یادداشت سیده زهرا ارجائی
1403/11/2
این داستان، اثری انتقادی است که به ساختارهای سنتی و نقش انسان در تغییرات اجتماعی میپردازد. این کتاب نه تنها یک داستان احساسی و خانوادگی است، بلکه بازتابی از تضادهای اجتماعی، طبقاتی و فرهنگی در دورهای است که سنتها و مدرنیته، به چالش کشیده میشوند. رمان دربارهی خانوادهای اشرافی است که در منطقهی پتروداوا زندگی میکنند. شخصیت اصلی، روکسانا، دختر جوان این خامواده، عاشق معلمی از طبقهی متوسط میشود. اما این عشق به دلیل مخالف خانواده و پایبندی بسیار به جایگاه اجتماعی خود، با مشکلات جدی روبرو میشود. از سوی دیگر، ماجرای زندگی و ازدواج استلا، دخترِ روکسانا را هم در داستان میخوانیم. زندگی استلا با ازدواجهای ناپایدار و تلاش برای یافتن معنا در میان آشفتگیهای اجتماعی و خانوادگی پیچیدهتر میشود. یکی از موضوعات کلیدی کتاب، تقابل میان طبقات اجتماعی است. خانوادهی روکسانا نمایندهی اشرافیت سنتی است و هویت اجتماعی خود را در معرض خطر میبیند. در سمت مقابل، معلم، نمادی از طبقهی متوسط است که به پیشرفت و مدرنیته اعتقاد دارد. نویسنده به خوبی نشان داده که این تضاد طبقاتی چگونه شخصیتها را تحت تأثیر قرار داده و انتخابهای آنها را محدود میکند. شخصیتهای اصلی داستان، زنان هستند. شخصیتهای اصلی داستان یعنی روکسانا و استلا، هموار درگیر تصمیمگیریعایی هستند که به شدت تحت تأثیر ساختارهای اجتماعی و انتظارات خانوادگی است. مادر استلا، نماد یک زن تماماً سنتی است که صرفاً فکر گناهآلودهشدن دامادش او را از پای درآورده، چرا که این موضوع کاملا در تضاد و مغایرت با سنتهای خانوادگی آنهاست. روکسانا نماد زنی است که میان عشق و خانواده سردرگم است. استلا، شخصیتی پیچیدهتر دارد که عشق نافرجامش به کشیش و ازدواجش با ستوان، به خوبی نمایانگر تضاد میان احساسات و واقعیتهای اجتماعی است. همچنین در طول داستان، به طور غیرمستقیم جامعهای نقد میشود که پایبندی به سنتها را بر خوشبختی فردی و انسانی ترجیح میدهد. خانوادهی روکسانا نماد این تعهدات و این سختگیری هستند. از سوی دیگر، داستان در دورهای رخ میدهد که جامعه در حال گذار از سنت به مدرنیته است و نویسنده این امر را به عنوان منبعی از بحرانهای هویتی و اجتماعی برای افراد و خانوادهها نشان میدهد. داستانپردازی چندلایه و قوی، ترکیب داستانهای شخصیتهای مختلف، روایت درگیر کننده و پیچیده، خواندن این رمان را برای مخاطب لذتبخشتر میکند. همچنین نویسنده به خوبی روابط انسانی و کشمکشهای درونی شخصیتها را به تصویر کشیده است. اما از سوی دیگر، شخصیتپردازی در مورد بعضی شخصیتها مانند ستوان یا معلم بسیار سطحی بوده و عمق کافی ندارد و گاه توصیفهای طولانی، ریتم داستان را کند کردهاست. در نهایت این داستان، اثری ارزشمند و عمیق است که خواننده را به تأمل در مسائل اجتماعی و انسانی دعوت میکند و با وجود نقطهضعفهایی، اثری برجسته است که میتواند برای علاقهمندان به ادبیات اجتماعی و روانشناختی، جذابیت داشته باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.