بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

دراکولا

دراکولا

دراکولا

برام استوکر و 2 نفر دیگر
4.0
15 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

38

خواهم خواند

33

همه ی خون آشام های متأخر از زیر شنل سرخ و سیاه کنت دراکولا بیرون آمدند و هرگز صاحب سایه ای مخوف تر از او نشدند.برام استوکر صدوبیست سال پس از انتشار «دراکولا» همچنان یکی از چهره های شاخص ادبیات گوتیک و خالق تکان دهنده ترین رمان این سبک است. کنت دراکولا اشراف زاده ی تنها و مرموزی است که همه ی اطرافیانش را از دست داده و می تواند شر و نیروهای اهریمنی را از مرزهای قصری در بلندای کوه های کارپات به سرزمین های دوردست بفرستد. ترسیم همه ی این شرهای عالم گیر از خلال یادداشت ها و نامه های وکیلی رخ می نماید که یکی از راویان این شر مسلم است: دفترچه ی خاطرات جاناتن هارکِر.«این نامه را نوشتم که به شما بگویم چقدر از خواندن دراکولا لذت بردم. به نظرم بهترین داستان مربوط به قلمرو شیاطین است که در این چندین و چند سال خوانده ام.»سرآرتور کانن دویل-نامه به استوکر«دراکولا تأملی غریب و رازآلود در باب دغدغه های زمان خود است. استوکر فولکلور و افسانه را با خردگرایی علمی و روان پزشکی و انسان شناسی در هم می آمیزد.»لنی رانسلی-گاردین

لیست‌های مرتبط به دراکولا

یادداشت‌های مرتبط به دراکولا

            من عاشق ادبیات گوتیکم، عاشق قرن نوزدهم. عاشق جنبش رمانتیسیسم. عاشق کاراکترهای به‌یادماندنی و شگفت‌انگیز این دوران: موجود فرانکنشتاین، فرانکنشتاین، دکتر جکیل و مستر هاید، دوریان گری عزیز عزیز عزیزم و البته کنت دراکولا و ون هلسینگ. و البته که برای چنین عاشقی خواندن متن کامل «دراکولا» از واجبات بود. درست است که خواندنش سخت بود، چون برام استوکر (شاید اگر کمی بدجنس باشم مثل مری شلی) آن‌قدر که ایده‌های درخشانی دارد و روح زمانه‌اش را با روایتی خلاق به‌تصویر می‌کشد، نویسندۀ توانمندی نیست. اما من نمی‌خواهم دربارۀ نقدهایی که به سبک روایی برام استوکر دارم بنویسم. می‌خواهم به خوانش نمادینی که از کتاب داشتم اشاره کنم. عصر ویکتوریایی در انگلیس عصر تاریکی است. انقلاب صنعتی متولد شده و لندن را دود، آلودگی، فقر و کثافت، بیماری و ابهام مواجهه با آینده‌ای نامعلوم فراگرفته. تمام امیال عاطفی انسان از سویی با چهارچوب‌های روشنگری و از طرفی بر اثر ارزش‌های پروتستانی سرکوب و حتی فراموش شده‌اند. تمایل به‌ جادو، ابهام و در آغوش کشیدن ماوراء ناشی از همین نیاز سرکوب‌شده و پاسخ‌نداده شده است؛ ناشی از اینکه به جهانیان ثابت شود که همه‌چیز عقلانی و شفاف و قابل‌فهم نمی‌شود و همیشه چیزی بیرون باقی می‌ماند؛ چیزی از جنس تاریکی‌ها، از جنس امیال جنسی، از جنس آنچه شاید در تمدن انسانی اخلاقی نباشد، اما طبیعی است؛ طبیعتی حیوانی. شاید برای همین خون‌آشام‌ها تمایلات جنسی را در انسان‌ها برمی‌انگیزند و با خون پیوندی ناگسستنی دارند. ادبیات گوتیک در آشکار کردن این طبیعت بی‌نظیر است، در به‌رخ کشیدن قدرت تاریکی، در نشان دادن اینکه اتفاقاً منطق همیشه پاسخ‌گو نیست، هرچه تلاش کنی روزنه‌های ورود تاریکی‌ را ببندی، از باریک‌ترین شکاف‌ها بالاخره راهی برای ورود به قلمروی نور و شفافیت پیدا می‌کند، هوا را می‌مکد و نفست را بند می‌آورد.
          
دراکولا اح
            دراکولا احتمالا معروف‌ترین شخصیت داستانی ترسناک و ضدقهرمان در جهانه و تا جایی که من می‌دونم، بیشترین تعداد پرداخت سینمایی یک داستان هم مربوط به ایشونه ( از 1931 تا حالا به صورت ممتد، پیوسته و لم‌ین‌قطع  دارن دراکولا می‌سازن.)
با وجود همه‌ی دراکولاهای ساخته شده، اصل جنس همچنان کتابه؛ یک داستان کلاسیک دوره‌ی گوتیک که شاید با تصور سینماییتون فرق داشته باشه. 
کتاب درباره‌ی کنت دراکولاست اما دراکولا توش نیست؛ درواقع دراکولا هست اما کم است! به توصیف چهره و شخصیتش پرداخته شده اما ترجیح برام استوکر این بوده که شخصیت مرموزش رو در تاریکی نگه داره و او رو از دریچه‌ی چشم آدم‌های خشک مذهب، پرفسور روان‌پریش، ترسوها و منشی کند ذهن به مخاطب بشناسونه.
داستان ساده و روانه. ترسناک نیست (حداقل برای من نبود!) اما پرداخت به شدت قوی داره و اگر شب و در خلوت بخوانید ممکنه قلقلکتون بده.
نکته‌ای که وجود داره اینه که داستان کلاسیک برای بی‌حوصله‌ها نیست. کلاسیک یعنی کش دادن و توصیف‌های زیاد. اگر اهلش نباشید و دنبال همون تصاویر سینمایی و پرده‌سبزی باشید تو ذوقتون می‌خوره.
این داستان قطعا برای مردم اون زمان خیلی خیلی جذاب بوده. برای ما دیگه دراکولا یک چیز عادی شده!

پی‌نوشت:
دراکولای محبوب من همچنان دراکولای هتل ترانسیلوانیاست.😁🤌🏻