یادداشت محبوبه طاهری

                اگزیستانسیالیسم یا مکتب اصالت وجود، یکی از پرطرفدارترین مکاتب فلسفی غرب است. نام مارسل بیشتر با اگزیستانسیالیسم خداباورانه پیوند خورده است اما او ترجیح می‌داد که تفکر خود را نو سقراطی بنامد. زیرا اصطلاح اگزیستانسیالیسمِ خداباورانه دارای ایهام‌هایی است و همچنین یادآور فلسفه سارتر می‌باشد که با فلسفه او مخالفت قاطعی دارد. گابریل مارسل دو نوع تفکر را از هم تشخیص می‌دهد تفکر اولیه و تفکر ثانویه.
در تفکر اولیه فاعل ذهن می‌باشد تفکر اولیه را تفکر انتزاعی تحلیلی عینی کلی و قابل تحقیق تعریف می‌کند. تفکرِ ثانوی عینی، فردی، تجربی و آزادانه است و با حضورها سر و کار دارد نه با اشیا. مارسل هستی را ازلی و ابدی می‌داند و می‌گوید تنها از طریق مشارکت در هستی است که می‌توان بر تنهایی ناامیدی و تراژدی غلبه کرد. بنابراین جستجوی هستی عین جستجوی رستگاری و نجات است. انکار هستی به این معناست که همه چیز باطل است و هیچ چیز ارزش ذاتی ندارد.
بعد از یک شناخت اجمالی از مارسل و آوردن یک زندگی‌نامۀ خودنوشت از او تقریباً با روحیات و تفکرات مارسل آشنا می‌شویم و بعد وارد بحث اصلی کتاب می‌شویم. شروع بحث با اصطلاح کارکرد است. به نظر مارسل خصوصیت ویژه عصر ما استفاده نابجا از مفهوم کارکرد می‌باشد. فرد تمایل دارد که هم برای خود و هم برای دیگران به صورت توده‌ای از کارکردها ظاهر شود. کارکردها به دو قسمت کارکردهای حیاتی و کارکردهای اجتماعی تقسیم می‌شوند. نویسنده بین این دو جایی هم برای کارکردهای روانشناختی باز می‌کند و ارتباط آن را با کارکردهای اجتماعی و حیاتی توضیح می‌دهد. مارسل در باب راز هستی‌شناختی اعتقاد دارد که رازی در مورد اتحاد جسم و روح وجود دارد، وحدت غیر قابل تقسیمی که همیشه با عبارات ناقصی بیان شده اند: من بدنی دارم، من از بدنم استفاده می‌کنم، من جسمم را حس می‌کنم و مانند آن ... . او تلاش دارد یک اساس را بیان کند به این معنا که حضور من برای خودم است.
در بخش اگزیستانس و آزادی بشر با مطالب زیادی حول طرح و نقد نظریه سارتر و البته مقداری مخالفت و نزاع با او روبرو می‌شویم.
در بخش آخر کتاب مارسل می‌گوید روزی نیست که از من پرسیده نشود اگزیستانسیالیسم چیست؟معمولاً یک بانوی اشرافی این اطلاعات را از من می‌خواهد ولی فردا ممکن است مستخدمه یا مأمورِ گرفتن بلیت مترو نیز این سوال را بپرسند. البته مارسل ابراز دارد که پاسخ‌هایش سر بالا هستند. زیرا پاسخ به این سوال بسیار مشکل است یا توضیح آن به وقت زیادی نیاز دارد. او برای ورود به تعریف این اصطلاح ابتدا برای مقدمه تفاوت بین شهادت‌دادن و مشاهده را بیان می‌کند.
در حقیقت کتاب نوعی دوگانگی ارائه می‌دهد که نشانگر دوجانبه مکتب اگزیستانسیالیسم می‌باشد. این دوگانگی از جهاتی مکمل هم هستند اما از جهاتی هم متضاد با یکدیگرند.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.