بریدهای از کتاب حکایت حال: گفتگو با احمد محمود اثر لیلی گلستان
1403/4/19
صفحۀ 127
میگویند داستاننویسی فقط تکنیک است و یا کشف جهان است و بازآفرینی جهان نیست. اگر بخواهیم نام اجزای متشکلهای که داستان را میسازند بگذاریم "کشف" و نه "خلق مجدد"، در نفس امر هیچ تغییری حاصل نمیشود. برای این کشف، این مکاشفه، باید برویم سراغ اجزای عینی موجود و سراغ خصلتها و خصوصیات آدمهای موجود و بنابر نیاز داستانمان این اجزا را انتخاب کنیم و ترکیبشان کنیم و این به گمان من نه کشف است و نه شهود و نه تکنیک مطلق. اینها اجزای عینی و حسیِ واقعی موجود در زندگی هستند که مطابق ضرورت داستان، مطابق ذوق و حس و شناخت و شعور نویسنده از خود زندگی، از پیرامونمان، از دور و از نزدیک فراهم میآیند_ مثل همین پیرزن "دیدار" که هم اجزای شکل و شمایل خودش را و هم اجزای زندگیاش را و حال و احوالش را خدا میداند از کجاها انتخاب کردهام تا مادری باشد دربهدر و گویای حس پردرد پیرزنی باشد که میرود شاید به مراسم ختم دوستِ همهٔ سالهایِ عمرش برسد و چه شبی را تا سحر در اتوبوس_ در تمام طول راه_ میگذراند.
میگویند داستاننویسی فقط تکنیک است و یا کشف جهان است و بازآفرینی جهان نیست. اگر بخواهیم نام اجزای متشکلهای که داستان را میسازند بگذاریم "کشف" و نه "خلق مجدد"، در نفس امر هیچ تغییری حاصل نمیشود. برای این کشف، این مکاشفه، باید برویم سراغ اجزای عینی موجود و سراغ خصلتها و خصوصیات آدمهای موجود و بنابر نیاز داستانمان این اجزا را انتخاب کنیم و ترکیبشان کنیم و این به گمان من نه کشف است و نه شهود و نه تکنیک مطلق. اینها اجزای عینی و حسیِ واقعی موجود در زندگی هستند که مطابق ضرورت داستان، مطابق ذوق و حس و شناخت و شعور نویسنده از خود زندگی، از پیرامونمان، از دور و از نزدیک فراهم میآیند_ مثل همین پیرزن "دیدار" که هم اجزای شکل و شمایل خودش را و هم اجزای زندگیاش را و حال و احوالش را خدا میداند از کجاها انتخاب کردهام تا مادری باشد دربهدر و گویای حس پردرد پیرزنی باشد که میرود شاید به مراسم ختم دوستِ همهٔ سالهایِ عمرش برسد و چه شبی را تا سحر در اتوبوس_ در تمام طول راه_ میگذراند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.