یادداشت محمدرضا ایمانی
یک نظر نامحبوب: کتاب خوبی نیست! از بین تمام یادداشتهای کتاب شاید اندازه انگشتان یه دست یادداشت مفید برای یه کتابخوان آماتور داشت و الباقی چیزی بود که من به «فانتزی کتابخوانی» ازشون تعبیر میکنم. لذت کتابخوانی و متعلق به یه جمع کتابخوان بودن چیز خوبیه، اما نباید همه کتاب خوندنامون محدود بشه به این فانتزی. احسان رضایی و دیگر دوستان شبیه به ایشون کتاب رو برای کتاب میخونن و یه جور رویکرد هدونیستیک ( لذتگرایانه یا شادخوارانه ) نسبت به مقوله کتابخوانی دارن. لطفا دچار بد فهمی نشید! من نمیگم از کتاب خوندن نباید لذت برد و هیچ کتابی رو برای لذت بردن نخوند. حرف من اینه که نباید کل مقوله کتابخوانی به لذت بردن تقلیل پیدا کنه. بشر با کتاب تونست علوم رو به نسلهای بعدش منتقل کنه و در واقع کتاب بود که سنگ بنایی برای پیشرفت انسان شد. ولی اگه ما کتاب رو به ابزاری صرفا برای لذت بردن تبدیل کنیم اون وقت دقیقا کتابخوانی چه فرقی با اینستا گردی میکنه؟! که در این حالت خوشا به اینستا گردی که تکلیفش با خودش معلومه و توهم دانایی نداره ...
45
(0/1000)
نظرات
ولی من همین "لذت" صرف کتابخواندن، و تو جمع کتابخوانها بودن رو به رسمیت میشناسم. اتفاقا کتابخواندن به مثابه وسیله انتقال دانش و مفهوم، با اینکه شخصا برایم خیلی مهمه، ولی کارکرد کتاب رو محصر در این نمیدونم. همین که در جهانی که تمرکز و کار ممتد کردن، حبس شده در ریلزهای 1دقیقهای اینستایی و دنسهای تیکتاکی، همین نَفْسِ کتابخواندن و بودن در جمع کتابخوانها و فانتزی ساختن مهمه به نظرم. اصلا همینکه فرقه کتابخوان وجود داشته باشه مفیده به نظرم. به نظرم نباید برای کتابخواندن، هدف تعیین کرد. کتابخواندن همان کاری است که کتابخوانها انجام میدهد با تمام باگها و حماقتهایش! در زندگی شخصی و معرفی کتاب دشمن کتابهای زردم، ولی در فضای عمومی باید همدل بود.
2
15
ظهور هر پدیدهای یه علت محدثه داره و یه علت مبقیه. اگر بخوایم «مسامحتا» برای کتابخوانی هم علت تعیین کنیم کسب دانش علت محدثه کتابخوانیه و لذت بردن از کتاب علت مبقیش. کتاب خوندن بدون لذت بردن نمیتونه ادامه پیدا کنه و حتما باید لذت هم باشه ولی اگه کسب دانش نباشه اصلا حادث نمیشه. اگر علت محدثه رو کنار بذاریم و فقط علت مبقیه باقی بمونه، اون پدیده حداقل آروم آروم محو میشه و از بین میره. من فکر میکنم کسایی که صرف لذت براشون مهمه راه رو از نیمه میرن و اصلا تو همین جوامع مدرنی که میفرمایید کتابخوانی میتونه راهی برای فرار از سرکوب رسانههای دیجیتال باشه و الا خودش تبدیل به تخدیر میشه.
2
اینکه می فرمایید هدف کتاب انتقال مفهوم و دانشه مثل اینه که بگیم هدف عاشق شدن ادامه پیدا کردن نسل بشره! همونطور که در عاشق شدن دو انسان حالاتی رو تجربه می کنن که برای هرکس که عاشق نشده عجیبه، کتابخوار بودن هم برای کسی که عاشق کتاب نیست شگفت آوره. شما نمی دونید اسم کتاب چطور لرزه بر اندام کتابخوار می اندازه، چطور بو کردن کتاب حال کتابخوار رو خوب می کنه، چطور کتابخوار توی کلمات، توصیفات، تحلیل ها و شخصیت ها غرق میشه. واقعا نمیشه از کتاب لذت نبرد، نمیشه عاشق خوندن کلمات نشد، نمیشه هنر نویسنده رو دید و تحسینش نکرد. مقایسه بین معتاد کتاب و معتاد اینستا مثل مقایسه بین فرهاد عاشق و پسرکان دمی عاشق، دمی فارغ روزگار ماست. بر آقای رضایی ببخشایید که اسرار عشق و مستی گفته...
9
7
از اصطلاح جالبی استفاده کردید: مستی. من فکر میکنم آنچه آقا محمدرضا میخواد بگه دقیقاً همینه: کتابخوانی نباید کارکرد «تخدیری» داشته باشه. من از هیچ جای متن ایشون اینگونه استنباط نکردم که نباید از کتاب خوندن لذت برد. اما چیزی که مهمه اینه که از کتاب مثل یه مخدر استفاده نکنیم. این سُکر و مستی و تخدیر دقیقاً نقطهٔ مقابل اهداف کتابخوانیه؛ یعنی ما نمیخونیم که فکر کنیم، تامل کنیم، آگاه بشیم، بلکه میخونیم تا خمار و مست بشیم و حواسمون از واقعیتهای جامعه و زندگی پرت بشه. شاید یکی از دلایل رواج کتابهای زرد و بیارزش در بازار کتاب ما همین باشه.
3
برداشت شما از مستی مثل برداشت هم کلاسی های دبیرستان از باده در شعر حافظ بود! من نمی دونم اصلا ممکنه کتاب کارکرد تخدیری داشته باشه یا نه اما کتابخوارهای حرفه ای عاشق کتاب، عاشق کلمه اند و اون دنیایی که کتاب بهشون میده تا روزمره رو فراموش کنن و کلی، اصولی و از بیرون به شخصیت ها، حوادث و افکار نگاه کنن. واقع بینی نیاز به نگاه تیزبین داره و گرنه واقعیت برای برخی ها همون محتواها و متلک های روشنفکری توییتر و اینستاست. نگاه تیز بین کتابخوار واقعیت ها رو با حقایق و اصولی می سنجه که از کتاب ها حاصل کرده. برای همین عشق کتابخوار به کتاب مثل عشق مسلمون به کعبه س. کتاب معبود ما نیست اما معبد ماست @choghoke_tanha
3
خیلی تلاش دارید با توسل به مثال و تشبیه و استعاره از یه گفتوگوی استدلالی فرار کنید. :) همین شاعرانگی موجود در کلام شما در پاسخ به یه نقد جدی و معضل فرهنگی، خودش موید عرض بنده ست 😅 من متوجه نشدم ارتباط بینِ برداشتِ خودم از مستی با برداشت دوستان بادهپسند شما در دبیرستان دقیقاً چی بود؟! :) وجه شبهش چی بود؟ چه ربطی به رویکرد هدونیستی در کتابخوانی داشت؟ جان کلام رو آقای ایمانی فرمودن. کتاب خوندن خالی از لذت نیست، اما کتاب خوندن با هدف مست شدن و ارضا شدن و شادخواری نتیجهش میشه عشق ورزیدن به کتابایی مثل ملت عشق! برخلاف دوستان، من بین کسی که کتاب براش صرفاً یه سرگرمیه با کسی که اینستاگردی میکنه هیچ تفاوتی نمیبینم. دومی لااقل ژست فرهیخته بودن به خودش نمیگیره و وانمود نمیکنه میخواد با لذتجویی به حقیقت برسه :) @mo_salmani
3
اتفاقا من خودم آدم استدلالی نسبتا خشکی هستم اما بحث کتاب جداست. لب کلام من خالی از شاعرانگی اینه که کتاب خوندن با هر هدفی که هست کم کم هم خود کتاب رو عزیز و دوست داشتنی می کنه و هم حواشی ش مثل نشان کتاب با همین بهخوان رو(البته تا حدی که پررنگ تر از متن نباشه). ملت عشق هم کتابیه که به نظر من بین کتابخوار ها محبوبیت چندانی نداره و مورد علاقه آماتورها و تازه کتابخون شده هاست. همونایی که ژست دانایی هم می گیرن @choghoke_tanha
0
علی اقا ولی خدایی کتاب هرچیم زرد بازم کتابه! مساوی کردن اینستا و کتاب یجور ندیدن سهم تاثیر تفاوت پلتفرم ها است! @choghoke_tanha
1
آقا مرتضای عزیز، اگر بدانی کتاب زرد چه بر سر آدمها میاره تو هم مثل من به این باور میرسی که کتاب زرد حتی میتونه مضرتر از اینستاگرام باشه. همونطور که آقا محمدرضا هم گفت مخاطب اینستاگرام از جهل خودش آگاهه؛ اما مخاطب کتاب زرد و انگیزشی و کتابای بازاری جهلش مرکبه! فکر میکنه داره راه درست رو پیدا میکنه و به عقاید و باورهاش سروشکل میده. البته من قصد مقایسهٔ بین این دو تا رو ندارم و به نظرم این قیاس کمکی بهمون نمیکنه. قصدم فقط اعلام انزجار از کتابهای زرده وگرنه کسی منکر تاثیرات منفی اینستاگرام -لعنة الله علیه- نیست 😅 @mna_1381
2
توصیفتان از کتاب دقیق است اما من به شخصه در اینکه این کتاب به اصطلاح فانتزیهای کتاببازها را گفته ایرادی نمیبینم... این منافاتی ندارد با کسب دانایی از کتاب. البته شاید این رویکرد لذتگرایانه آسیبی هم باشد برای مقوله کتابخوانی اما آن روی سکه _ خواندن برای صرف دانایی _ هم آسیب دیگری است.
7
5
اتفاقا من خودم هم با کسایی که صرفا برای دانایی کتاب میخونن خیلی مخالفم. پدرم مخالف رمان خوندنه و وقتی سنم کمتر بود اجازه نمیداد رمان بخونم با همین استدلال. سالهای بعد از نوجوانی بارها سر این قضیه با ایشون بحث کردم. از فانتزی کتاب گفتن ایرادی نداره واقعا، کتاب خوندن برای لذت هم ایرادی نداره. صحبت من تقلیل ندادن کل مقوله کتابخوانی به لذت بردنه.
3
این کامنت الان خوب و متین اصل حرف رو منتقل کرد که به نظرم کسی با این بیان مخالف نباشه ! ولی نوع شروع اصل یادداشت یه چیز دیگه رو میرسونه! یجور شروع جنجالی برای تشویق مخاطب به خواندن یادداشت... @Mohamadrezaimani
1
واقعا قصد این مدلی نداشتم. وگرنه یه پست مینوشتم لایک خورشم بیشتر بود. از اول هم تمام تلاشم این بود که پیام همین کامنت رو برسونم. @mna_1381
1
نمیدانم نگاه کلی آقای رضایی دقیقا به مقوله کتاب چیست اما فکر میکنم گاهی اوقات میشود صرفا از لذت یک چیز گفت. این دلیلِ محدود کردن آن به لذتش نیست. @Mohamadrezaimani
0
شما میتونید یه کتاب یا ده تا کتاب رو برای لذت بخونید. هیچ ایرادی نداره. ولی اگه معیارتون برای تمام کتابهایی که میخونید صرف لذت باشه این بده. @Behrooz1383
0
اینکه علت محدثه کتاب را کسب دانش بدانیم ادعایی صرف است کتبی که از هزاران سال پیش باقی ماندند، مثل ایلیاد و اودیسه، بیوولف، گیل گمش، تراژدیهای یونان و... همه اسطورهها و نمایشنامهها هستند بیوولف را قدیمیترین کتاب زبان انگلیسی میدانند کجا بود علوم مکتوب؟ سالها بعد اضافه شد به قول یوسا: جامعهای که از ادبیات خالی باشد دچار توحش میشود. اگر ادبیات یک علم صرف و بدون لذت بود، کجا تا به اینجا نگه داشته میشد؟ مهمترین دلیل بقاء کتاب ادبیات است و بخش عمدهای از ادبیات را لذت بردن از آن حفظ کرده است. مقایسه کتابخوانی از سر لذت با اینستاگردی شاید بزرگترین ظلمی است که به کتاب و کتابخوانی میشد بشود
11
5
اتفاقا چون حقیر تو یونان مطالعه داشتم میتونم این ادعا رو بکنم که انسان یونانی در مواجهه با کتب اساطیری و یا تراژدی به هیچ عنوان احساس لذت نمیکرده. ارسطو مواجهه انسان یونانی با تراژدی رو با عبارت «کاتارسیس» توضیح میده که به ترس بسیار نزدیک تره تا لذت. اسطوره در دنیای باستان کاملا کارکرد عملی داشته تا حسی. و کلا فکر نمیکنم ادعای گزافی باشه که مردم بقیه کره زمین هم نمینوشتن برای اینکه لذت ببرن. با توجه به سواد تنها عدهای معدود و همچنین محدودیت در دسترسی به لوازم نگارش در بدو پیدایش خط و کتابت، نگاه انسان به نوشتن تنها کارکردگرا بوده و لذت بردن از متن خیلی متاخرتره. حضرت عالی هر کتاب تاریخ تمدنی رو که باز کنید از کتابت به عنوان نقطه عطف بشر در انباشت دانش و نهایتا پیشرفت یاد کرده. ضمن اینکه حضرت عالی و دوستان دیگه مدام این اشتباه رو تکرار میکنن که بنده با لذت بردن از کتاب مخالفم. خیر. من خودم هم از کتاب بالاخص رمان بسیار لذت میبرم. من حرفم تقلیل ندادن «کل» مقوله کتاب خوانی به لذته. کلمه ادبیات هم مترادف با لذت صرف نیست.
2
علی فرض صحت قول شما تو بقیه جاها نمیشه این حرف رو تعمیم داد چون اسطورهای مثل بیوولف یا گیل گمش اصلا در مورد خدایان نیستن که مردم از ترس به سمتشون رو بیارن، بلکه در مورد قهرمانان هستن که نسبتی با خدایان ندارن خود ایلیاد و اودیسه هم همینجوریه و اگه صرفا از سر ترس بود توجه به بخشهای قهرمانی_که بیشتر تو ایلیاده_ و بخشهای انسانی_که بیشتر توی اودیسه است_ نباید میبود بلکه باید همهاش افسانهها و اساطیری که دز مورد خدایان نوشته شده باقی میموندن استقرائات ناقص و تعمیم نا به جا نمیتونه مؤيد حرف شما باشه، دلیل دیگهای بیارید @Mohamadrezaimani
1
در ضمن اشتباه فهمیدید اگر فکر کردید ادبیات رو مساوی لذت صرف گرفتم. گفتم اونچه که باعث پایداری چند هزار ساله ادبیات شده لذتیه که همه ازش میبرن نه مباحث تئوریش @Mohamadrezaimani
0
وقتی از اسطوره صحبت میکنیم منظور لزوما خود خدایان نیستند. خود قهرمانان موجود در اساطیر هم خداییاند. تو ایلیاد آشیل مظهر قدرت زئوسه و تو اودیسه اولیس مظهر اندیشه زئوس. تو ایلیاد بارها از آشیل با عنوان آشیل خدایی یاد شده و تو اودیسه هر کس که اولیس رو صدا میزد عبارت « ای پسر لائرت، ای شیرخواره زئوس، ای اولیس که هزاران چاره جویی میدانی» استفاده میکرد. برای ارتباط ایلیاد و اودیسه به زندگی انسان یونانی و اینکه به هیچ عنوان کار کرد ادبیاتی ( به معنایی که ما امروز استعمال میکنیم) براشون نداشته میتونم ارجاعتون بدم به فصل ایلیاد و اودیسه کتاب پایدیای اثر ورنریگر. این فصل رو بخونید اگه بازم نکته ای بود در خدمتم. جدای از این، نقش قهرمانان برای انسان اسطورهای اگر بخوام خیلی ساده بگم مثل الگو بوده. تو تراژدی قهرمانی که در مواجهه با تقدیر میجنگیده ولی شکست میخورده، یکجور عبرت بوده برای انسان یونانی. معنای اصلی تراژدی به نظر اکثر صاحب نظرها همینه. برای این معنا ارجاعتون میدم به فصل ارسطو تو کتاب فلسفه تراژدی. @aghili
0
به هیچ معنا نسب انسان اسطورهای با عالم اسطوره و قهرمان مثل ما داستانی نبوده. اون اصلا جریان خدایان و قهرمانان رو داستان نمیدیده بلکه براش عین حقیقت هستی بوده. تو یادداشتی که برای کتاب تئوگونی هسیودس نوشتم اینو خیلی مختصر توضیح دادم. در این باره اگر بحثی هست خارج از فضای بهخوان به اندازه توان اندکم در خدمتم. ولی مطمئن باشید انسان اسطورهای به هیچ وجه مواجهه لذتگرایانه ( اونجوری که انسان مدرن از قصه لذت میبره ) با داستانهای اساطیری نداشته. @aghili
0
بر فرض اینکه حرفتون صحیح باید بعد از اتمام دوره اسطوره این کتابا مثل بسیاری از کتابا از بین میرفتن ولی بودن اگر علت محدثه را هم لذت ندونیم، علت مبقیه لذت هست. انسانی که از دنیای اساطیر بیرون اومده و ترسی نداره، چه دلیلی داره این کتابا رو نگه داره؟ خصوصا انسانهای مومن به ادیان الهی که اینها رو شرک و کفر میدونستن؟ @Mohamadrezaimani
0
بعد از دوره اسطوره انسان به مرحله لذت بردن از ادبیات رسید و این آثار باقی موندن (گرچه نباید نقش محققانی که این آثار رو حفظ کردند رو هم نادیده گرفت)؛ من که با این گزاره مخالف نیستم. عرض بنده از ابتدای پیدایش کتابت بود. تو پیامهای قبلی خودمم عرض کردم که که علت مبقیه لذته. اما به زعم من تو این مقوله علت مبقیه با علت محدثه در نسبته. اگه علت محدثه تو طول ظهور اون پدیده محفوظ نمونه اون پدیده تو طی زمان دچار اضمحلال میشه و دیگه اون علت مبقیه هم کارکردشو از دست میده. شما جامعهای رو فرض کنید که همه کتابها محدوده به رمانهای عاشقانه سطحی و دو سه تا فرم سطحیتر دیگه بشه. آیا تو اون جامعه مقوله کتابخوانی در مواجهه با ابزارهای سرگرمی که روز به روز خفنتر میشن دوام میاره؟! من عرضم همینه. باید از کتاب لذت برد و کتابخوانی که از کتاب خواندن لذت نمیبره کج طبع جانوره. ولی نباید «تنها» از کتاب خواندن «لذت» برد. @aghili
0
اولا که بر اساس حرفاتون منشا نوشتار ترس است نه دانش. دوما علت محدثه از سنخ علت فلسفی نیست که با اضمحلالش علت مبقیه از بین بره. سوما اینکه رمان و داستان را وقتی به سطحی پایین میآورید که در حد رمان عاشقانه باشه معلومه تصورتان اشتباه میشود. رمان مدرن منشا فکری دارد و موجد فکر است. بله صرف لذت بردن سطح پاینی است ولی بدون آن هیچ کس سمت کتاب نمیرود. حتی کتب علمی اگر خواننده علاقه نداشته باشد سمتش نمیرود @Mohamadrezaimani
0
من حس میکنم حضرت عالی و بنده اختلاف نظر چندانی نداریم، ولی از اون جایی معتقدم بحث با چت کردن ابتره، اینجا به نتیجهای نمیرسیم. اگه اجازه بدید همینجا به بحث خاتمه بدیم. فقط همینقدر مجددا اشاره کنم که من با لذت بردن از یه کتاب مخالف نیستیم بلکه با صرف لذت بردن مخالفم. ارادت @aghili
1
زنده باشید شاید واقعا اختلاف چندانی نباشه ولی فضای مجازی جوریه که درست مفاهیم منتقل نشدن خدا نگه دارتون @Mohamadrezaimani
1
یعنی اگر کسی کتاب رو با دیدگاه لذتبردن از کتاب بخونه، به آگاهی ضمنی دست پیدا نمیکنه؟ یا مشکل اینجاست که به جنبۀ دیگر در این کتاب پرداخته نشده؟
1
1
شاید واقعا من بد نوشتم متن یادداشت رو. ببینید به حصر عقلی چهارتا حالت وجود داره. شما ممکنه از یه کتاب هم چیزی یاد بگیرید هم لذت ببرید؛ این مطلوبه. یا ممکنه از هر ده کتابی که میخونید چنتاش برای صرف لذت باشه و چنتاش برای کسب علم؛ اینم باز مطلوبه و من خودم هم اینجوریم. حالت غیر مطلوب اینه که هدفتون از کتاب خوندن صرف لذت باشه و هیچ انگیزه دیگه ای نداشته باشید؛ حقیر با این مخالفم. یه حالت دیگه هم هست که صرفا برای کسب علم بدون هیچ لذتی کتاب بخونه که محل بحثمون نیست.
1
خب حتی اگر صرف لذت باشه، آگاهی همراهشه. مثل اینه که شما صرف لذتبردن زیر بارون قدم بزنید... به هرحال خیس خواهید شد و این اجتنابناپذیره. هرچند من کتاب رو خوندم، برخی مطالبش رو چندین بار و اصلا این نگاه صرف لذت رو درک نکرده بودم. البته که موافقم کتاب سطح بالا و خوبی نیست، ولی نه به این دلیل. چون دقیقا چیزی که از نظر شما نقطۀضعفش بوده، از نظر خیلیها (بیش از ۵۰نفری که من کتاب رو باهاشون خوندم) نقطۀقوت و باورپذیری کتابه.
1
3
اگه اون کتابی که برای لذت صرف خونده میشه پتانسیل آگاهی دادن نداشته باشه چجوری میشه منتج به آگاهی بشه؟! نقدم به کتاب بیشتر گفتمانی بود تا موردی. لذت بردن از همین کتاب هم بد نیست. من با رویکرد گفتمانی نویسنده نسبت به مقوله کتابخوانی که خواسته و ناخواسته ترویجش میکنه زاویه دارم. وگرنه قائلم که برای اهلش میتونه کتاب خوبی هم باشه.
0
انواع لذت اما متفاوته بین لذت اینستاگردی و کتاب خواندن، اکثر اوقات فرق زیادی هست... ولی با کلیت نوشته موافقم که صرف لذت نباید مهم باشه و محتوا هم سنجیده بشه
2
یادداشتتون جای تأمل داشت. کاملا درست بود و من رو به فکر نسبت بهش وادار کرد. اما خب لذت بردن از کتاب با درس گرفتن از اون دوتا معقوله ی جداست...
4
1
بزرگوارید جسارتا جمله اخرتون رو نفهمیدم. اگه ممکنه منظورتون رو بیشتر توضیح بدید. یعنی چی دو تا مقوله جداست؟!
0
اینکه شما از کتاب لذت ببرید، دلیل نمیشه ازش درس نگیری و به بقیه انتقال ندی؛ و وقتی از کتاب درس میگیری، دلیل نمیشه ازش لذت نبری! @Mohamadrezaimani
0
درسته ولی رابطشون تساوی نیست. یعنی ممکنه شما از یه کتاب صرفا لذت ببری ولی اون کتاب اصلا ظرفیتی برای درس گرفتن نداشته باشه و بالعکس. مطلوبترین حالت اینه که شما میفرمایید؛ هم درس بگیری و هم لذت ببری. @Reyhoonn
0
علی دائمی
1402/08/29
2