بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

زهرا

@bayouni

38 دنبال شده

77 دنبال کننده

                       ادمین سایت کتابفروشی کتابای
 (فروش کتابهای دست دوم با قیمت مناسب)

  
                    

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

فعالیت‌ها

زهرا پسندید.
زهرا پسندید.
زهرا پسندید.
زهرا پسندید.
زهرا پسندید.
• نامه عاشقانه به توماس هریس.

• در یک شهر کوچک طبیعتاً باید همه چی آرام باشد اما نه ، اینطور نیست ، قاتلی معروف به نجواگر دوباره پس از ۲۰ سال شروع به دزدیدن بچه‌ها و کشتنشان کرده اما نکته این است که قاتل تمام این مدت در زندان اسیر بوده.

• در طول خواندن این کتاب الکس نورث ( که اسم واقعیش در واقع استیو مازبی هست) نمی‌تونستم یاد قلم توماس هریس و فیلم Se7en از فینچر نیوفتم که البته بعد از بیشتر دونستن از این نویسنده و شناختن الگوهای زندگیش آنچنان هم دور از انتظار نبود.

• داستان با دو نوع روایت مختلف دنبال می‌شود روایتی اول شخص و روایت‌های سوم شخص که با وجود شخصیت سازی بی‌نظیر حس خوبی را هنگام خوندن در مخاطب برپا می‌کند.
 • جزئیات روانشناختی همچون یک باران در وجود کتاب باریده و با نشون دادن موضوعاتی همچون اعتیاد ، مرگ ، جدایی ، والد بودن و گذر کردن تخم همدلی را در دل خواننده کاشته و کاری می‌کند همچون یک دوست صمیمی به دنبال داستان شخصیت‌ها پیش برید.

• ترجمه کتاب و پانوشت‌ها بسیار خوب بود و خبری از سانسورهای اعصاب خردکن و چرخ کردن گوشت کتاب نبود که همین دلیل محکمی است که مترجمان کتاب( میلاد بابا نژاد و الهه مرادی) کارشان را به خوبی انجام دادند.

• در بخش پایانی کتاب حفره‌ای باقی نموند اما خیلی سریع و جمع و جور به پایان رسید و جوری به نظر می‌رسید که انگار نویسنده فقط به فکر این بوده که هرچه زودتر داستان کتاب رو به پایان برسونه در حالی که پتانسیل بیشتر و بهتری در خود داشته و می‌توانسته بیشتر به شخصیت منفی داستان توجه نشون بده.
            • نامه عاشقانه به توماس هریس.

• در یک شهر کوچک طبیعتاً باید همه چی آرام باشد اما نه ، اینطور نیست ، قاتلی معروف به نجواگر دوباره پس از ۲۰ سال شروع به دزدیدن بچه‌ها و کشتنشان کرده اما نکته این است که قاتل تمام این مدت در زندان اسیر بوده.

• در طول خواندن این کتاب الکس نورث ( که اسم واقعیش در واقع استیو مازبی هست) نمی‌تونستم یاد قلم توماس هریس و فیلم Se7en از فینچر نیوفتم که البته بعد از بیشتر دونستن از این نویسنده و شناختن الگوهای زندگیش آنچنان هم دور از انتظار نبود.

• داستان با دو نوع روایت مختلف دنبال می‌شود روایتی اول شخص و روایت‌های سوم شخص که با وجود شخصیت سازی بی‌نظیر حس خوبی را هنگام خوندن در مخاطب برپا می‌کند.
 • جزئیات روانشناختی همچون یک باران در وجود کتاب باریده و با نشون دادن موضوعاتی همچون اعتیاد ، مرگ ، جدایی ، والد بودن و گذر کردن تخم همدلی را در دل خواننده کاشته و کاری می‌کند همچون یک دوست صمیمی به دنبال داستان شخصیت‌ها پیش برید.

• ترجمه کتاب و پانوشت‌ها بسیار خوب بود و خبری از سانسورهای اعصاب خردکن و چرخ کردن گوشت کتاب نبود که همین دلیل محکمی است که مترجمان کتاب( میلاد بابا نژاد و الهه مرادی) کارشان را به خوبی انجام دادند.

• در بخش پایانی کتاب حفره‌ای باقی نموند اما خیلی سریع و جمع و جور به پایان رسید و جوری به نظر می‌رسید که انگار نویسنده فقط به فکر این بوده که هرچه زودتر داستان کتاب رو به پایان برسونه در حالی که پتانسیل بیشتر و بهتری در خود داشته و می‌توانسته بیشتر به شخصیت منفی داستان توجه نشون بده.
          
زهرا پسندید.
زهرا پسندید.
            به نام او

با اینکه تنها دو اثر از او خوانده بودم ولی یکی از بهترین نویسنده‌هایی بود که می‌شناختم. بعد که مرور کردم و دیدم تنها «فضیلت‌های ناچیز» و «چنین گذشت بر من» را که سرجمع سیصد صفحه هم نمی‌شود از ناتالیا گینزبورگ ایتالیایی خواندم. تعجب کردم.

سومین کتابی که خواندم اما اولین کتابی بود که او نوشته بود «جاده شهر» یا با ترجمه‌ای درستتر «جاده‌ای که به شهر می‌رود». در اینجا هم ناتالیا داستان زنی را روایت می‌کند و چنان استادانه روایت می‌کند که آدم گیج می‌شود که نکند که این داستان نیست و یک خاطره‌گویی و شرح‌حال‌نویسی از اوست. ولی خب نمی‌شود راوی داستان «چنین گذشت بر من» و این کتاب یک نفر باشد. پس باید نتیجه گرفت این صدای گینزبورگ است که از حلقوم زنان ایتالیایی از هر قشر و طبقه و سنی بیرون می‌آید و. اینقدر طبیعی جلوه می‌کند.

نمی‌خواهم این داستان کوتاه را لو بدهم فقط بگویم که کتاب داستان دختری روستایی است که به شهر می‌رود و ... . و خب پرواضح است که این اثر به نسبت دیگر نوشته‌های گینزبورگ ابتدایی‌تر است و نباید توقع یک کار بسیار سطح بالا را از آن داشت.