چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

3.9
34 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

51

خواهم خواند

40

:چنین گفت زرتشت ،یکی اثر فلسفی اثرگذار از قرن نوزدهم میلادی و شاهکاری ادبی به قلم یکی از شاخص ترین اندیشمندان دوران مدرن است.در این اثر،رهبر باستانی مذهبی ایران،زرتشت زبان گویای فردریش نیچه است که شامل معرفی دکترین جنجالی ««ابرانسان»» می شود.گرچه ابرانسان در ادامه توسط دستگاه تبلیغاتی آلمان نازی دچار انحراف شد،ولی این مفهون از دید نیچه به معنی هدف متعالی وجود انسان یعنی دستیابی به عظمت اراده و بودن شناخته شد.او بر این باور بودکه فرد به جای توقف در ضعف انسانی و ستایش از تکامل فقط به عنوان پدیده ای ممکن در سرای آخرت (حداقل در دیدگاه و ستایش از تکامل فقط به عنوان پدیده ای ممکن در سرای آخرت (حداقل در دیدگاه مسیحی) ، در زمان زیست زمینی اش باید در جهت تیل به تکامل بکوشد و از محدودیت های اخلاقی متعارف گذر کند .با این کار، ابرانسان پیروز می شود و در تضاد با ««آخرین انسان»» (یک سازشکار پیروز و لذت طلب تن آسا که در برگیرنده دیدگاه انتقادی نیچه از تمدن،اخلاق و مسیحیت است) قرار می گیرد.با یک سبک پر شور و شبه انجیل ««چنین گفت زرتشت»» ظاهری جسورانه دارد و سرشار از مفاهیم شورانگیز و تامل برانگیز است. امروزه این اثر به عنوان یک پیشگام تفکر اگزیستانسیالیست مدرن به شمار می آید، کتابی که طی بیش از یک قرن برای دانشجویان فسلفه و ادبیات الهام انگیز و انگیزه بخش بوده است.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

نمایش همه

یادداشت‌های مرتبط به چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

کاران

1402/04/07

            از توانایی های نیچه، آمیختن فلسفه و ادبه. این کاری نیست که از دست هر اندیشمندی بربیاد. 
تفکرات رادیکال و عصیانگر نیچه به قالب یک کتاب آسمانی در اومده و حتی قسمت بندی  شده و هر بابی در حکمت چیزیه. 
از نیچه جانب‌داری قطعی نمی‌کنم. از ذات واقعی انسان گفته و هدفی که باید داشته باشه. کاملا ضد مسیحیت نوشته شده و به وضوح در حمایت از خداناباوریه. 
کسی که می‌خواد این کتاب رو بخونه باید تعصباتش رو مدتی ببوسه و بذاره کنار. به این معنی نیست که باید همه چیزش رو قبول کرد، بلکه باید دید کدوم قسمت از تفکرات نیچه به دل می‌شینه و کدوم قسمت هاش نه. 
از نظر من ایرادی که وجود داره اینه که نیچه زیادی به خودش اطمینان داره. هیچ عقیده ی مخالفی رو قبول نمی‌کنه و به همه غیر مستقیم و مستقیم سرکوفت می‌زنه. به شخصه حتی اگر بعضی عقایدش رو بپسندم باز هم نمی‌تونم درباره ی مسئله های فرامادی  به اندازه ی نیچه خودسر و مطمئن باشم. 
همه ی این ها به کنار، ادبیات این کتاب شاهکاره. از منظر ادبی اگر بهش نگاه کنید، چیزیه بین کتاب شعر و کتاب آسمانی. ترجمه ی آقای آشوری هم زیباییش رو دوچندان کرده.
خوندن این کتاب رو به شدت توصیه می‌کنم. چه به افراد مذهبی، چه غیر مذهبی، و چه کسانی که مثل من سردرگم هستن. 
البته باید اشاره کنم که خوبه قبل از این حداقل یکی دو اثر از نیچه رو خونده باشید، چون در غیر این صورت هضم متن براتون سخت میشه.