حجم کتاب و موضوع آن، می‌تواند برای نوجوان 12+ کتابخوان نیز مناسب باشد.

صحافی کتاب ضعیف است و صفحات به راحتی جدا می‌شوند.

          
            
این کتاب، مجموعه‌ای از سه داستان کوتاه از سه پسرِ نوجوان است که هرکدام به نحوی گرفتار شیطنت و حواس‌پرتی یا عجله‌ی خود می‌شوند. 
روایت طنزگونه این داستان‌ها، مخاطب نوجوان را با خود همراه می‌کند و بدون اینکه لحن نصیحت به خود بگیرد، از نتیجه بعضی تصمیم‌ها و شیطنت‌ها برای آن‌ها می‌گوید.

داستان اول درباره پسری به نام مسعود است که باید انشایی با موضوع «کمکی که به دیگران کرده‌اید» بنویسد. اما او درحالی که وقت زیادی برای نوشتن انشای خود ندارد، مجبور می‌شود برای پیرزن همسایه، نفت بخرد! مسعود در راه برگشت، با موتور داخل جوی آب می‌افتد و یکی از پیت‌های نفتی که همراه داشته، می‌شکند! حالا مسعود هم نگران نفت و پیت شکسته‌ است و هم انشایش را هنوز ننوشته!
داستان دوم از زبان پسری بازیگوش به نام حجت است که روز قبل از امتحان جغرافیا برای کاری به خانه معلمش می‌رود و سوال‌های امتحانی را می‌بیند اما در همین حین قوری آقامعلم را می‌شکند! او می‌داند که اگر آقامعلم بفهمد که او قوری را شکسته، حتما متوجه‌می‌شود که سوالات امتحان را هم دیده! با این حال او دوست دارد برای یک بار هم که شده نمره کامل بگیرد...
در داستان سوم، پدر منوچهر مبلغی پول به او می‌دهد تا به عمویش برساند و بعد هم به سلمانی برود، اما منوچهر تصمیم‌می‌گیرد اول موهایش را کوتاه کند! منوچهر وقتی از سلمانی بیرون می‌آید، متوجه‌می‌شود که پول‌ عمو، در جیبش نیست ...

این کتاب برای نوجوان ۱۲+ و ۱۵+ مناسب است. همچین می‌توان آن را به نوجوان ۹+ کتابخوان نیز معرفی نمود.

رنگ‌بندی و تصویرگری کتاب متوسط است. 
          
            
زنبورک آرزو دارد بتواند کار خوب و بزرگی انجام‌دهد و به دیگران کمک‌کند اما چون راهش را بلد نیست، از خدا می‌خواهد او را راهنمایی کند. در اواخر شب، فرشته‌ای نزد او آمده و به او می‌گوید که نزدیک سحر، گربه‌ای که لب پنجره خوابیده را با صدای خود بیدارکند! زنبورک با این‌که مردد است این کار، کار خوبی باشد تصمیم می‌گیرد آن را انجام دهد اما گربه که بیدار می‌شود، او را از خود دور می‌کند. زنبور در فکر فرورفته و از این اتفاق ناراحت است تا اینکه متوجه می‌شود دخترکی که از پنجره بیرون آمده، خوشحال است که گربه از خواب بیدار شده و دستش به شیشه پنجره خورده‌است... 

نویسنده در این کتاب به موضوعی انتزاعی و مفهومی دینی و اعتقادی پرداخته‌است. او در تلاش است تا این مفهوم را به مخاطب خود منتقل‌کند که هرکاری نتیجه‌ای دارد و گاه، کارهای به ظاهر بد و بی‌نتیجه می‌توانند در نهایت نتایج بسیار خوبی در عالم داشته‌باشند.
آن‌چه در این موضوع مهم بوده و لازم است به آن توجه شود این است که این مفهوم چیزی نیست که مخاطب کودک و نوجوان (و چه بسا بزرگسالان) به راحتی بتوانند آن را درک کنند، حتی اگر در قالب داستان گنجانده‌شده‌باشد.
لذا این کتاب، از جمله کتاب‌هایی است که با هدف انتقال مفاهیمی دینی نگاشته‌شده و به موضوع اعتقادی مهمی هم پرداخته، اما به دلیل نوع موضوع و نوع پرداخت به آن، موفقیت چندانی کسب‌نکرده‌است.

          
            

داستان درباره پسری‌ست که قرار است چند ماهی از یک سنجاب نگه‌داری کند. او آنقدر به این سنجاب وابسته میشود که رهاکردنش در طبیعت برایش بسیار دشوار است، اما در نهایت متوجه می‌شود که سنجاب دوست دارد به طبیعت بازگردد... 

محور اصلی داستان این کتاب، محیط‌زیست و توجه به زیستگاه اصلی حیوانات است؛ اما نویسنده در خلال داستان، به موضوعات دیگری هم اشاره‌هایی غیرمستقیم دارد که مهمترین آن‌ها، بی تفاوت نبودن نسبت به دیگران است.

داستان کتاب، داستانی دلنشین و پرکشش است. اما به هرحال رگه‌هایی از سبک زندگی و تفکر غربی در کتاب دیده می‌شود؛ مواردی مثل این که بچه‌ها بدون نظارت چندانی از سوی خانواده، رفت و آمد دارند و در شهر پرسه می‌زنند و مسائلی از این دست... و البته نقطه‌قوت کتاب را می‌توان این موضوع دانست که علی‌رغم این‌که داستان در فرهنگ غربی است، اما مشکلات اخلاقی و... در داستان وجود ندارد. 


محتوای کتاب برای نوجوان ۱۲+ سال مناسب است اما جذابیت‌های بصری مثل تصویر، در کتاب وجود ندارد.

          
            
این کتاب، روایتی ادبی از شش تن از یاران امام حسین علیه‌السلام است. روایتی که از حرکت امام علیه‌السلام از مکه آغاز میشود و در کربلا به پایان می‌رسد.
پنج تن از اینان به کربلا رسیده‌اند، و تنها یک نفر، از غافله امام جا می‌ماند؛ او وقتی می‌فهمد آخرت خود را به چه چیز فروخته، که دیگر همه چیز تمام شده‌بود ... 
البته در ابتدای کتاب، ذکر شده که روایت از زبان هفت نفر است. به نظر می‌رسد نفر هفتم، خودِ نویسنده‌ی کتاب است.

هرچند که آن‌چه در کتاب آمده، مغایرتی با تاریخ ندارد اما به هرحال این کتاب را نمی‌توان یک کتاب تاریخی دانست و برای اطلاع از وقایع عاشورا به آن رجوع یا استناد کرد،. چرا که زبان ادبی در آن غلبه دارد. نویسنده هم در انتها اشاره کرده که تقدم زمانی بعضی از روایات و ماجراها، رعایت نشده‌است. 
ماجراهای روایت شده هم، روایاتی جدید یا کمتر شنیده نیستند، بلکه نویسنده همان ماجراهایی که بسیار شنیده‌شده را روایت کرده‌است، اما به هرحال، زبان ادبی داستان، دلنشین است.

ادبیات و قلم نویسنده در این کتاب، ممکن است برای برخی مخاطبان ثقیل باشد. از سوی دیگر در بعضی قسمت‌ها، نیاز است مخاطب کمی جلوتر برود تا متوجه شود که روایت این قسمت، از زبان چه کسی بیان شده‌است.

این کتاب برای نوجوانان ۱۵+ و بزرگتر مناسب است.
کتاب، نسخه‌ی صوتی دارد.

          
            

اولین کتابِ مربی از مجموعه‌ی نوجوانه، از این انتشارات است. ادبیات و لحن نویسنده بسیار صمیمی و ساده است و متن روان کتاب، خواندنش را برای هر مخاطبی آسان‌ می‌کند. نویسنده برای بیان مقصود خود، مثالهای زیادی به‌کاربرده‌است که به فهم بیشتر و بهتر، کمک می‌کند.

در پیشگفتار، توضیحی درباره‌ی وظایف والدین و مربیان در ارتباط با نوجوان ارائه‌شده و مختصری هم درمورد منابعی که در نگارش کتاب استفاده‌شده، صحبت کرده‌است.

این کتاب، یک دید کلی و جامع، درباره‌ی دوره‌ی نوجوانی ارائه می‌کند که برای والدینی که فرزندانشان در آغاز نوجوانی هستند، و یا مربیان نوجوان مفید است. در بعضی قسمت‌های کتاب نیز اشاراتی درمورد مباحث تکمیلی مورد نیاز برای ارتباطی سالم و موثر با نوجوان وجود دارد. 


موضوعاتی که در کتاب، به آن‌ها اشاره‌شده از این قرار است:
تعریف دوران نوجوانی و بحران نوجوانی؛ پاسخ به این سوال که آیا می‌شود دوران نوجوانیِ بدون بحرانی را گذراند؟
تغییرات دوره نوجوانی؛ تغییرات شناختی، فکری، اجتماعی، هیجانی
ویژگی‌های دوران نوجوانی؛ نگاهی به واکنش‌های معمول والدین و مربیان به رفتارهای نوجوان از دید نوجوان! 
نیازهای نوجوان و چگونگی رفع این نیازها

نویسنده در انتهای کتاب، و پس از این‌که دوره‌ی نوجوانی را به خوبی تشریح کرده، اصول تربیتی نوجوان را ارائه کرده‌است.


کتاب برای والدینی که فرزندانشان در ابتدای سن نوجوانی و یا در آستانه‌ی ورود به آن است، و همچین مربیان نوجوان مناسب است.

          
            
ایلیا همراه با پدربزرگش به زورخانه رفته و مشغول تماشای پهلوان‌ها در گود زورخانه، و شنیدن داستان کندن در خیبر توسط امیرالمومنین علی علیه‌السلام است. او آرزو میکند پهلوان باشد، اما فکرمی‌کند برای پهلوان شدن، راه دراز و سختی در پیش دارد...
ایلیا، درحالی‌که در زورخانه، به تماشای وسایل مشغول است، متوجه می‌شود گنجشک کوچکی زیر وسایل افتاده و نیاز به کمک دارد. این اتفاق کوچک، باعث می‌شود ایلیا اولین قدم را در مسیر پهلوانی بردارد.

تصاویر کتاب، باوجود رنگ‌بندی مناسب و شاد، جذابیت متوسطی دارد اما مهم‌ترین نقطه‌قوت تصویرگری این کتاب این است که تصویر چهره‌ی امیرالمومنین علیه‌السلام، به صورت یک گوی درخشان نیست، بلکه تصویرگر، با طراحی حرفه‌ای، چهره‌ی ایشان را با سپر، دست و ... پوشانده یا ایشان را از پشت سر، ترسیم کرده‌است.


این کتاب در جهت آشنا کردن مخاطب کودک، با امیرالمومنین و معرفی ضمنی این امام عزیز، به عنوان یک قهرمان، داستان جذابی دارد که مخاطب را با خود همراه می‌کند و در عین حال، اشاره‌ای به مفاهیم انتزاعی ندارد.
والدینی که بر اساس بحث «شخصیت محوری» حجت‌الاسلام عباسی‌ولدی، به دنبال داستان‌هایی از اهل‌بیت علیهم‌السلام هستند، می‌توانند به خوبی از این کتاب استفاده کنند.
          
            

کتاب ۹۶ صفحه‌ای کوچکی که در کمتر از یک ساعت می‌شود آن را خواند و لذت برد! 
صفحه‌ی اول را که می‌خواندم، به این موضوع فکر می‌کردم که نویسنده چطور می‌خواهد این موضوع ساده و روزمره را به اندازه‌ی یک داستان بلند کش بیاورد! به وسط صفحه‌ی دوم که رسیدم دیدم تمام احتمالات ذهنی‌ام را برای باز کردن گره داستان، به بن‌بست خورد! نویسنده تمام این احتمالات را در تلاشهای جلال برای باز کردن شیشه‌ی مربا، نشانمان داد، که هیچ کدام، شیشه‌ی مربا را باز نمی‌کنند! 

جلال برای بازکردن شیشه‌ی مربا، از هرکس که می‌توانست و دستش می‌رسید کمک خواست! و همین کار، همه‌ی مردم را به تکاپو انداخت؛ اما، هرکس به نوعی ... 

داستان مربای شیرین، با ته‌مایه‌ای از طنز، با اغراق و بزرگنماییِ دلنشین، به یک نقدِ اجتماعی بسیارجدی و مهم پرداخته‌است.


مطالعه‌ی این کتاب به تمام افراد ۱۲+ سال توصیه میشود! متن روان و دلنشین داستان، همچین حجم کم آن، مطالعه و فهم آن را برای همه ساده می‌کند.

          
            

«داستانی جسورانه، دلپذیر و فراموش‌نشدنی درباره‌ی از دست‌دادن، امید و قدرت دوستی.» لورن اولیور

کتاب را باید برای یک پروژه‌ی کاری میخواندم، با دیدن این جمله روی جلد کتاب با خودم گفتم احتمالاً این هم مثل همه‌ی کتابهای معروف دیگری‌ست که باوجود تعریف زیاد، چنگی به دل نمی‌زنند. اما اینطور نبود ...

داستان با یک تماس تلفنی شروع می‌شود؛ تماسی از قاصد مرگ که میگوید «شما حداکثر ۲۴ ساعت دیگر زنده هستید» و آن‌چه در داستان می‌بینیم، مواجهه‌ی آدم‌ها با خبر مرگشان است. مرگی که گریزی از آن نیست. برخی انکار می‌کنند یا آن را شوخی‌ای از یک دوست میپندارند؛ بعضی می‌ترسند و بعضی دیگر ...
نویسنده شخصیت‌هایی را در داستان خلق می‌کند که ابتدا به نظر می‌رسد ارتباطی با هم ندارند، اما کم‌کم نشان می‌دهد که چطور زندگی همه‌ی افراد یک جامعه به هم گره خورده و چطور می‌شود که کسی از مرگ، جان به در می‌برد و دیگری، نه...

فضای داستان، فضایی کاملاً غربی است و با نگاه اسلامی تطابقی ندارد. فرهنگ و سبک زندگی غربی در داستان بسیار پررنگ است؛ نوع نگاه افراد به مرگ و زندگی (؟) پس از مرگ نیز کاملاً برگرفته از همین اندیشه است. 
درعین حال، این کتاب، گزینه‌ای بسیار مناسب برای جمع‌خوانی و گفتگو پیرامون داستان و موضوع داستان است. 

کتاب را به چه کسی معرفی می‌کنم؟ کسی که فراموش کرده برای زندگی کردن باید حرکت کند؛ کسی که به این یادآوری نیاز دارد که «روز آخرت را خودت می‌سازی، نه هیچ‌کس دیگری»
ترجیحاً کتاب را به نوجوان معرفی نمی‌کنم، مگر نوجوان کتاب‌خوانی که نحوه‌ی مواجهه با کتاب‌هایی با فرهنگ کاملاً متفاوت از فرهنگ ایرانی چگونه مواجه شود، و یا برای جمع‌خوانی گروهی در جمع نوجوانان +۱۵