یادداشت زهرا دشتی

                کتاب ساحل تهران، نوشته مجید قیصری، در مورد آدم‌های جنگ است. آدمهای جنگی که در روزهای بعد از جنگ، میان ما، مثل ما زندگی می‌کنند و در عین حال، گویی چیزی آنها را از ما جدا می‌کند. آنها را نمی‌بینیم و می‌بینیم. البته استثنای این ماجرا داستان حراج بزرگ است که اگر به نوعی،در رابطه با دوران پس از جنگ است اما به آدم‌های جنگ نپرداخته. این کتاب در رابطه با رابطه‌ی پدری نیز هست. در هم داستان‌ها، با نقش پدر روبرو می‌شویم. پدرهایی که هر کدام به گونه‌ای، با جنگ روبرو شده‌اند و هر کدام راهی پیش گرفته‌اند. 
بدیع‌ترین داستان این مجموعه، برای من، ساحل تهران بود که بازیگوشانه، یکی از جلوه‌های عجیب تهران را که قبل از خواندن داستان هم شاهدش بودم و برایم عجیب بود، سوژه داستان کرده و خاص‌ترین داستان،پنجه خرس بود که به گفته نویسنده، از واقعیت برخواسته. 
کتاب روند پر شتابی نداشت اما کسل کننده نبود و خواننده را با خود همراه می‌کرد. اگر به شنیدن روایت‌هایی کوچک و عجیب، از آدم‌های معمولی جنگ دارید، این کتاب گزینه خوبی است.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.