جزئیات پست
139
(0/1000)
نظرات
قربانت برم. چون این شانس رو داشتم که بعد از خوندن متن صورتتو ببینم بهتر از هر کلمه ای بود
0
اگر اون شب پنجشنبهٔ هفتهٔ قبل بوده باشه میتونم یه دونه از این 🤝🏻 ایموجی ها بذارم، بگم که من هم در همون ساعات، یه گوشهٔ دیگهای از شهر، تو مسیر رسیدن به مترو زیر شیلنگ آسمون بودم و میخواستم میلم به ماجراجویی رو در چنین کار احمقانهای ارضا کنم. بعد خوشحال بشم که اون تجربهٔ بیدلیلْسخت احتمالاً من رو با نخی نامرئی به حبیبه جعفریان وصل کرده. :)
2
5
قربون شما بله بله دقیقا همون شب بود. پنج شنبه هفته قبل :) منم میل ماجراجویی ام همین وقتا می زنه بالا. اصلا تهران خیلی این کارو با آدم می کنه. حریف می طلبه انگار.
1
شما یکی از نویسندگان محبوبم هستید. پی ام اس غروب تهران را خیلی خوب توصیف کردید. انگار همه دعوا دارند. کلان شهرها همینطورند. اصفهان هم . اما خداروشکر . شهر قم هنوز اونقدر بزرگ نشده که دچار عواقب بلوغ شود. اگرچه در حال گذار دوره نوجوانی است و من نگرانش هستم. نگران کودکی و دخترانگی و اخلاص از دست رفته شهرها.
1
1
لطف دارین به من :* درست همین که نوشتین. «انگار همه دعوا دارن. و کلان شهرها همین طورن»
1
چند وقتیست که بیاجازهتان، در جمع رفقایم، شما را حبیبهی دلها صدا میکنیم خانم جعفریان عزیز. ممنون که برایمان از تکههای وجودتان مینویسید.
1
1
ممنونم که مینویسید. ممکنه نتونید تصور کنید که چطور با کلمههاتون همراه میشم و اون زن رو نشسته بر زمین کنار پلهبرقی میبینم و دوستش میدارم. اما بدونید بارها با خودم گفتهام کاش میتونستم مثل حبیبه جعفریان دست کنم توی جیبم و مشتی کلمه بیرون بیارم که به زندهترین شکل احساسم رو نشون بده. ممنونم که مینویسید.
1
1
با خواندن شما چقدر «کاش» توی حبابهای نازک از کلهام بیرون میزند. در انتهای کاش،کاش کردنهای حبابی، خدا را شکر میکنم که به این دنیا یک حبیبه هدیه داده آنهم از نوع جعفریان😘❣️
1
0
سلام و عرض ادب با احترام متاسفانه من با متن ارتباط برقرار نکردم و خوشم نیامد. این ایراد بنده به فن بیان و ادبیات متن نیست بلکه جسارتا با مفهوم و محتوای آن انس نگرفتم و من را آزرد. در این روزگار همه میدانیم که زندگی سخت است و مشکلات و تلخی های زیادی وجود دارد و همگی درجایی از زندگیمان آن ها را میبینیم. دقیقا همین حس منفی ، سیاه و غم را از این متن درک میکنم. در چنین وضعیتی که تلخی ها را میتوانیم خودمان ببینیم، دوست ندارم که اشخاص دیگری هم آن ها را برایم برجسته کنند و به یادم بیاورند. ترجیح میدهم مطالب شاد و روحیه بخش بخوانم حتی اگر بر فرض محال هیچ هیجان و شادی وجود نداشته باشد. البته که کلام شما خاطره ای بود و بهش ایرادی وارد نیست ولی میشود خاطرات بهتری را نقل کرد. ارادتمند تشکر
2
خانم جعفریان عزیز من نوشته شما رو دوست دارم ولی گاهی تعجب میکنم از اغراق دوستان در توصیف متنهاتون. میخوام بگم که خیلی از نوشتهها تون واقعا محشر هستن ولی اونها دقیقا اونهایی هستند که احتمالا بیشتر براشون وقت گذاشتید یا بیشتر با موضوعاتشون عجین بودین... نمیدونم چرا اینها رو مینویسم. شاید فقط برای اینکه بگم یه وقتهایی خیلی شاهکارترید. این متن برای من واقعا معمولی بود. البته دوباره بگم که دوستش دارم و شما رو هم
1
نمیدونم چرا من این یادداشت و ندیدم🤔 در این تهران نیمه بارانی چسبید....♥️ چه خوب بود،دنبال ادامه سرنوشت دختر بودم
1
رعنا حشمتی
1402/10/27
6