بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت‌های محمدمهدی حیدری (24)

                بسم اللّٰه..🌱
السلام علی الامام الرئوف..💛

فکر می‌کنم هفت سال پیش بود. در یکی از مشهدهایی که با مدرسه رفته بودیم، به عنوان پیوست فرهنگی یک کتابچه مختصری هم درمورد امام رضا دادند دستمان تا بخوانیم. همان کتابچهٔ کوچک، باعث شد که خاطرات خوب بیشتری از آن سفر برایم بماند. اکنون، سال‌ها از آن سفر گذشته، اما مزهٔ آن خاطره‌سازی با کتاب  هنوز زیر دندانم مانده است؛ اینطور است که هروقت امام مهربان می‌طلبند و به پابوسی‌شان می‌رویم، بلااستثناء یک رمان امام‌رضایی در چمدانم جا خوش می‌کند و در سفر باهم خاطره‌ها می‌سازیم. این سفر ، «آبی‌ها» مصاحب و رفیق طریق ما بود.
آبی‌ها، رمانی مذهبی_تاریخی به قلم مرحوم تشکری است. داستان در زمان امامت حضرت علی بن موسی  است و از زمانی که در مدینه آمد شروع می‌شود و مخاطب را تا نیشابور و خراسان با خود می‌کشاند. البته محور اصلی داستان جوانی تازه مسلمان به نام زکریا و همسرش وفا و برادر همسر اوست.
سیر پیشروی داستان الحق و الانصاف جذاب است و مخاطب را با خود می‌کشاند اما چیزی که خیلی در این کتاب اذیت می‌کند و از سعید تشکری انتظارش را نداشتم پرداخت ضعیف جزییات است. کلیات همانطور که گفتم عالی است اما جزییات بعضی اوقات دور از ذهن  و حتی مسخره می‌شود!
مثلاً فرض کنید برادرتان گم شده است و شما -که دختری فاضله و عالمه هستید و از شاگردان مکتب موسی بن جعفر-، به همراه دوست برادرتان در بیابان راه می‌افتید تا پیدایش کنید و در راه به جای اینکه نگران جان برادر باشید، به بگو بخند و شوخی می‌گذرانید!!
البته این تنها یک مورد از ده‌ها مورد عجیب و غیرقابل تصور داستان بود. مواردی که کم نبودند و اعصاب خوانندهٔ ریزبین را به هم می‌ریزند.
از میان چند کتابی که از جناب تشکری خوانده‌ام، این یکی از بقیه به مراتب ضعیف‌تر بود.
, شادی روحش فاتحه‌ای نثار کنید.💐
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

            کتاب، مجموعه‌ای از بیانات حضرت آقاست در رابطه با مجلس شورای اسلامی با محوریت  بیانات سال ۹۹ خطاب به نمایندگان.

از لحاظ محتوایی که خوب بود و قابل استفاده..

اما از حیث گردآوری چندتا نقص داشت:

اول اینکه حس می‌کنم همه بیانات رهبری رو در مورد مجلس جمع آوری نکرده و خب اگه اینطور باشه، یه اشکال بزرگه به کتابی که هدفش جمع‌آوری سخنان رهبری در مورد مجلسه!

دوم اینکه فصل بندی و به اصطلاح تَبویب کتاب افتضاح بود! گردآورندهٔ محترم هیچ زحمتی به خودش نداده بود که براساس موضوع‌بندی ، فصل‌ها را از هم جدا کند. همه صحبت‌ها را یکجا آورده بود و از هر صحبت یک جمله‌ای که به‌نظر طلایی‌تر بود را به عنوان تیتر و سرفصل برگزیده بود.


• آرزو می‌کنم که نمایندگان مردم این کتاب را حداقل یکبار قبل از نشستن روی آن صندلی‌های سبز  بخوانند و نه فقط خواندن؛ که به آن عمل کنند.
• نکته ملیح کتاب ،  محتوای سخنان حضرت آقا بود که به بیان مشکلات و سفارش های رایج همیشگی به نمایندگان اکتفا نکردند. توصیه‌های اخلاقی و سلوکی در جای جای صحبت هایشان ، این کتاب را برای منی که هیچگاه قرار نیست سر و کارم به مجلس بخورد، مفید و خواندنی کرده بود. (و این است تفاوت جمهوریت و اسلامیت با سایر حکومت های مرسوم) الحمدلله بابت چنین رهبر فرزانه‌ای... ((:
          
سلام آقای
            سلام آقای ساحوری!
حال و احوالتان در آن طرف چه‌طور است؟! بعید می‌دانم سرِحال باشید؛ چرا که حال غزه این روزها خوب نیست...
حتماً اخبار خوب و بد این ایام را دنبال کرده‌اید. غزه آب ندارد.. غذا ندارد.. دارو و مایحتاج ندارد...
آن موقعی که درمیان ماها نفس می‌کشیدید، هرموقع که اوضاع غزه متلاطم می‌شد، دل شما هم مثل سیر و سرکه می‌جوشید و در تلاطم بودید. الان هم به یقین همین‌گونه‌اید. شاید اصلا به فلسطین رفته‌اید و بدون محدودیتِ تن در حال مبارزه‌اید!
نمی‌دانم.. اما این را می‌دانم که حال ما هم این روزها خوب نیست. برای تسکین خودم -شاید هم تسکین شما- بر سر مزارتان آمد‌ه‌ام. آمد‌ه‌ام که بگویم دستان امثال ماها بسته است؛ شمایی که مبسوط الیدید دستی بجنبانید...

راستی از همسرتان آلاء و غسان حیدر چه‌خبر؟ شنیده‌ام که به‌تازگی به میهنشان فلسطین بازگشته‌اند. آقای جعفری نوشته‌بود که اسرائیل خانه‌شان را زده‌است اما خدارو شکر هنوز سالمند. در میان این جنگ و خون و آوارگی برایشان دعا کنید که خدا حفظشان کند. دعا کنید برای همه آلاء‌ها و غسان‌حیدرها که این روزها در برزخ مرگ و زندگی روزگار می‌گذرانند. 


پ.ن۱: ما هم دعا کنیم برای همه مبارزین و مردم مظلوم غزه 🇵🇸
پ.ن۲: این عریضه بهتر بود که در قالب پست منتشر شود و نه یادداشت کتاب. عذرخواهی می‌کنم اما چون در بهخوان دسترسی بلاگر ندارم، مجبورم به این صورت بنویسم.
*یاعلی

          
            طراحیِ بدسلیقهٔ جلد، گولتون نزنه.
از جذابیت کتاب همین رو بگم که خرداد پارسال بود... امتحان نمی‌دونم چی داشتم... خواستم یه استراحتی بکنم... نمیدونم چی شد که این کتاب رو برداشتم... هیچی دیگه تا دم امتحان، کتاب درسی رو ول کرده بودم داشتم  آورتین میخوندم...! امتحان رو هم که دادم، بی‌خیال نتیجه امتحان، با ذوق اومدم بیرون مدرسه... نزدیک ترین و آروم ترین جایی که میشد رو پیدا کردم... نیمکتی توی پارک رو‌به‌روی مدرسه... نشستم و لمیدم و تا  تهش رو خوندم...
کتابی هیجانی و نفس‌گیر از بهزاد دانشگر عزیز و با محوریت عزیزِ جآن ، حاج‌قاسم سلیمانی

پ.ن۱: محاوره نویسی گونه‌ای از نوشتار است و نشانهٔ بی‌سوادی و ضعف قلم نگارنده نیست. گاهی اوقات شاید برای تنوع یا تفنن بدنباشد به کار برد.

پ.ن۲: بی‌صبرانه منتظر جلد دوم آورتین هستیم آقای دانشگر و آقای نشر ستارگان درخشان.

پ.ن۳: از همین تریبون از آقای ابطحی مدیر انتشارات ستارگان درخشان تشکر می‌کنم بابت لطفی که به بنده داشتند و  کتابی که نمایشگاه کتاب پاییز پارسال هدیه دادند.