بریدهای از کتاب حکایت حال: گفتگو با احمد محمود اثر لیلی گلستان
1403/4/19
صفحۀ 139
باید گوش نویسنده، ذهنش، نگاهش، شاخکهای حسیاش چنان حساس باشند که وقتی کسی در داستان جملهای میگوید، سریع بفهمد که جملهٔ او هست یا نیست و اگر هست و معیوب است، عیبش کجاست و یا اصلاً بازیاش گرفته است و قصد دارد سر به سر نویسنده بگذارد. اگر شناختمان از شخصیتهای داستانی، کامل یا دستکم کافی باشد، اگر ذهن و حسمان چنان پرورده شده باشد که اشاره کردم، آن وقت در داستان، شخصیتهای درستی خواهیم داشت، میشناسیمشان باورشان داریم، با آنها راحت رابطه برقرار میکنیم و حرفشان را میفهمیم و حرفمان را میفهمند.
باید گوش نویسنده، ذهنش، نگاهش، شاخکهای حسیاش چنان حساس باشند که وقتی کسی در داستان جملهای میگوید، سریع بفهمد که جملهٔ او هست یا نیست و اگر هست و معیوب است، عیبش کجاست و یا اصلاً بازیاش گرفته است و قصد دارد سر به سر نویسنده بگذارد. اگر شناختمان از شخصیتهای داستانی، کامل یا دستکم کافی باشد، اگر ذهن و حسمان چنان پرورده شده باشد که اشاره کردم، آن وقت در داستان، شخصیتهای درستی خواهیم داشت، میشناسیمشان باورشان داریم، با آنها راحت رابطه برقرار میکنیم و حرفشان را میفهمیم و حرفمان را میفهمند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.