خاما
خاما نباید نوشته می شد. یک بار خیلی خیلی سال قبل او را زندگی کرد و در شبی، این راز مگو را گفت و دیگر به سخن در نیامد. لال شد. و گذشت و گذشت و گذشت تا رسید به یکی که کارش گفتن است. این کلمه ها امید دارند خاما زنده شود و آن راوی هم. به رقص و به رنگ رنگ زرد و قرمز این حلقه آتش، باید که جاری شد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به خاما
نمایش همهیادداشتهای مرتبط به خاما