بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

فاطمه

@fatemeh84

6 دنبال شده

5 دنبال کننده

                      پشت ابر های مخملی آسمان ، مردمان شهر خیال مرا به سوی خود صدا می زنند ، تا به  آغوش رویا  از دست واقعیت سخت پناه ببرم و قدری شیرینی لحظه ها را تجربه کنم.
                    

یادداشت‌ها

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

فاطمه پسندید.
            ما از یک کتاب چه می‌خواهیم؟ سوالی است که موقع خواندن این کتاب که دوستش هم داشتم از خودم‌ پرسیدم. آیا باید روایات فراری‌های کره‌شمالی را روایت‌هایی زرد و فاقد اعتبار بدانیم که صرفاً جنبه‌ی سرگرمی دارند؟ چون همه در سایه دشمن اصلی یعنی کره جنوبی نوشته شده‌اند؟ یا می‌توانیم به آن‌ها استناد کنیم‌ و به عنوان منبعی برای شناخت کره‌شمالی به حسابشان بیاوریم؟ 
سوالاتی که هنوز جوابشان را پیدا نکرده‌ام و با این حساب تصمیم دارم خواندن کتاب فراریان کره‌شمالی را ادامه بدهم. هم به این خاطر که روایت‌ها پرکشش‌اند، هم به این خاطر که حوادث کره‌شمالی برایم جذاب است. این قدر که با کنار هم چیدن هر مکان و زمان هر کتاب بخواهم تاریخ و جغرافیای این کشور را کشف کنم.

پیش از این کتاب "روح گریان من" را خوانده بودم که روایت یک جاسوس کره شمالی ست که در کره جنوبی دستگیر می شود، تصور می کردم باقی کتاب‌هایی با این ژانر تکرار همان داستان هستند. اما "دختری با هفت اسم" فضای کاملا متفاوتی داشت، چه از نظر داستانی چه از نظر زمان و مکان. این بار روایت داستان در پیونگ یانگ اتفاق نمی‌افتاد و در مرز چین رخ می‌داد و به همین ترتیب انگار کره شمالی متفاوتی را می‌دیدیم. با قوانین شاید ساده‌تر اما شرایط سخت‌تر مثل قحطی، مرگ و ...
و به همین ترتیب این کتاب روایت دقیق‌تری از متن زندگی مردم کره شمالی ارائه می‌داد. نوع روابط خانوادگی، شغل افراد، سیستم اداری، وضعیت مدارس و ... اگر قصد داشته باشیم کره شمالی را فارغ از ایدئولوژی و صرفاً از لحاظ فرهنگی بررسی کنیم شاید این کتاب، گزینه‌ی مناسبی باشد.

علاوه بر آن همان طور که گفتم نویسنده روایت پرکششی داشت،  در این حد که به سختی می‌توانستم کتاب را کنار بگذارم و کاملاً در ماجرا فرورفته بودم. آن قدر که در لحظه‌ای سرم را بالا آوردم و از اینکه در تهران قرن بیست و یکم هستم هم تعجب کردم هم خوشحال شدم. حوادثی که برای مردم شرق آسیا اتفاق می افتاد (چه چین، چه هر دو کره و ...) آن قدر از زندگی عادی من در ایران دور بود که گاهی از اینکه چنین جایی در جهان وجود دارد تعجب می‌کردم. ما ایرانی‌ها اغلب بعد از کشور خودمان و چند کشور همسایه تنها پنج شش کشور اروپایی و آمریکای شمالی را می‌شناسیم و دنیا برایمان در همین چند کشور خلاصه می‌شود، اما خواندن کتاب‌هایی مثل "دختری با هفت اسم" انگار دنیای بزر‌گ‌تری را پیش‌روی ما قرار می‌دهد. برای همین تصور می‌کنم با تمام انتقادات و دیدگاه منفی‌ای که نسبت به حقیقت این کتاب‌ها دارم خواندن آن‌ها خالی از لطف نیست، چون نگاه ما را به جهانی باز می‌کند که شاید تابحال حتی به آن فکر هم نکرده‌‌ایم و دریچه‌ای برای ما به وجود می‌آورد که با روح جست‌و‌جوگر بیش از قبل به دنبال حقیقت جهان باشیم...