دشمن مردم

دشمن مردم

دشمن مردم

هنریک ایبسن و 1 نفر دیگر
3.9
22 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

51

خواهم خواند

21

شابک
9789641721529
تعداد صفحات
144
تاریخ انتشار
1399/8/11

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
دشمن مردم از خیلی جهات خواندنی است، اول این که، سبک کار ایبسن در این اثر با کارهای دیگرش تفاوت دارد؛ این را باید دریابیم و اهداف احتمالی آن را بشناسیم.
این نمایشنامه یک بحث جامعه شناختی مبتنی بر فلسفه سیاسی «اصحاب قرارداد اجتماعی» است که «شهروندی» را در چارچوب کلان روایت روشنگری مطرح می کردند؛ ایبسن، اما از یک سو، شرح وظایف متعارف برای مسئولان «دولت/شهر» در این گفتمان را نمی پسندد، و از سوی دیگر، رفتار و تلقیات فرد روشنفکر را برای خروج از این کلان روایت و ورود به مدرنیته ای بر اساس «بازی متقابل» ، کارآمد و به روز نمی ماند.
به همین دلیل، و عمدا، این اثر ظرافت های دیگر آثار رئالیستی ایبسن را ندارد. دوم این که، علیرغم عنوان فریبنده این نمایشنامه که ذهن را مهیای یافتن «آدم بده» و «آدم خوبه»  های رایج می کند، ایبسن در دام شخصیت پردازی های کلیشه ای نمی افتد، زیرا اصولا با سیاه و سفید میانه خوبی ندارد.
سوم این که، به همین دلایلی که در بالا آوردم، این اثر آمیزه تراژدی و کمدی غریبی است. برای درهم شکستن مرزهای «سیاه» و «سفید» ، نویسنده خطر می کند و این دو گونه را از آغاز تا پایان اثر به موازات هم می آورد.
از این نظر نیز، دشمن مردم تجربه موفق و چشمگیری است.

      

یادداشت‌ها

          دکتر توماس استوکمان که طرح اصلی ساخت حمام ها در شهر رو داده بعد از مدتی متوجه شده که آب حمام ها آلوده هست. میخواد این مسیله رو به صورت عمومی مطرح کنه به وسیله ی روزنامه ای که روزنامه نگارش گفته کاملا از اون حمایت میکنه و در مقابل هیت مدیره حمام ها قد علم میکنه و دکتر در این فکر هست که عامه ی مردم به خاطر سلامتی پشت اون هستن و حمایتش میکنن. شهردار شهر که برادر دکتر هم هست به دلیل مسایل مالی و ... مخالفه و سعی میکنه برادرش رو قانع کنه که از این کار دست بکشه ولی دکتر قبول نمیکنه. شهردار هم با اقداماتی که انجام میده از جمله مطرح کردن افزایش مالیات و تعطیلی دو ساله حمام ها که تنها دلیل رونق شهر هست توده ی مردم و حتی روزنامه نگار و روشن فکران رو با خودش همراه میکنه که به مخالفت با دکتر بپردازن تا جایی که اون به دشمن مردم تبدیل میشه.ه
دشمن مردم با تمام نقد یا نظراتی که راجع بهش وجود داره یک اثر درخشانه. اثری که شخصیت ها به اندازه و دقیق توش تعریف شدن و سعی شده با چند نقش اصلی و فرعی تمثیلی از اجتماع رو بسازه. اما نقد نمایشنامه نسبت به دموکراسی و نظر اکثریت آیا درسته؟ یعنی همیشه اکثریت جاهل جلوی کارهای اقلیت دانا رو میگیره؟ قطعا اینطوری نیست. و شاید اصلا ایبسن هم چنین نظری نداشته. مهمترین مسئله به نظرم فساد انسانهاست. فساد انسان باعث میشه که در هر مدل از حکومتی فاجعه رخ بده چه در دموکراسی که با پمپاژ اطلاعات اشتباه و پروپاگاندا نظر عامه ی مردم رو به سمت و سویی که میخوان سوق میدن چه در حکومت شخص محور که به دیکتاتوری ختم میشه. پس از نوع حکومت مهمتر وجود انسانهای شریف و کاربلد در هر پستی هست. چه در دموکراسی که باید انسان های شریف و درستکار و کاربلد به عنوان تصمیم گیرنده انتخاب بشن چه در حکومت شخص محور که خب مشخصا اون شخص و انتصاباتش مهمه. پس به نظرم آفت هر نوع حکومتی فساد افراد هست.ه
        

0

3

          نمی‌دانم چه خاصیتی در خوانش‌های دوباره و چندباره هست که انگار به هر اثری عمق بیشتری می‌بخشد؛ انگار تازه بعد از خواندن مجددشان است که به زیروبم متن بیشتر پی می‌برم و نه‌تنها بیشتر دوست‌شان می‌دارم، بلکه بیشتر هم درک‌شان می‌‌کنم و حقیقتاً خوشحالم که به‌لطف گروه زیتون عزیزم، دارم دوباره ایبسن را می‌خوانم چون انگار دفعه‌ی پیش به‌‌اندازه‌ی کافی قدرش را ندانسته بودم.

دشمن مردم انگار پاسخ ایبسن است به نقدهای تند و تیزی که به‌خاطر جن‌زدگان نصیبش کرده بودند و عصبانیت و خشمش  به‌خوبی از زبان دکتر استوکمان هویداست؛ دکتر استوکمانی که حقیقت را می‌داند، اما سیاست ندارد تا از این دانشش به نفع خود استفاده کند و درحالی‌که اتفاقاً در ابتدا خیرخواه مردم است، در نهایت بدل به دشمن مردم می‌شود. نقد دکتر استوکمان از عامه‌ی مردم که صدای افلاطون در جمهور را برایمان تداعی می‌کند، کوبنده و تلخ اما به‌طرز غریبی ملموس است. 
ولی همچنان به‌نظرم نمی‌شود آثار ایبسن را به‌تنهایی خواند؛ قطعاً باید پشت سرهم و به‌ترتیب خواندشان، چون گویی آثارش یک کلیت منسجم را می‌سازند و بدون هم ناقص‌اند. دشمن مردم بدون خواندن جن‌زدگان قبل از آن و خواندن مرغابی وحشی بعد از آن فایده ندارد. تازه بعد از مرغابی وحشی که دکتر استوکمان را بهتر و عمیق‌تر درک خواهیم کرد.
        

0

من مثل اون
          من مثل اون حضرت رئوف نیستم

فرض کنید در خانه راحت نشسته‌اید و پا روی پا انداخته‌اید و دارید استراحت می‌کنید. ناگهان کسی از در می‌آید و می‌گوید یک موش دارد در انباری خانه‌تان وضع حمل می‌کند. مجبور می‌شوید از آن حالت راحت بیرون بیایید، راه چاره‌ای پیدا کنید، سراغ موش بروید و قبل از این که وضع حمل کند و کل انباری شما را بگیرد، از شرش خلاص شوید. حالا فرض کنید همان موقع یک نفر دیگر از در می‌آید و به شما می‌گوید که این آدم یک دروغگوست و فقط می‌خواهد آسایش شما را بر هم بزند. اگر حرف نفر اول را باور کنید و به انباری سر بزنید و ماجرا را پیگیری کنید از وقوع یک فاجعه در آینده جلوگیری کرده‌اید. اما اگر به ثبات و آرامش خانه‌تان بیش از حد وابسته باشید و دلتان نمی‌خواهد هیچ چیز و هیچ کس بر هم بزندش، احتمال این که حرف نفر دوم را باور کنید، زیاد است. اگر حرف نفر اول را نپذیرید، او دو جور می‌تواند با شما رفتار کند؛ یا سر به آسمان بگیرد و برایتان دعا کند و راهش را بکشد و برود یا این که بایستد و شما را مجبور کند که با مصیبت پیش رو بجنگید.
حالا فرض کنید شما سر دو راهی مانده‌اید که یکهو چند نفر دیگر از در می‌آیند، همه ظاهرالصلاح، و انواع و اقسام تهمت‌ها را به نفر اول می‌زنند و او را دروغگو و عامل سلب آسایش می‌خوانند، شما هم آماده‌اید که راه آسانتر را بپذیرید و به آنها بپیوندید، چون قبولِ دروغ بودن موش‌ها آسان و منطقی شده است.
موقعیت این نفر اول موقعیت دکتر استوکمان است در نمایشنامۀ «دشمن مردم» اثر ایبسن:
– شما از این دشمن مردم، قبل از اونکه خاکِ این ماجرا رو از پاش بتکونه، بازم خواهید شنید! من مثل اون حضرت رئوف نیستم؛ من نمی‌گم، «خداوندا! این ها را بیامرز، زیرا که نمی‌دانند چه می کنند.»
اگر شما هم زیادی به آسایش خود دل بسته‌اید و ترجیح می‌دهید چشم به روی طوفان‌های در راه زندگی‌تان ببندید و اگر کسی شما را نسبت به آینده تحذیر کند، مشوش می‌شوید و احساس می‌کنید او دشمن شماست و آمده تا شما را دچار اضطراب کند، این نمایشنامه را بخوانید. اگر هم زیاد در موقعیت دکتر استوکمان قرار می‌گیرید باز هم این نمایشنامه را بخوانید.
        

1