بریده‌ کتاب‌های حکایت حال: گفتگو با احمد محمود

بریدۀ کتاب

صفحۀ 127

می‌گویند داستان‌نویسی فقط تکنیک است و یا کشف جهان است و بازآفرینی جهان نیست. اگر بخواهیم نام اجزای متشکله‌ای که داستان را می‌سازند بگذاریم "کشف" و نه "خلق مجدد"، در نفس امر هیچ تغییری حاصل نمی‌شود. برای این کشف، این مکاشفه، باید برویم سراغ اجزای عینی موجود و سراغ خصلت‌ها و خصوصیات آدم‌های موجود و بنابر نیاز داستانمان این اجزا را انتخاب کنیم و ترکیبشان کنیم و این به گمان من نه کشف است و نه شهود و نه تکنیک مطلق. این‌ها اجزای عینی و حسیِ واقعی موجود در زندگی هستند که مطابق ضرورت داستان، مطابق ذوق و حس و شناخت و شعور نویسنده از خود زندگی، از پیرامونمان، از دور و از نزدیک فراهم می‌آیند_ مثل همین پیرزن "دیدار" که هم اجزای شکل و شمایل خودش را و هم اجزای زندگی‌اش را و حال و احوالش را خدا می‌داند از کجاها انتخاب کرده‌ام تا مادری باشد دربه‌در و گویای حس پردرد پیرزنی باشد که می‌رود شاید به مراسم ختم دوستِ همهٔ سال‌هایِ عمرش برسد و چه شبی را تا سحر در اتوبوس_ در تمام طول راه_ می‌گذراند.

0

بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

حکایت حال کتاب دوم باز مجموعه داستانی بود به نام دریا هنوز آرام است. این را گوتنبرگ چاپ کرد خیلی هم چاپ کرد. آن روزگار، یعنی سال سی و نه، سه هزار نسخه خیلی بود و روی دستش ماند! بعدها مهری درست کرد به نام مهر جایزه کتاب را کشمنی می فروخت - کیلویی هر کس یک کیلو کتاب میخرید مهر را میزد روی کتاب دریا هنوز آرام است و به عنوان جایزه آن را می داد به خریدار! یعنی بابت هر کیلو کتاب یک دریا هنوز آرام است جایزه سومین کتابم بیهودگی بود یکی از دوستانم که در اهواز صاحب چاپخانه بود آن را در پانصد نسخه چاپ کرد؛ و یکی از کتابفروشی های اهواز یکجا خریدش نه که خریدش فروختیمش با سفته یکساله به هشتصد تومان تعدادی هم فروخت. بیست تایی هم برای امیر کبیر فرستاد. اما کتابها با یادداشتی برگشت که دیگر برای ما کتابهای متفرقه نفرستید. این سرنوشت سه کتاب اول که از میدان بیرونم نکرد. به نوشتن علاقمند بودم یا شاید میشود گفت عاشق بودم. #بریده‌کتاب "حکایت‌حال" گفت‌وگوی لیلی‌گلستان با احمد محمود. @beerrke

0