راز قایق ها

راز قایق ها

راز قایق ها

جسیکا بگلی و 2 نفر دیگر
4.4
10 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

3

«با کلی» که مدت هاست بابایش را ندیده، گاهی از روی دلتنگی قایقی می سازد و به آب دریا می سپارد. به مامانش می گوید اگر قایق ها برنگردند حتما به دست بابایش رسیده اند. ولی واقعا قایق ها به دست کی می رسند؟

لیست‌های مرتبط به راز قایق ها

یادداشت‌های مرتبط به راز قایق ها

            به نام خدای رنگین کمان و برای تغییر مغزهایی که پوسیدن...
راز قایق‌ها را تنها کیان پیرفلک می‌دانست که توسط تروریست‌ها به قتل رسید.

باکلیِ دوست‌داشتنی به همراه مادرش در کنار اقیانوس زندگی می‌کنند. باکلی تکه چوب‌هایی که کنار ساحل افتاده را جمع می‌کند و با آن‌ها قایق‌های بزرگ و کوچکی می‌سازد و عاشق ساخت قایق‌هاست. پدر باکلی فوت کرده است. او که مانند مادرش خیلی دلتنگ پدرش است، یادداشتی برای پدرش می‌نویسد، و آن را روی هر قایق نصب کرده و نهایتا قایق زیبایش را به آب می‌سپارد. مادر باکلی به او گفته که اگر قایق‌ها به ساحل برنگشتند یعنی به دست پدرش رسیده تا اینکه...

از لحظه‌ی دیدن عنوان کتاب بغض کردم. وقتی به نقاشی‌های کتاب نگاه می‌کردم، چهره کیان به جای باکلی جلوی چشم‌های خیسم بود و از یادم نمی‌رفت... من اعتقادی به آن دنیای خیالی که شما وعده می‌دهید ندارم، اما شکی ندارم که روزی در دریای خون‌هایی که از مردم بی‌گناه ریخته‌اید غرق خواهید شد.

هجدهم بهمن‌ماه یک‌هزار و چهارصد و یک