همیشه وقتی بچههای مدرسهای رو میدیدم به این فکر میکردم که تیمکشیهاشون، بحثاشون،بدجنسیها یا رفاقتهاشون چه شکلیه یا چه جوری کار میکنه. این و علاقهم به اسطورهها باعث شد این کتاب رو به امید کشف یک جهان برگرفته از آداب و رسوم و حتی رمز و راز شروع کنم. در واقع دختر ذرت اشاره به مراسمی درمیان یکی از قبایل سرخپوست دارد که در آن دختر ذرت را برای افزایش محصولات کشاورزی قربانی میکنند. و خب در این کتاب قراره بفهمیم اگر چندتا دختر دبیرستانی بخوان این مراسم رو انجام بدن چه اتفاقی میافته. متاسفانه داستان اسطورهای همینجا به پایان میرسه و مخاطبی رو که مثل من شیفته اساطیر باشم ناامید میکنه. در واقع هدف اصلی نویسنده پرداختن به جنبههای اسطورهای نبوده و من نه با کاراکترها ارتباط برقرار کردم و نه پایانبندی رو دوست داشتم.