جزئیات پست
1402/06/25
خواندن 2 دقیقه
68
(0/1000)
نظرات
1402/06/25
دقیقا ، فکر می کنم تجربه مشترک و مکرری باشه . خیلی وقت ها یک کتابی در یکبازه زمانی خاص ارزش مطالعه داره و بعد تر ، اثرگذاری متن یا نحوه درک ما از کتاب متفاوت شده.
1
1402/06/25
درود و خداقوت؛ باهاتون موافقم. حس و حال آدم همیشه یک جور نیست. آخرین کتابی که خوندم، تئوری انتخاب بود. حدود ۲۰۰ صفحه خوندم و دیگه نتونستم برم سراغش و حدود ۲ ماه روی میزم بود و تنها با حسرت نگاهش می کردم. حتی چند باری هم دست گرفتم که بخونمش، اما نشد. تا اینکه یک شب کتاب رو برداشتم و نشستم و حدود ۸۰ صفحه اش رو خوندم. جالبه فکر می کردم چون کتاب داستان نیست، مطالبش یادم رفته. اما همه چی یادم بود و چند روزه خوندم و هضمش کردم و لذت بردم. مانا و نویسا باشید. 🌺🙏
1
0
1402/06/25
بله ، گاهی انگار ذهن مون رو دست کم می گیرم و از ظرفیت هاش بی خبریم👌🏻. سلامت باشید 🌱🙏🏻
0
1402/06/25
سلام در پاسخ به پاراگراف اولتون که البته سوال دو سال پیشتون بود، باید بگم نه! من عادت به این مدل کتابخوانی دارم. داستان گم نمیشه ذهن هم شلوغ نمیشه چون هر کدوم از کتابها یا به نظر من واحدهای اطلاعاتی میرن سرجای خودشون. اصلا همون طور که خودتون هم در چند خط بعد گفتید گاهی نیازهای انسان متفاوته و هر کدوم از کتابها انتخاب میشه برای پاسخ به یک نیاز. گاهی نیاز داری یه کتاب در حال خوندن رو بذاری موقتا کنار تا مطالب قبلی تو ذهنت خیس بخوره و به موازات این کار، کتاب جدیدی رو برمیداری و میخونی و بعد که مطالب قبلی خیس خورد دوباره میری سراغ همون کتاب اولی گاهی هم وسط خواندن یک کتاب به موضوعی در آن برمیخوری که خودش موضوع یک کتاب دیگر است و باید آن را بخوانی تا این را بهتر بفهمی
1
0
1402/06/25
فکر می کنم هیچ چیزی به اندازه کتاب این تنوع سلیقه ها و دغدغه ها رو تو یکزمان واحد پوشش نمیده . و خب ازونجایی که انسان چندبعدیه ، طبیعیه این دغدغه های مختلف ...تنوع در کتابخوانی از جهتی که محدودیت در مطالعه نمیاره ، جذابیت مطالعه رو بیشتر می کنه.
0
1402/06/25
سلام. شما که از این مدل به اون مدل تغییر داشتین، میشه بگین چطور موازی خوانی میکنین که رشته مباحث از دستتون در نمیره؟
1
0
1402/06/25
سعی می کنم موضوعات کتاب ها متنوع باشن. معمولا یکی دو گزینه رمان و داستان رو با کتاب های جستارنویسی یا کتاب های معرفتی و ...ترکیب می کنم . به این ترتیب بسته به شرایط روزم یه بخشی از رمان یا داستان رو میخونم و یه بخشی از مطالعه ام میشه کتاب هایی که داستان و رمان نیستن. حالت مقاله دارن ویکمحتوایی رو خارج از شکل داستان منتقل می کنند. از یکسمت عادت کردنی هم هست. من اصلا اینسبک نمی تونستم مطالعه کنم و برام واقعا سوال بود . بعد پیش اومد شرایطی که یکبار دو تا کتاب رو با هم بخونم و بعد بدون اینکه سیرش رو خیلی آگاهانه طی کنم به چند تا کتاب رسید . شاید انتخاب دو تا کتاب کاملا متفاوت برای شروع و امتحان کردنش گزینه مناسبی باشه.
1
1402/06/25
جایی مطلبی از نادرابراهیمی خواندم که احساس تاسف داشت از اینکه در مطالعه کتاب ،فقط به خواندن و اتمام یک کتاب بسنده می کرده است و همزمان چند کتاب را نمی خوانده است ...
1
0
1402/06/25
چقدر جالب ، نشنیده بودم تا به حال این نکته رو .نادرابراهیمی شخصیت فوق العاده ای هستند .خدا رحمت شون کنه 🙏🏻✨️
0
1402/06/25
من اخیرا موازیخوانی رو تجربه کردم. وقتی برای من خوب بود که بین کتابهایی که میخوندم فاصله نمینداختم و سعی میکردم لااقل یه روز درمیان برم سراغشون. چون یهسری کتابها هستن که اگه بیوقفه نخونمشون دیگه دست و دلم نمیرم ادامهشون بدم. تو این موارد موازی خوانی بیشتر یه راه فرار از خوندن اون کتابِ خستهکنندهس. که من توش موفق بودم😂 و چندتا کتاب رو ماهها لفت دادم و تهش بیخیال شدم پرتشون کردم تو پوشه abandoned. سلیقه کتابخونی من متاسفانه یا خوشبختانه مدام تغییر میکنه و مجبورم یه سری کتابها رو خیلی زود بخونم و تموم کنم قبل از اینکه دیگه نتونم تحملشون کنم. این قضیه برای خودم هم خیلی عجیبه://!
1
0
1402/06/25
قسمت غم انگیز این تغییر سلیقه اونجایی که کتاب ها رو خریدی و حالا دیگه به اون کتاب نیاز نداری و احتمالا حوصله اش رو هم:"/ . آره راه فرار هم هست ، البته فرار که همیشه بد نیست ؟ ؛)
0
1402/06/25
البته موازی خوانی یک نباید داره اونم اینکه نباید کتابهایی با فضا و موضوع یکسان رو همزمان خوند. یادمه قبلا دو رمان نوجوان رو که هر دو از نشر پرتقال بودن، و فضای دبیرستانی داشتن ، همزمان می خوندم و از یه جایی به بعد واقعا هر دو داستان رو توی ذهنم قاطی کردم. فلذا دست از مطالعه ی دومی برداشتم و اولی رو تموم کردم و البته هنوز سراغ اتمام دومی نرفتم.
1
0
1402/06/25
اینجور وقت ها یه کتاب جدید خلق میشه که فقط تو ذهن ما منتشر شده :))) ، نکته درستیه . موارد دیگه ای هم هست مثلا بهتره دو تا زندگی نامه مشابه یا نزدیک هم رو موازی خوانی نکنیم چون توی ذهن جا به جا میشه و گاها خاطره یه شخصیتی رو به جای یکی دیگه جا می زنیم 😅 برای خودم اینطوری پیش اومده
0
1402/06/25
کویر و باران، چه تعبیر خوب و درستی! 🤌 منم اهل موازیخوانیام، یعنی از یه جایی به بعد حس کردم دیگه یه کتاب نیازم رو برطرف نمیکنه و البته هیچوقت مشکل قاطی کردن کتابها رو نداشتم 😄 ممنونم از مطلب مفیدتون 🙏
1
0
1402/06/25
همون جایی که نادر ابراهیمی میگه : " بهترین دوستِ انسان ، انسان است نه کتاب ! کتابها ، تا آن حد که رسمِ دوستی و انسانیت بیاموزند ، معتبرند. / تو در کوچهها ، انسان خواهی شد ؛ نه فقط در لا به لای کتابها... " خوشحالم که مفید بوده 🙏🏻😃
0
1402/06/27
حق! تبریک به شما که این حسِ مشترک بین همه کتابخونها رو تونستید با قلمتون هویدا کنید. موفق باشید.
1
0
1402/06/31
بستگی به پروروش ذهن و تفکر داره هر چقدر ذهنت باز تر بشه قابلیت هاش هویدا میشه مغز مثل یک ماهیچه میمونه هرچقدر تمرینش بدی بیشتر جلوه و نما پیدا میکنه
1
0
کیانی
1402/06/25
0